3-بهمن-1399, 21:22
اکثار روایت اجلا گاهی ناظر به مرحله تحمل حدیث است و گاهی ناظر به مرحله ادای حدیث.
تقریب اول به این شکل است که وقتی یک راوی از شیخ خود کثیرا روایت می کند بطور طبیعی با او کثرت مخالطه و معاشرت داشته است و این کثرت مخالطت ملازم است با این که اگر شیخ راوی در نظر او حسن ظاهر نداشته باشد از او روایت نمی کند و الا خلاف فرض جلیل بودن راوی است. نتیجه این تقریب این است که اگر راوی یک روایت مفصل را در مجلس واحد تحمل کرده باشد نمی توان گفت کثرت مخالطت داشته است.
تقریب دوم به این شکل است که وقتی راوی در مقام ادای روایت به شیخ خود اعتماد می کند با این فرض که جلیل است اعتماد کثیرش بر شیخ به معنای وثاقت شیخ در نزد راوی است بنابر این اگر راوی روایت مفصلی را که دارای مطالب عدیده است از شیخ خود نقل کند در واقع به معنای اعتماد او در این مطالب کثیره است چون بعید است که در تمام این مطالب به قرینه خارجیه اعتماد کرده باشد پس ولو همین یک روایت را از شیخ خود نقل کرده باشد کافیست تا بگوییم او را ثقه می دانسته.
برگرفته از رهنمای اصول استاد سید محمد جواد شبیری
تقریب اول به این شکل است که وقتی یک راوی از شیخ خود کثیرا روایت می کند بطور طبیعی با او کثرت مخالطه و معاشرت داشته است و این کثرت مخالطت ملازم است با این که اگر شیخ راوی در نظر او حسن ظاهر نداشته باشد از او روایت نمی کند و الا خلاف فرض جلیل بودن راوی است. نتیجه این تقریب این است که اگر راوی یک روایت مفصل را در مجلس واحد تحمل کرده باشد نمی توان گفت کثرت مخالطت داشته است.
تقریب دوم به این شکل است که وقتی راوی در مقام ادای روایت به شیخ خود اعتماد می کند با این فرض که جلیل است اعتماد کثیرش بر شیخ به معنای وثاقت شیخ در نزد راوی است بنابر این اگر راوی روایت مفصلی را که دارای مطالب عدیده است از شیخ خود نقل کند در واقع به معنای اعتماد او در این مطالب کثیره است چون بعید است که در تمام این مطالب به قرینه خارجیه اعتماد کرده باشد پس ولو همین یک روایت را از شیخ خود نقل کرده باشد کافیست تا بگوییم او را ثقه می دانسته.
برگرفته از رهنمای اصول استاد سید محمد جواد شبیری