16-تير-1399, 12:21
مرحوم روحانی صاحب منتقی الاصول منکر برائت عقلی می باشدایشان در سه مرحله بحث را مطرح نمودند در مقام اول صحت مواخذه ی مولای عرفی نسبت به عبید است مقام دوم صحت مواخذه ی مولای شرعی به عبید در دنیا و مقام سوم صحت مواخذه ی مولای شرعی در آخرت.ایشان فرموده ابتدا باید دید عقاب اخروی چه کیفیتی دارد در این زمینه سه قول وجود دارد.مسلک اول تجسم اعمال است حال عمل نسبت به ثواب و عقاب اخروی مثل بذری است که بعد به کمال میرسد و به تعبیر ایشان تجسم پیدا میکند. بعد ایشان میفرماید: «فتصير زرعا طيبا أو غير طيب باختلاف جنس البذر»[1] بنابراین معصیت متجسم میشود و مثلا عقرب میشود.مسلک دومی که ایشان تبیین کرده اثر وضعی بودن عقاب است شبیه موتی که مسبب از سم باشد، عقاب معلول و مسبب از عمل است.مسلک سوم هم قرار دادی بودن عقاب است که عقاب فعل اختیاری مولا است و ربطی به رابطه ی علی و معلولی بین عمل ما و عقاب ندارد یک قراری است که مولا میگذارد و بعد به وعید خودش عمل میکند.
طبق مبنای اول و دوم قاعده ی قبح عقاب بلا بیان اساسی ندارد زیرا اصلا عقاب فعل اختیاری مولا نیست تا متصف به قبح شود بلکه امری تکوینی است که چه مکلف عالم باشد چه جاهل محقق می شود.طبق مبنای سوم نیز این قاعده بی اساس است چون ما ملاک جعل عقاب مولا را نمیدانیم چیست. در دنیا ملاک عقوبتها تأدیب است که شخص عقاب شده، برگشت به آن خطا نداشته باشد، اما این ملاک برای عقاب در آخرت معقول نیست چون برگشت به عصیان در آنجا معنا ندارد.تشفی خاطر هم که در حق باری تعالی محال است.بنابراین چون ما علم به ملاک عقاب نداریم عقل نمی تواند حکم به انتفای عقاب بکند.کسانی هم که بنای عقلاء را از باب مشهورات می دانند که برای حفظ نظام عقلاء منشی خاص دارند مرادشان نظام دنیاست لذا نمی توان برای نفی عقاب در آخرت به آن تمسک کرد.علاوه بر اینکه بازگشت قبح عقاب بلا بیان به قبح ظلم است وظلم در جایی متصور است که تضییع حقی صورت بگیرد و عباد نسبت به خدای سبحان هیچ حقی ندارند لذا عقاب آنها مصداق ظلم نیست.استاد نقد هایی به کلام مرحوم روحانی دارند که در ادامه می آید.99/4/10
[1] منتقى الأصول، ج4، ص: 441
طبق مبنای اول و دوم قاعده ی قبح عقاب بلا بیان اساسی ندارد زیرا اصلا عقاب فعل اختیاری مولا نیست تا متصف به قبح شود بلکه امری تکوینی است که چه مکلف عالم باشد چه جاهل محقق می شود.طبق مبنای سوم نیز این قاعده بی اساس است چون ما ملاک جعل عقاب مولا را نمیدانیم چیست. در دنیا ملاک عقوبتها تأدیب است که شخص عقاب شده، برگشت به آن خطا نداشته باشد، اما این ملاک برای عقاب در آخرت معقول نیست چون برگشت به عصیان در آنجا معنا ندارد.تشفی خاطر هم که در حق باری تعالی محال است.بنابراین چون ما علم به ملاک عقاب نداریم عقل نمی تواند حکم به انتفای عقاب بکند.کسانی هم که بنای عقلاء را از باب مشهورات می دانند که برای حفظ نظام عقلاء منشی خاص دارند مرادشان نظام دنیاست لذا نمی توان برای نفی عقاب در آخرت به آن تمسک کرد.علاوه بر اینکه بازگشت قبح عقاب بلا بیان به قبح ظلم است وظلم در جایی متصور است که تضییع حقی صورت بگیرد و عباد نسبت به خدای سبحان هیچ حقی ندارند لذا عقاب آنها مصداق ظلم نیست.استاد نقد هایی به کلام مرحوم روحانی دارند که در ادامه می آید.99/4/10
[1] منتقى الأصول، ج4، ص: 441