امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
روایتی صریح در عدم تکلیف کفار به فروع
#11
نکته دیگری که در روایت هست این است که گویا جناب ابان بن تغلب این نکته در ذهنش بوده که مفاد آیه شریفه این است که مشرکین هم مکلف به زکات هستند کما اینکه این برداشت خیلی هم دور از ذهن نیست چون فرمود وای بر مشرکینی که زکات نمی دهند که گویا عدم پرداخت زکات علت ویل است همان که معرف است میگویند وصف مشعر به علیت است و حضرت علیه السلام در صدد تخطئه این برداشت هستند. و یا اینکه در ذهن ابان نبود ولکن حضرت علیه السلام میخواهند تبیین مطلب بکنند تا این برداشت نشود.
این مطلب طبق آنچه در مصدر اومده قابل فهم است.
و آنچه ممکن است در ذهن ابان بوده و یا ممکن است برای ما سوال بشود اصل مکلف بودن است نه اینکه تکلیف دارند به نحوی که آنها تحریک بشوند به انجام تکالیف،چون این مطلب واضح است که در فرض شرک از آنها به این نحو خواسته نمی شود مثل جاهل مقصر. والله العالم
پاسخ
#12
(8-اسفند-1399, 10:37)105767 نوشته: احسنتم و تشکر از پاسخ
طبق بیا شما ظاهرا روایت شریفه جاهل مقصر رو نمی گیره چون تکلیف به داعی تحریک برای او معنا نداره و این روایت در صدد تکلیف به داعی تحریکه. و احساس حقیر با ذهن قاصر اینه که این خلاف ظاهر است. چون ظاهر اینه که هر کی ایمان آورد فرائض بر آن فرض است.
اگر اشتباه متوجه شدم بفرمایید استفاده کنم.
در ضمن نفرمودید که چرا استحقاق عقاب مشرکین بر فروعات رو مفروغ گرفتید؟ یا اصلا تلقی حقیر اشتباه بود و شما این نکته رو نداشتید؟

سلام عجیبه روایت در مورد کفاره، چه ربطی به جاهل مقصر مسلمان داره؟ تخصصا خارجه داداش،به علاوه ادعای ظهور بلا منشأ ظهور نفرمایید؛ ابتدا منشأ رو بیان بفرمایید تا بعد در مورد صحت و سقم این منشأ صحبت کنیم. در ضمن همه پست ها رو کامل بخونید، بنده هم منشأ ظهور رو بیان کردم و هم منشأ اهمال دلیل رو. اشکالات رو تذکر بدید تا استفاده کنیم. به علاوه مکلف بودن جاهل مقصر و لزوم اعاده در وقت و قضاء در خارج از وقت که از بدیهیات فقه ماست به نظر. بنده هیچ حرفی از مشرکین نزدم داداش؛ فعلا بحث در مورد ظهور روایتی است که موضوعش کفاره.
پاسخ
#13
(8-اسفند-1399, 14:40)عرفان عزیزی نوشته: مثال عرفی که ذکر شده در مقایسه با مقام درست نیست اگر می خواهید دقیق تطبیق به محل بحث کنه باید جایی رو بگید که طرف اصلا وجود پدر رو قبول نداره بعد یکی از طرف پدرش براش نامه آورده که پدرت می گه ول گردی نکن. بعد که پدرش پیدا میشه بیاد بگه  مگه من حجت رو بر تو تمام نکردم. ؟!
به نظرتون صحیحه؟در مثال قاذورات احتمال ابتلاء هست خصوصا که می بیننیم امروز یه عده ای از شیطان پرست ها می خورند. اگر کافری فحص کرده و به توحید نرسیده که معذوره اگرم فحص نکرده به خاطر عدم فحص عقاب میشه نه به خاطر تکلیف.بله شانیت تحریک که گفتید برای صحت تکلیف کافی است اما این ربطی به اتمام حجت نداشت.و این روایت اثباتا دلیل بر نفی هستش اما این روایت به نظر بنده اطلاق داره.البته بستگی به پذیرش مفهوم شرط داره اگه کسی قبول داشته باشه مفهوم رو  حتما جمیع حصص تکلیف منتفی است چرا که در واقع امام فرمودند الکفار اذا آمنوا بالله و رسوله افترض علیهم الفرائض طبعا در غیر این فرض لم یفترض مطلقا چرا که پذیرش مفهوم شرط یعنی اثبات علیت تامه ی منحصره که با انحصار کلام شما دفع می شود
دقت بفرمایید داداش؛ چرا ادعای ظهور بلا منشأ میفرمایید؟ حجیت ظهور بنده به احراز مقام بیان است؛ کامل توضیح دادم؛ با توجه به تشکیک در مقام بیان با توضیح مذکور؛ تمسک به اصالة العموم و الاطلاق بی معناست. در مورد قاذورات هم لازمه کلامتون اینه که فعلا ماها که قصد اکل نداریم؛ مکلف نیستیم و حال آنکه بالوجدان ما همین الان درک میکنیم که مکلفیم به عدم اکل قاذورات؛ حالا شما نمیپذیرید؛ مناقشه در مثال است؛ کبرای القاء شده به حضرتعالی و تفکیک بین حصص تکالیف چه مشکلی دارد ثبوتا و اثباتا؟ البته اثباتا فرمودید اشکال داره ولی  هنوز نتونستید این ادعای ظهور رو با ذکر منشأ ظهور، مدلل سازید. به علاوه اتفاقا امثله مذکوره امثله خوبیست خصوصا برای شما که تکلیف رو منحصر در تحریک و بعث میدانید؛ خوب این امثله اتفاقا نقض های جالبی به انحصار شما هستند؛ اتفاقا تطبیق این امثله همینجاست؛  دقت بفرمایید که نیازی نیست که حتما فرزند، منکر وجود پدر باشه تا حصه تحریکی تکلیف در مورد او قابل تصور نباشه؛ خیر همینکه پسر به هر دلیلی تحریک در مورد او  تصور نشه؛ کافیست برای تشبیه به کفار. Smile
پاسخ
#14
و علیکم السلام
دعامون کن..
پاسخ
#15
(9-اسفند-1399, 22:37)105767 نوشته: و علیکم السلام
دعامون کن..

سلام و رحمة الله تعالی داداش؛ شما دعا بفرمایید؛ نکنه از حرف های سخیف بنده ترش کردی؟ اشکالات رو تذکر بده تا استفاده کنیم از محضرتون.
پاسخ
#16
(9-اسفند-1399, 21:45)1972392352 نوشته:
(8-اسفند-1399, 14:40)عرفان عزیزی نوشته: مثال عرفی که ذکر شده در مقایسه با مقام درست نیست اگر می خواهید دقیق تطبیق به محل بحث کنه باید جایی رو بگید که طرف اصلا وجود پدر رو قبول نداره بعد یکی از طرف پدرش براش نامه آورده که پدرت می گه ول گردی نکن. بعد که پدرش پیدا میشه بیاد بگه  مگه من حجت رو بر تو تمام نکردم. ؟!
به نظرتون صحیحه؟در مثال قاذورات احتمال ابتلاء هست خصوصا که می بیننیم امروز یه عده ای از شیطان پرست ها می خورند. اگر کافری فحص کرده و به توحید نرسیده که معذوره اگرم فحص نکرده به خاطر عدم فحص عقاب میشه نه به خاطر تکلیف.بله شانیت تحریک که گفتید برای صحت تکلیف کافی است اما این ربطی به اتمام حجت نداشت.و این روایت اثباتا دلیل بر نفی هستش اما این روایت به نظر بنده اطلاق داره.البته بستگی به پذیرش مفهوم شرط داره اگه کسی قبول داشته باشه مفهوم رو  حتما جمیع حصص تکلیف منتفی است چرا که در واقع امام فرمودند الکفار اذا آمنوا بالله و رسوله افترض علیهم الفرائض طبعا در غیر این فرض لم یفترض مطلقا چرا که پذیرش مفهوم شرط یعنی اثبات علیت تامه ی منحصره که با انحصار کلام شما دفع می شود
دقت بفرمایید داداش؛ چرا ادعای ظهور بلا منشأ میفرمایید؟ حجیت ظهور بنده به احراز مقام بیان است؛ کامل توضیح دادم؛ با توجه به تشکیک در مقام بیان با توضیح مذکور؛ تمسک به اصالة العموم و الاطلاق بی معناست. در مورد قاذورات هم لازمه کلامتون اینه که فعلا ماها که قصد اکل نداریم؛ مکلف نیستیم و حال آنکه بالوجدان ما همین الان درک میکنیم که مکلفیم به عدم اکل قاذورات؛ حالا شما نمیپذیرید؛ مناقشه در مثال است؛ کبرای القاء شده به حضرتعالی و تفکیک بین حصص تکالیف چه مشکلی دارد ثبوتا و اثباتا؟ البته اثباتا فرمودید اشکال داره ولی  هنوز نتونستید این ادعای ظهور رو با ذکر منشأ ظهور، مدلل سازید. به علاوه اتفاقا امثله مذکوره امثله خوبیست خصوصا برای شما که تکلیف رو منحصر در تحریک و بعث میدانید؛ خوب این امثله اتفاقا نقض های جالبی به انحصار شما هستند؛ اتفاقا تطبیق این امثله همینجاست؛  دقت بفرمایید که نیازی نیست که حتما فرزند، منکر وجود پدر باشه تا حصه تحریکی تکلیف در مورد او قابل تصور نباشه؛ خیر همینکه پسر به هر دلیلی تحریک در مورد او  تصور نشه؛ کافیست برای تشبیه به کفار. Smile
 فکر کنم بحث خیلی شلوغ شد؛ شما مکلف بودن جاهل مقصر به قضای تکالیف فوت شده رو چجور تصور میکنید با اینکه تکلیف به داعی تحریک در حق او لغو بوده است؟ ظاهر قضاء این است که جاهل مقصر به اداء مکلف بوده است. چجور مکلف بوده؟ هر جور تصویر کردید؛ کافر رو هم همینجور تصویر کنید.
پاسخ
#17
سلام برادر عزیز
شان شما اجل از سخافت در کلام!! برای استفاده از محضر شما فضلاء گاهی سوال میپرسم والا محضر و ... ندارم.
پاسخ
#18
(12-اسفند-1399, 00:37)105767 نوشته: سلام برادر عزیز
شان شما اجل از سخافت در کلام!! برای استفاده از محضر شما فضلاء گاهی سوال میپرسم والا محضر و ... ندارم.

نه استغفر الله تعالی؛ بیان بفرمایید داداش
پاسخ
#19
بنده هر چه در این روایت می نگرم احساس می کنم ظهور قوی ای در اختصاص فرائض به مسلمین دارد؛ چنانکه مرحوم فیض و صاحب حدائق هم به همین روایت استناد کرده اند و برخی معاصرین هم ظهور آن را پذیرفته اند. جواب هایی هم که داده شده را تا جایی که دیدم نفهمیدم ( ن ک القواعد الفقهیه (الشیخ الفاضل)، ص320)
خود شما هم اول تعبیر کردید که این روایت، قابل "توجیه و تاویل" است که نشانگر پذیرش ظهور آن است. اما این که بحث مقام بیان را مطرح کرده اید و این که در مقام نفی جمیع حصص تکلیف نیست، اگر فقط تعبیر انما دعا الله العباد الی الایمان بود، با توجه به فعل دَعا می شد گفت که ناظر به تکلیف به داعی اتمام حجت نیست، اما در ادامه که آمده فاذا آمنوا بالله و برسوله افترض علیهم الفرائض، جای دعا، افترض تعبیر شده که ظاهر در اصل ایجاب فعل است نه مقام تحریک عبد
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  حدیثی صریح در تکلیف کفار به فروع محمود رفاهی فرد 5 2,847 25-تير-1399, 22:50
آخرین ارسال: محمود رفاهی فرد

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان