امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
منشا طرح بحث جابریت و کاسریت عمل اصحاب
#1
استاد سید احمد مددی فرمودند: بحث جابریت حدیث به عمل اصحاب و اعراض آنها بعد از علامه مطرح شد. نکته این بحث این بود که نوشته های رجالی مرحوم علامه جوابگوی سیل عظیم میراث های روایی احادیث نبود. لذا فقهاء نسبت به بعضی روایات از جهت رجالی به ضعف آن میرسیدند ولی کسانی مثل شیخ طوسی به آن عمل کرده بودند. لذا بحث جابریت ضعف به وسیله عمل اصحاب مطرح شد. واقعا هم کتاب رجالی مرحوم علامه جوابگوی بحث های رجالی نبود و تکلیف خیلی از روایتهای ائمه معصومین روشن نمیشد. لذا عکس العمل مخالف این تفکر، تفکر اخباریها بود که اخبار را حجت می­دانستند. بعد از اخباریها مرحوم بهبهانی ظاهر شد که روش معتدلی را اخذ کرد. ایشان خیلی از افراد را توثیق کرد هر چند که طبق مبانی مرحوم علامه ضعیف بودند.
تاریخ 3 شهریور ماه 97
پاسخ
 سپاس شده توسط سید رضا حسنی ، mahdi.1402
#2
سلام علیکم با تشکر از مطلب مفیدتان
حضرت استاد ادعا می کنند که بحث جابریت ضعف سند به وسیله ی عمل اصحاب بعد از مرحوم علامه حلی مطرح شد، اشکال حقیر این است که:
1. ما در بسیاری از مطالب فقهی در آثار قدماء مانند شیخ طوسی یا سید مرتضی رحمه الله می بینیم که آن ها با اینکه یک حدیثی را در یک مسئله ای قبول نکرده اند ولی با توجه به عمل علماء یا شهرت یا اجماع آن را تصحیح فرموده اند. به عنوان مثال مرحوم سید مرتضی یا ابن ادریس اساسا منکر حجیت خبر واحد هستند ولی با این حال در بسیاری از موارد دیده می شود که احکامی را فتوا داده اند که تنها یک خبر در مورد آن ها وجود دارد، معلوم می شود که آن ها از عمل اصحاب یا شهرت برای تصحیح روایت استفاده کرده اند کما اینکه در برخی از موارد نیز خودشان بدان تصریح کرده اند. ابن ادریس از کسانی است که شاذ بودن خبر را موجب مردود بودن آن می شمرد و مرادش را از شاذ بودن خبر اینگونه بیان می کند که اصحاب به آن عمل نکرده باشند. یعنی عمل نکردن اصحاب را موجب وهن خبر می داند در حالی که بسیار قبل تر از علامه زیسته است: سرائر ج 3 ص 112.

2. می دانیم که در میان قدماء معنای حجیت خبر واحد تفاوت داشته است. برخی وثوق الصدوری بودند و برخی نیز وثوق المخبری، دسته ی اول که وثوق الصدوری بودند مانند صدوق رحمه الله، هر خبری را که وثوق به صدورش پیدا می کردند را حجت می دانستند و اگر وثوق به صدورش پیدا نمی کردند حجت نمی دانستند ولو اینکه مخبر صادقی آن را خبر داده باشد. حال ما می بینیم که یکی از قرائنی که موجب می شد او یک خبر را موثوق الصدور بداند همین عمل اصحاب بود، پس معلوم می شود ایشان عمل اصحاب را در تصحیح حدیث دارای اثر می دانسته است و اعراض ان ها را نیز موجب وهن خبر می دانسته است در حالی که او سالیانی قبل از علامه می زیسته است.
3. گاهی در بین قدماء أمثال مرحوم کلینی و سلار دیده می شوند که برخلاف عمل اصحاب و مشهور طبق یک روایتی عمل کرده اند، از این کار ایشان فهمیده می شود که اعراض مشهور را موجب وهن خبر نمی دانستند.

البته با تتبعی که انجام شد ما هم قبول داریم که بیشترین کسی که از این تعابیر اعراض مشهور و عمل الأصحاب جابر لضعف السند استفاده کرده است مرحوم علامه بوده است و این اصطلاح کم کم بعد از ایشان رایج شده است ولی دلیل نمی شود که اصل بحث جابریت عمل اصحاب یا وهن خبر توسط اعراض اصحاب از زمان مرحوم علامه مطرح شده باشد و قبل از ایشان نبوده باشد.
پاسخ
#3
ضمن عرض سلام و ادب خدمت سید بزرگوار
جواب سوال اول شما این است که سید مرتضی در مواردی که خبر واحدی را قبول کرده است تعبیر به تلقی قبول کرده است و تلقی به قبول نزد مرحوم سید بن مرتضی به معنای اجماع اصحاب است و بحث ما در مورد شهرت فتوایی است. فرق است بین تلقی به قبول و شهرت فتوایی.
جواب سوال دوم شما این است که شما کلمه وثوق را مطرح کرده اید و بحث شهرت وثوق اور نیست بلکه ظن اور است لذا در اصول آن را در مباحث ظنون مطرح میکنند و میگویند ایا شهرت فتوایی از جمله ظنون خاصه هست یا نیست. اگر وثوق اور بود که یک نوع یقین عرفی است و از جمله ظنون نیست. لذا میتوان گفت مراد انها عمل اصحابی که وثوق اور باشد این شهرت فتوایی نیست.
جواب سوال سوم شما این است که شاید عمل بعضی از قدما به خاطر عدم کاسریت اعراض اصحاب نبوده است بلکه بخاطر قرینه ای بوده است. 
نتیجه: کلام استاد ما با توجه به تتبع شما صحیح است و اشکالات شما وارد نیست
پاسخ
#4
(19-اسفند-1398, 15:32)خیشه نوشته: ضمن عرض سلام و ادب خدمت سید بزرگوار
جواب سوال اول شما این است که سید مرتضی در مواردی که خبر واحدی را قبول کرده است تعبیر به تلقی قبول کرده است و تلقی به قبول نزد مرحوم سید بن مرتضی به معنای اجماع اصحاب است و بحث ما در مورد شهرت فتوایی است. فرق است بین تلقی به قبول و شهرت فتوایی.
جواب سوال دوم شما این است که شما کلمه وثوق را مطرح کرده اید و بحث شهرت وثوق اور نیست بلکه ظن اور است لذا در اصول آن را در مباحث ظنون مطرح میکنند و میگویند ایا شهرت فتوایی از جمله ظنون خاصه هست یا نیست. اگر وثوق اور بود که یک نوع یقین عرفی است و از جمله ظنون نیست. لذا میتوان گفت مراد انها عمل اصحابی که وثوق اور باشد این شهرت فتوایی نیست.
جواب سوال سوم شما این است که شاید عمل بعضی از قدما به خاطر عدم کاسریت اعراض اصحاب نبوده است بلکه بخاطر قرینه ای بوده است. 
نتیجه: کلام استاد ما با توجه به تتبع شما صحیح است و اشکالات شما وارد نیست
با تشکر از شما دوست عزیز
جواب اولتان را برفرض در مورد سید مرتضی قبول کنیم، در مورد ابن ادریس صادق نیست چرا که ایشان شهرت را جابر می داند و می دانیم که ابن ادریس خیلی قبل از مرحوم علامه بوده است و یک مثال هم برای نقض فرمایش حضرت استاد کافی است. 
جواب دومتان هم با عرض معذرت تمام نیست؛ چه اینکه شما بحث شهرت را در کتب اصولی ملاحظه فرمودید که در بحث ظنون بحث شده است و گمان برده اید که مرحوم شیخ صدوق نیز همین گونه انگاشته است. در حالی که شهرت فتوایی قدماء بر یک مطلب برای قدمایی مانند شیخ صدوق گاهی موجب  وثوق می شده است (نه صرفا ظن) و با آن شهرت وثوق به خببر پیدا می کردند و ضعف سندی روایت را توجه نمی کردند.
در آخر از نتیجه گیری صریح شما متشکرم.
پاسخ
#5
خدا قوت به سید بزرگوار
ظاهرا ابن ادریس به خبر واحد محفوف به قرینه قطعیه (نه شهرت فتوایی که ظن اور است) عمل میکرده است اگر هم تعبیر به شهرت کرده است به خاطر این است که نزد ایشان یک سری قرائنی بوده است که موجب وثوق بوده است. لذا از بحث ما خارج است زیرا بحث ما بحث شهرت است نه وثوق و شهرت یک مرتبه از وثوق پایین تر است.
از این بیان روشن میشود که مرحوم صدوق به خاطر وثوق و وجود یک سری قرائنی که برای ایشان وثوق اورده است عمل میکرده است و الا اگر مرحوم صدوق بپرسیم که صرف شهرت جابر ضعف است یانه، حدس قوی متاخم للعلم دارد که ایشان جواب بدهد باید بررسی کنم که قرائن قابل اعتنایی در کار هست یانه زیرا مرحوم صدوق در عمل به خبر واحد چنین روشی دارد. 
تذکر این نکته لازم است که بحث ما در مورد شهرت است نه وثوق و از شهرت وثوق حاصل نمیشود مگر این که یک قرینه خاصی در کار باشد. بحث ما در مورد صرف شهرت است نه این که یک سری قرائنی در کار باشد که موجب وثوق بشود.
نتیجه: کلام استاد بزرگوار ما صحیح است. البته ناگفته پیدا است که ادعا استاد ما برهان نیست جامع افراد و مانع اغیار باشد. شاید مراد ایشان و العلم عند الله این باشد که تنقیح بحث جابریت شهرت و کاربرد ان با عرض عریضش بعد از علامه اتفاق افتاده است لذا یکی دو مورد نقض اوردن خیلی به کلام استاد مضر نیست.
تشک از دوست خوبم
پاسخ
#6
ممنونم از شما برادر عزیز
سوال بنده این است که آیا واقعا خود مرحوم علامه که این بحث را به صورت عریض مطرح کرده است شهرتی را که سبب وثوق نشود جابر ضعف سند می داند. بعید می دانم. اصلا جابریت شهرت نسبت به ضعف سند به خاطر وثوقی است که حاصل می شود وگرنه خود لفظ شهرت که موضوعیتی ندارد. ظن متأخم للعم دارم که اگر از همین علمایی که شهرت را جابر ضعف سند می دانند نیز بپرسیم که چرا شهرت جابر ضعف سند است می گویند به دلیل اینکه وثوق حاصل می شود، نه اینکه صرفا به خاطر موضوعیت داشتن شهرت باشد. شاهدش هم این است که کسانی که شهرت را حجت نمی دانند، ولی در بحث جابریت ضعف سند شهرت را جابر ضعف سند می دانند، زیرا می گویند گرچه شهرت خود به خود حجت نبود ولی وقتی با یک روایت ضعیف می آید وثوق پیدا می شود و در نتیجه طبق آن روایت فتوا می دهند. یک نمونه ی آن حضرت آیت الله سبحانی است که شهرت را حجت نمی داند (إرشاد العقول الى مباحث الأصول، ج‏3، ص: 189 ولی جالب است که در عین حال شهرت را جابر ضعف سند می داند. المحصول فی علم الأصول ج 3 ص 209.

بنابراین هیچ تفاوتی بین مرحوم صدوق و ابن ادریس و غیره با علمای بعد از علامه از این جهت نمی کند و الله العالم
پاسخ
#7
این که در بحث اصول حجیت شهرت را نفی میکنند و در جای دیگری به ان پایبند میباشند لزوما به این معنا نیست که شهرتی که در غیر اصول است را اراده کرده اند بلکه یک روش متداولی وجود دارد که در اصول یک مطلبی را قبول ندارند (خصوصا شهرت) ولی در جاهای دیگر به ان پایبند شده اند و کأنّ یادشان رفته است که قائل به عدم حجیت ان هستند. پس از پایبندی به شهرت نمیتوان کشف کرد که شهرتی که در ان جا وجود دارد موجب حصول وثوق میشده است.
علاوه بر این با حدس نمیتوان کار را پیشبرد. باید ک تحقیق میدانی بشود که ایا کسانی که شهرت را جابر میدانستند مرادشان وثوث بوده است یا هر چند که موجب حصول وثوق نمیشده است به ان عمل میکردند.
پاسخ
#8
با سلام و تشکر و ارادت
در مورد مطلب اولتان که احتمال فراموشی را مطرح می کنید قطعا این احتمال مردود است. به عنوان مثال به این عبارت مرحوم آیت الله فاضل دقت بفرمایید:
أقول: الرواية و إن كانت ضعيفة، لكن لا شبهة في موافقة فتوى المشهور لها و استنادهم إليها. و هو جابر لضعف سند الرواية، و إن كانت نفس الشهرة غير حجة» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج، ج‌5، ص: 401
ایشان تصریح می کند که گرچه خود شهرت حجت نیست ولی جابر ضعف سند است. تصریح می کند.
در مورد قسمت دوم فرمایشتان هم سوال می شود: غیر از وثوق چه دلیل دیگری می تواند داشته باشد که یک فقیه شهرت را جابر ضعف روایت بداند؟؟؟ اسم شهرت که مهم نیست، واضح است که جابریت شهرت برای ضعف سند به خاطر این است که موجب وثوق به صدور خبر می شود. نویسنده ی کتاب زبدۀ الفقیه می نویسد: یک حدیث گرچه دارای ضعف سند باشد ولی شهرت موجب جبران ضعف آن می شود و وثوق به صدور آن پیدا می کنیم: «و قد عمل بها المشهور و هذا جابر لوهنها فلا بأس بالعمل بها للوثوق بصدور بعضها» الزبدة الفقهية في شرح الروضة البهية، ج‌6، ص: 307
پاسخ
#9
ضمن سلام و خدا قوت خدمت حضرت سید.
نصف عبارات شما فونتش به هم ریخته شده بود و قابل خواندن و استفاده نبود اما نسبت به نصف اولش که مفاد عبارت صراحت در این داشت که اگر چه شهرت فتوایی حجیت ندارد اما شهرت در این جا جابر است، خدمت شما عرض میشود که اتفاقا نظر بنده را تقویت میکند که به خاطر قرینه خاصه ای بوده است که جابر بوده است. خود مولف کتاب تصریح میکند که هر چند که شهرت فتوایی حجیت ندارد اما به ما این اشکال را نکنید چون در این جا یک قرینه ای بوده است و موجب حصول وثوق شده است و الا صرف شهرت فتوایی به درد نمیخورد.
پاسخ
#10
سلام و ارادت اخوی عزیز
ای کاش تمام عبارت به شما نشان داده می شد و تمام عبارت رو می خوندید چرا که در ذیل کلام جواب این فرمایش شما هم داده شده است برادر عزیزم. به نظرم ادامه ی بحث را حضوری انشاالله خدمتتون عرض می کنم. گفتنی ها گفته شد. باز هم ممنون از اعتنای شما به بحث
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اجماع دخولی و جابریت عمل فقهاء رضا یعقوبی 0 1,027 16-آذر-1398, 16:32
آخرین ارسال: رضا یعقوبی
  نکته دقیق در بحث جبر احادیث به عمل اصحاب خیشه 0 1,804 17-بهمن-1397, 18:46
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان