11-آذر-1399, 15:10
(آخرین تغییر در ارسال: 11-آذر-1399, 15:20 توسط مسعود عطار منش.)
استاد شبیری فرمودند اینکه ما فکر کنیم چون اماره به مناط کاشفیت حجت است و این کاشفیت در لوازمش نیز موجود است پس لوازمش هم حجت است کلام تامی نیست چون همانطور که شیخ انصاری در بحث حجیت قول لغوی فرموده ملاک حجیت عقلاییه ظنون خاصه صرفا طریقیت و کاشفیت نیست بلکه انسداد نوعی نیز در این حجیت دخالت دارد چون اگر راه علم منسد نباشد عقلا به سراغ ظن نمیروند لذا اگر در مفاد اماره انسداد نوعی وجود داشته باشد ولی در لوازمش انسداد نوعی نباشد نمیتوان آن لوازم را حجت دانست.
استاد بعنوان مثال به اصالت الحقیقه اشاره کردند که یکی از امارات عقلاییه است بر اینکه متکلم لفظ را در معنای حقیقی اش استعمال کرده است ولی آقایان در اصول میگویند اصالت الحقیقه در شک در مراد جاریست نه در جایی که مراد متکلم معلوم است ولی نمیدانیم این مراد معنای حقیقی است یا مجازی پس در شک در مراد عقلا اصالت الحقیقه را جاری میدانند نه در شک در کیفیت اراده با اینکه اگر تمام الملاک حجیت ظنون خاصه کاشفیت باشد در هر دو مورد این کاشفیت وجود دارد.
ایشان در تحلیل اینکه چرا اصالت حقیقه در شک در مراد جاریست ولی در شک در کیفیت اراده جاری نیست فرمودند در شک در مراد انسداد نوعی وجود دارد لذا عقلا به ظن عمل میکنند ولی در شک در کیفیت اراده که در واقع برای کشف حقیقی و مجازی بودن معنای مورد نظر است راه علم منسد نیست و علایم حقیقت و مجاز میتواند عقلا را به علم به معنای حقیقی برساند لذا به اصالت الحقیقه ظنیه عمل نمیکنند.
بنده حقیر فکر میکنم تحلیل روشن تر برای عدم جریان اصاله الحقیقه در جایی که علم به مراد داریم اینست که اصالت الحقیقه اصلی مستقل از اصالت الظهور نیست یعنی طریق و راهی برای فهم ظهور است لذا اگر مراد متکلم معلوم است در واقع ظهور کلامش معلوم است و موضوع اصالت الظهور شک در مراد است لذا عدم جریان اصالت الظهور بخاطر موضوع نداشتن آنست و بالتبع اصالت الحقیقه هم که طریق به فهم ظهور است جاری نمیشود چون ظهور معلوم است و نیازی به اجرای اصل ندارد.
بنابراین این مثال نمیتواند ثابت کند عدم جریان اصاله الحقیقه در جایی که مراد معلوم است و کیفیت اراده مشکوک است انسداد نوعی نداشتن کیفیت اراده است.
استاد بعنوان مثال به اصالت الحقیقه اشاره کردند که یکی از امارات عقلاییه است بر اینکه متکلم لفظ را در معنای حقیقی اش استعمال کرده است ولی آقایان در اصول میگویند اصالت الحقیقه در شک در مراد جاریست نه در جایی که مراد متکلم معلوم است ولی نمیدانیم این مراد معنای حقیقی است یا مجازی پس در شک در مراد عقلا اصالت الحقیقه را جاری میدانند نه در شک در کیفیت اراده با اینکه اگر تمام الملاک حجیت ظنون خاصه کاشفیت باشد در هر دو مورد این کاشفیت وجود دارد.
ایشان در تحلیل اینکه چرا اصالت حقیقه در شک در مراد جاریست ولی در شک در کیفیت اراده جاری نیست فرمودند در شک در مراد انسداد نوعی وجود دارد لذا عقلا به ظن عمل میکنند ولی در شک در کیفیت اراده که در واقع برای کشف حقیقی و مجازی بودن معنای مورد نظر است راه علم منسد نیست و علایم حقیقت و مجاز میتواند عقلا را به علم به معنای حقیقی برساند لذا به اصالت الحقیقه ظنیه عمل نمیکنند.
بنده حقیر فکر میکنم تحلیل روشن تر برای عدم جریان اصاله الحقیقه در جایی که علم به مراد داریم اینست که اصالت الحقیقه اصلی مستقل از اصالت الظهور نیست یعنی طریق و راهی برای فهم ظهور است لذا اگر مراد متکلم معلوم است در واقع ظهور کلامش معلوم است و موضوع اصالت الظهور شک در مراد است لذا عدم جریان اصالت الظهور بخاطر موضوع نداشتن آنست و بالتبع اصالت الحقیقه هم که طریق به فهم ظهور است جاری نمیشود چون ظهور معلوم است و نیازی به اجرای اصل ندارد.
بنابراین این مثال نمیتواند ثابت کند عدم جریان اصاله الحقیقه در جایی که مراد معلوم است و کیفیت اراده مشکوک است انسداد نوعی نداشتن کیفیت اراده است.