امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دو مسعده یا یک مسعده
#1
یکی از مباحث قابل اعتنا در جهت تعامل با احادیث توجه به مسئله توحید مختلفات در دانش رجال است. ابن زیاد، محمد ازدی، ابواحمد الازدی، محمدبن زیاد، همه عناوین واحد برای یک راوی سرشناس یعنی محمدبن ابی عمیر است که در اسناد روایات با این عناوین مختلف از او یاد شده است؛ ابن بنت الیاس، الوشاء، الحسن الخزاز نیز همه نام الحسن بن علی الوشاء است. مشکل پراکندگی عناوین یک راوی تا حد فراوانی با مراجعه به نرم افزار درایة النور و نرم افزارهای مشابه قابل رفع است. اما در برخی موارد حتی در این نرم افزار نیز توحید مختلفات صورت نگرفته است. مثلا عبدالله بن القاسم الحضرمی در چند سند از اسناد فقیه به عنوان عبدالله بن ابی القاسم ثبت شده است (ج1 ص127، ج1 ص214، ج1 ص368، ج ص336، ج3 ص36 ج3 ص177) این عنوان تصحیف نام عبدالله بن القاسم الحضرمی که در نرم افزار اسناد صدوق این عنوان ناآشنا خوانده شده است. 

نمونه دیگر دو عنوان با نام های مسعدة بن صدقه العبدی و مسعدة بن زیاد الربعی است.  نجاشی این دو را در شماره 1108 و 1109 فهرست کرده است. اما با تکیه بر شباهت های فراوان این دو راوی به احتمال قریب به یقین، نجاشی درباره مختلف دانستن این دو راوی سهو کرده است. در همین خصوص مقاله ارزشمندی از استاد سیدمحمدجواد شبیری زنجانی با عنوان «احسن الفوائد فی احوال المساعد» تدوین یافته است. ایشان در این مقاله با بررسی قرائن متعدد به متحد بودن این دو راوی باور دارند. 
پاسخ
#2
(17-تير-1399, 07:01)مهدی خسروبیگی نوشته:
نمونه دیگر دو عنوان با نام های مسعدة بن صدقه العبدی و مسعدة بن زیاد الربعی است.  نجاشی این دو را در شماره 1108 و 1109 فهرست کرده است. اما با تکیه بر شباهت های فراوان این دو راوی به احتمال قریب به یقین، نجاشی درباره مختلف دانستن این دو راوی سهو کرده است. در همین خصوص مقاله ارزشمندی از استاد سیدمحمدجواد شبیری زنجانی با عنوان «احسن الفوائد فی احوال المساعد» تدوین یافته است. ایشان در این مقاله با بررسی قرائن متعدد به متحد بودن این دو راوی باور دارند. 
با توجه به عنوان مقاله استاد شبیری یعنی به کار بردن لفظ «المساعد» در عنوان مقاله «احسن الفوائد فی احوال المساعد» مقصود استاد شبیری این بوده است که بیش از دو نفر مسعده داریم؟
چون عنوان مطلب شما یعنی «دو مسعده یا یک مسعده» بیانگر این است که حداکثر دو نفر «مسعده» داریم.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان