27-آبان-1399, 00:39
بحثی در کفایه مطرح شده است که اگر آمر عمل داشته باشد به اینکه شرط امرش وجود ندارد ایا میتواند امر فعلی داشته باشد یا نه؟ مرحوم آخوند فرموده است خیر زیرا شرط از اجزا علت تامه است و وقتی علم دارد که شرط وجود ندارد پس معلول ان هم که امر است محقق نمیشود.
مرحوم نائینی فرموده است این بحث از اساس باطل است زیرا خطابات شرعیه یا به نحو قضایای حقیقیه هستند که این بحث معنا ندارد زیرا در این قضایا شرط فرض وجود شده است یعنی اگر موضوع با قیودش باشد این حکم هست دیگر ربطی به علم به وجود و انتفا ان ندارد
اما اگر قضیه خارجیه باشد مثلا آمر میگوید این گروه عادل هستند و ان را اکرام کنید در این صورت فرض علم به انتفا شرط معنا ندارد زیرا از تطبیق امر کشف میشود که شرط وجود داشته است
مرحوم نائینی فرموده است این بحث از اساس باطل است زیرا خطابات شرعیه یا به نحو قضایای حقیقیه هستند که این بحث معنا ندارد زیرا در این قضایا شرط فرض وجود شده است یعنی اگر موضوع با قیودش باشد این حکم هست دیگر ربطی به علم به وجود و انتفا ان ندارد
اما اگر قضیه خارجیه باشد مثلا آمر میگوید این گروه عادل هستند و ان را اکرام کنید در این صورت فرض علم به انتفا شرط معنا ندارد زیرا از تطبیق امر کشف میشود که شرط وجود داشته است