امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 2.5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سؤال: امر مولوی و ارشادی
#1
آیا ممکن است که یک امر هم مولوی باشد و هم ارشادی؟ به این صورت که نسبت موردی مولوی و نسبت به مورد دیگر ارشادی باشد؟
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان
#2
از آن جا که حقیقت امر بعث است و امر به طبیعت تعلق می گیرد،پس برانگیزاندن مولی مکلف را به سوی طبیعت یا از ناحیه مولویت مولی است یا از ناحیه ارشاد مکلف به حکم عقل که قابل جمع نیستند.به عبارت دیگر مولوی و ارشادی دو قسم مقابل همند و نمی توانند با هم جمع شوند.به بیان سوم «یا عقل در این مورد حکم دارد پس حکم مولی ارشادی است یا عقل حکم ندارد پس حکم مولی مولوی است» و در قضیه منفصله حقیقیه طرفین نه قابل جمعند و نه قابل رفع. یا علی
پاسخ
#3
(20-فروردين-1393, 14:39)مهدی قنبریان نوشته: از آن جا که حقیقت امر بعث است و امر به طبیعت تعلق می گیرد،پس برانگیزاندن مولی مکلف را به سوی طبیعت یا از ناحیه مولویت مولی است یا از ناحیه ارشاد مکلف به حکم عقل که قابل جمع نیستند.به عبارت دیگر مولوی و ارشادی دو قسم مقابل همند و نمی توانند با هم جمع شوند.به بیان سوم «یا عقل در این مورد حکم دارد پس حکم مولی ارشادی است یا عقل حکم ندارد پس حکم مولی مولوی است» و در قضیه منفصله حقیقیه طرفین نه قابل جمعند و نه قابل رفع. یا علی

پس در مورد حرمت ظلم چه می گویید که با وجود اینکه عقل جکم دارد اما حکم شارع در مورد آن،حکم مولوی شرعی است؟
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان
#4
در پاسخ به دوست عزیز آقای هاشم باید بگویم بنده هنگام نوشتن مطلب پیشین واقف به اشکالات مطرح شده بر این تعریف که از امر ارشادی رایج است،بودم اما از تدقیق در تعریف امر ارشادی صرف نظر نمودم و فقط قصدم این بود که بگویم این دو متقابلند و قابل جمع نیستند.با تشکر
پاسخ
#5
امکان مولوی و ارشادی بودن یک امر با توجه به متعلق آن قابل تصور است به این صورت که مولی در یک کلام به دو چیز امر کند که یکی از آنها مریوط به مقام مولویت او نباشد مثل مطالب مربوط به طبیب که اگر مولی بفرماید : افعل الصلاه و شرب الدواء در این صورت افعل به لحاظ صلاه مولوی و به لحاظ شرب دواء ارشادی می باشد.
مشابه این تفاوت امر به لحاظ متعلق، در مثال اغتسل للجمعه و للجنابه وجود دارد اغتسل به لحاظ جمعه استحبابی و به لحاظ جنابه وجوبی است.
و این نحوه استعمال، استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد نیست چون اولا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد محال نیست و ثانیا در صورتی قبیح است که قرینه ای در میان نباشد و با وجود قرینه حتی قبح هم ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان
#6
سلام علیکم
ابتدا باید تذکر دهم که بین اصولیون در تعریف امر مولوی و ارشادی اختلاف است و این اختلاف تعریف موجب میشود که پاسخ این سوال تفاوت داشته باشد. حال بنده 2 تعریف را مطرح میکنم:
1. امر مولوی امری است که اطاعت و عصیان دارد و به خاطر اطاعت مکلف مستحق ثواب و به خاطر عصیان مستحق عقاب میشود و امر ارشادی امری است که اطاعت و امتثال جداگانه ای ندارد و هیچ مصلحت و مفسده ای در خود مامور به آن نیست بلکه تمام مصحلت و مفسده از امر همان مشار الیه فهمیده میشود.
ظاهرا شیخ انصاری این نظر را پذیرفته است. با این تعریف شاید با تسامح گفت که میشود امر مولوی و ارشادی با هم جمع شوند و مثال آن هم افعل الصلاه و شرب الدواء باشد.
2. امر مولوی امری است که مولا در آن امر مولویت خود را لحاظ کرده است و امر ارشادی امری است که مولا در آن لحاظ مولویت نداشته باشد که طبق این معنا استحقاق عقاب و ثواب دخلی ندارد.
تفاوت این دو تعریف در مثال اطیعوا الله نمایان میشود که طبق تعریف اول امر ارشادی است و طبق تعریف دوم مولوی است.
طبق تعریف 2 امکان ندارد که مولا در یک کلام هم امر مولوی و هم امر ارشادی کرده باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ
 سپاس شده توسط 89194 ، مهدی قنبریان


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان