امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تبیین جدیدی از اصاله البیان
#1
به نظر می رسد وقتی متکلم در مقام بیان باشد، باید کلام او از تمام حیثیاتی که مربوط به عمل می شود، مبین باشد و اجمال به صورت کلی و همیشه خلاف اصل بیان است؛ یعنی اصل این است که تکلم برای تبیین مراد است نه برای اجمال در مراد.
به همین جهت در هر موردی که دوران بین تعیین یا اجمال شود، تعیین معنا مقدم است و تمام موارد دلالت اطلاق نیز به همین جهت است که اگر شمول و سریان نباشد، کلام مجمل می شود و به همین مناط، گاهی اطلاق و اصل بیان اقتضای تقیید دارد، مثل دلالت امر بر تعیین و...زیرا در صورت عدم دلالت بر تعیین نفسی، امر مجمل خواهد بود
همچنین در موارد وجود قدر متیقن در مقام تخاطب از آنجا که بر فرض عدم سریان، کلام مجمل نمی شود، اطلاقی شکل نخواهد گرفت و یا در موارد وجود فرد اکمل یا ظهر و.. اطلاق منصرف به فرد اکمل است، زیرا اصاله البیان اقتضا دارد اگر مراد فرد اکمل مراد نباشد، فرد دیگر تعیین شود و الا کلام مجمل می شود که خلاف اصل بیان خواهد بود.
پاسخ
#2
همین که از اجمال بالجمله خارج بشه و از یک جهت مبین باشه برای خروج از لغویت و اجمال گویی کافی است و در زائد بر آن چه دلیلی داریم که عقلا می گویند از تمام جهات باید فرض بگیریم متکلم در مقام بیان است؟
پاسخ
#3
اگر در مقام عمل اجمالی وجود داشته باشد، خلاف غرض اصلی بیان است البته که کلام لغو نخواهد شد ولی غرض اصلی متکلم بیان است نه اجمال و به همین جهت تا حد امکان باید مبین باشد نه مجمل
پاسخ
#4
غرض بیان است از همان جهتی که در مقام بیان است.علم اجمالی به تکالیف در شریعت نیز دخلی در کیفیت محاوره ی عقلایی ندارد نهایتا علم اجمالی انحلالش در دایره ی کمتری خواهد بود یعنی روایات ،مقدار کمتری از واقع را به ما نشان می دهند و این محذوری ندارد
پاسخ
#5
1- قبول که غرض اصلی متکلم بیان است و نه اجمال اما چرا اصل این است که تمام جهات دخیل در عمل به این حکم را با همین خطاب بگوید؟ اگر متکلم صرفا در مقام بیان اصل وجوب نماز در شریعت باشد و بگوید الصلاۀ واجبۀ فی الاسلام، آیا خلاف اصل عمل کرده است؟
بله این که کلامی بگوید که معنایش مجمل باشد می توان گفت خلاف اصل است اما این ادعا که تمام جهات دخیل در عمل به حکم را باید در همین خطاب تبیین کرده باشد چه دلیل و شاهدی دارد؟
2- در مثال تعیینی و تخییری که مبنای ادعا شده، مستلزم حمل بر تعیینی بودن امر دانسته شده، این استلزام چه وجهی دارد؟ می فرمایید که اصل این است که متکلم، تعیینی یا تخییری بودن امر را با همین خطاب، روشن کند، سلمنا، خب حالا با امری مواجهیم که این جهت در آن بیان نشده، بعد می فرمایید چون اصل، این است که تعیینی و تخییری بودن را با همین امر بیان می کرد، پس لابد با این امر، می خواسته بگوید تعیینی است. این چه دلیلی دارد؟
3- از این مبنی نتیجه گرفته اید که قدر متیقن در مقام تخاطب، مانع اطلاق می شود. این استنتاج هم روشن نیست. نوشته اید بر فرض عدم سریان، اجمالی پیش نمی آید. خب مگر بر فرض سریان، اجمال پیش می آید تا بنا بر مبنای ادعا شده، رفع ید از سریان شود؟ وانگهی، آیا مختار، این است که قدر متیقن، موجب ظهور در تقید به آن می شود و یا صرفا اطلاق را مخدوش می کند؟ وجهی برای گزینه ی اول به نظر نمی رسد و وجه دوم هم در واقع موجب اجمال خطاب می شود که به صدد تحرز از آن بودیم.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تبیین کلام محقق اصفهانی در کشف ملاک ومقتضی حکم در مجمع بنابرامتناع محمد خداپرست 1 170 20-ارديبهشت-1402, 07:30
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  تبیین کلام مرحوم آخوند درتصویر تخییر بین اقلّ و اکثر محمد خداپرست 0 203 24-آذر-1401, 22:01
آخرین ارسال: محمد خداپرست

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان