امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نفی اعتبار توریه در کذب به وسیله داستان عمار
#1
بحث این است که اگر کسی اکراه بر حلف و کذب شد تفصی از توریه شرط است یا نه؟ بعضی گفته اند که تفصی از توریه شرط نیست و ادله ای را مطرح کرده اند که یکی از آنها داستان عمار است. تقریب استدلال این است که مرحوم شیخ فرموده است: عمار شخص مورد اهمیتی برای پیامبر بوده است و با آن همه علاقه ای که پیامبر به ایشان داشته است اگر تفصی از توریه اعتبار داشت (لا اقل که رجحان دارد) پیامبر به ایشان تذکر میداد که اگر بار دیگران کفار به سراغ تو امدند و تو را مجبور کردند که تبری بجویی اگر توربه ممکن است توربه بکن. در حالی که این کار را نکرده است پس معلوم میشود که تفصی از توریه در اکراه بر حلف و کذب و لازم نیست.
بعضی از بزرگان به این استدلال جواب داده اند که در این مورد اصلا توریه فایده ای نداشته است که پیامبر ان را تذکر دهد. زیرا تبری جستن با کلمات کفر امیز هتک حرمت است چه توریه بکند و چه نکند. لذا پیامبر توریه را تذکر نداده است. مانند فحش دادن. مثلا اگر کسی از حمار، شیر و شجاعت را قصد کند و در یک جمعی به یک کسی آن را بگوید. در این جا میگویندهتک حرمت رخ داده است. کفر نیز این گونه است.
جواب دیگری که داده اند این است که عمار با آن همه جلالت قدر خودش توریه را بلد بوده است و نیازی به گفتن نداشته است. طبیعتا هر انسان مومنی از کفر گفتن بدش میاید و تا جایی که بتواند ان را قصد نمیکند. کما این که کفار هم اگر با اکراه شهادتین بگویند قصد نمیکنند.
استاد شب زنده دار فرمودند که اگر توریه به معنای عدم اراه جدی از لفظ باشد این جواب درست است و الا ( توریه به معنای استعمال لفظ در معنای غیر ظاهر) این جواب دوم صحیح نیست
پاسخ
#2
(18-آبان-1399, 21:22)خیشه نوشته: بحث این است که اگر کسی اکراه بر حلف و کذب شد تفصی از توریه شرط است یا نه؟ بعضی گفته اند که تفصی از توریه شرط نیست و ادله ای را مطرح کرده اند که یکی از آنها داستان عمار است. تقریب استدلال این است که مرحوم شیخ فرموده است: عمار شخص مورد اهمیتی برای پیامبر بوده است و با آن همه علاقه ای که پیامبر به ایشان داشته است اگر تفصی از توریه اعتبار داشت (لا اقل که رجحان دارد) پیامبر به ایشان تذکر میداد که اگر بار دیگران کفار به سراغ تو امدند و تو را مجبور کردند که تبری بجویی اگر توربه ممکن است توربه بکن. در حالی که این کار را نکرده است پس معلوم میشود که تفصی از توریه در اکراه بر حلف و کذب و لازم نیست.
بعضی از بزرگان به این استدلال جواب داده اند که در این مورد اصلا توریه فایده ای نداشته است که پیامبر ان را تذکر دهد. زیرا تبری جستن با کلمات کفر امیز هتک حرمت است چه توریه بکند و چه نکند. لذا پیامبر توریه را تذکر نداده است. مانند فحش دادن. مثلا اگر کسی از حمار، شیر و شجاعت را قصد کند و در یک جمعی به یک کسی آن را بگوید. در این جا میگویندهتک حرمت رخ داده است. کفر نیز این گونه است.
جواب دیگری که داده اند این است که عمار با آن همه جلالت قدر خودش توریه را بلد بوده است و نیازی به گفتن نداشته است. طبیعتا هر انسان مومنی از کفر گفتن بدش میاید و تا جایی که بتواند ان را قصد نمیکند. کما این که کفار هم اگر با اکراه شهادتین بگویند قصد نمیکنند.
استاد شب زنده دار فرمودند که اگر توریه به معنای عدم اراه جدی از لفظ باشد این جواب درست است و الا ( توریه به معنای استعمال لفظ در معنای غیر ظاهر) این جواب دوم صحیح نیست
سلام ممنون از مطلبی که بیان فرمودید ولی:
به نظر می رسد که هتک باید عرفا صادق باشد و وقتی که شخصی به قصد فرار از تصریح به کفر؛ دست به دامن توریه و خلاف ظاهر میشود به نظر عرفا هتک صادق نیست؛یعنی هرچند که توریه فی نفسه موجب هتک میشود لکن توریه در مقام فرار از کلمات کفر قطعا عرفا هتک محسوب نمیشود. مثلا تصور بفرمایید که عمار در مقام پاسخ به اکراه آنان بر تعدد اله بگوید: "اثنین" ولی قصدش از اثنین خودش و همسرش باشد؛ اگر همین مصداق را با در نظر گرفتن تناسبات به عرف نشان دهیم بالوجدان میگویند که هتک صادق نیست و اصلا عمار را تشویق نیز میکنند؛ بنابراین به نظر میرسد که استدلال قائلین به عدم اعتبار تفصی بر توریه به این دلیل تام و صحیح باشد.
در مورد مثال مذکور نیز باید گفت که: اگر کسی بلا دلیل به کسی حمار بگوید و خلاف را اراده کند؛ چون فعلش بلا دلیل بوده؛ بله هتک صادق است ولی تنظیرش به مانحن فیه اینگونه میشود که: تصور کنید که همین شخص را اکراه میکنند که به شخص الف حمار واقعی بگوید و او را هتک کند والا خود شخص الف کشته میشود، در این صورت اگر شخص به قصد نجات جان شخص الف حمار میگوید ولی حمار همسایه را قصد میکند یعنی توریه میکند؛ عرف وقتی که به این مجموعه از اول تا آخر نگاه میکند میگوید که قطعا هتک صادق نیست و او را نیز تشویق هم میکنند؛ یعنی تمرکز بر خصوص لفظ حمار نباید باشد بلکه تمام موضوع با شرایط را نیز باید لحاظ کرد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلیل محقق همدانی برای نفی اعتبار عجز از توریه در تحقق اکراه خیشه 1 771 28-آبان-1399, 22:17
آخرین ارسال: 1972392352
  اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله سید رضا حسنی 0 1,214 22-بهمن-1398, 17:38
آخرین ارسال: سید رضا حسنی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان