امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 2 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
امتنانی بودن برائت و مشروط نبودن آن به عدم تضرر مسلم
#1
مرحوم شیخ در ضمن بحث از حدیث رفع می فرمایند:
نقل قول: أنّه لو حكمنا بعموم الرفع لجميع الآثار، فلا يبعد اختصاصه بما لا يكون في رفعه ما ينافي الامتنان على الامّة، كما إذا استلزم إضرار المسلم؛ فإتلاف المال المحترم نسيانا أو خطأ لا يرتفع معه الضّمان. و كذلك الإضرار بمسلم لدفع الضرر عن نفسه لا يدخل في عموم «ما اضطرّوا إليه»؛ إذ لا امتنان في رفع الأثر عن الفاعل بإضرار الغير؛ فليس الإضرار بالغير نظير سائر المحرّمات الإلهيّة المسوّغة لدفع الضرر.
فرائد الاصول جلد 2 صفحه 35
آنچه درخور دقت است وجه عدم شمول حدیث رفع نسبت به موارد اضرار به مسلمان است. مرحوم شیخ علت را امتنانی بودن حدیث می شمارند نه اعتبار قاعده لاضرر.
یعنی چون حدیث امتنانی است موارد اضرار به مسلم را شامل نیست نه اینکه حدیث رفع شامل موارد اضرار به مسلم هست ولی قاعده لاضرر مقدم بر آن است.
اما ایشان در بحث از شروط برائت شرطی را از مرحوم فاضل تونی نقل می کنند که ایشان اعمال برائت را مشروط می دانند که موجب ضرر بر مسلمانی نشود.
و بعد در رد آن می فرمایند:
نقل قول: أنّه إن كانت قاعدة «نفي الضرر» معتبرة في مورد الأصل، كانت دليلا كسائر الأدلّة الاجتهاديّة الحاكمة على البراءة، و إلا فلا معنى للتوقّف في الواقعة و ترك العمل بالبراءة.
و مجرّد احتمال اندراج الواقعة في قاعدة «الإتلاف» أو «الضرر» لا يوجب رفع اليد عن الأصل.
و المعلوم تعلّقه بالضارّ فيما نحن فيه هو الإثم و التعزير إن كان متعمّدا، و إلّا فلا يعلم وجوب شي‏ء عليه، فلا وجه لوجوب تحصيل العلم بالبراءة و لو بالصلح.
و بالجملة: فلا يعلم وجه صحيح لما ذكره في خصوص أدلّة الضرر.
فرائد الاصول جلد 2 صفحه 455
همان طور که می بینیم ایشان در اینجا معتقدند اگر دلیل لاضرر تمام باشد برائت موضوع ندارد اما اگر دلیل لاضرر تمام نباشد مشکلی در اجرای برائت نیست.
در حقیقت در اینجا مانع را ادله لاضرر می دانند.
چگونه بین این دو کلام جمع کنیم؟
پاسخ
 سپاس شده توسط خطیب توانا
#2
(3-اسفند-1393, 20:42)rayhan نوشته: مرحوم شیخ در ضمن بحث از حدیث رفع می فرمایند:
نقل قول: أنّه لو حكمنا بعموم الرفع لجميع الآثار، فلا يبعد اختصاصه بما لا يكون في رفعه ما ينافي الامتنان على الامّة، كما إذا استلزم إضرار المسلم؛ فإتلاف المال المحترم نسيانا أو خطأ لا يرتفع معه الضّمان. و كذلك الإضرار بمسلم لدفع الضرر عن نفسه لا يدخل في عموم «ما اضطرّوا إليه»؛ إذ لا امتنان في رفع الأثر عن الفاعل بإضرار الغير؛ فليس الإضرار بالغير نظير سائر المحرّمات الإلهيّة المسوّغة لدفع الضرر.
فرائد الاصول جلد 2 صفحه 35
آنچه درخور دقت است وجه عدم شمول حدیث رفع نسبت به موارد اضرار به مسلمان است. مرحوم شیخ علت را امتنانی بودن حدیث می شمارند نه اعتبار قاعده لاضرر.
یعنی چون حدیث امتنانی است موارد اضرار به مسلم را شامل نیست نه اینکه حدیث رفع شامل موارد اضرار به مسلم هست ولی قاعده لاضرر مقدم بر آن است.
اما ایشان در بحث از شروط برائت شرطی را از مرحوم فاضل تونی نقل می کنند که ایشان اعمال برائت را مشروط می دانند که موجب ضرر بر مسلمانی نشود.
و بعد در رد آن می فرمایند:
نقل قول: أنّه إن كانت قاعدة «نفي الضرر» معتبرة في مورد الأصل، كانت دليلا كسائر الأدلّة الاجتهاديّة الحاكمة على البراءة، و إلا فلا معنى للتوقّف في الواقعة و ترك العمل بالبراءة.
و مجرّد احتمال اندراج الواقعة في قاعدة «الإتلاف» أو «الضرر» لا يوجب رفع اليد عن الأصل.
و المعلوم تعلّقه بالضارّ فيما نحن فيه هو الإثم و التعزير إن كان متعمّدا، و إلّا فلا يعلم وجوب شي‏ء عليه، فلا وجه لوجوب تحصيل العلم بالبراءة و لو بالصلح.
و بالجملة: فلا يعلم وجه صحيح لما ذكره في خصوص أدلّة الضرر.
فرائد الاصول جلد 2 صفحه 455
همان طور که می بینیم ایشان در اینجا معتقدند اگر دلیل لاضرر تمام باشد برائت موضوع ندارد اما اگر دلیل لاضرر تمام نباشد مشکلی در اجرای برائت نیست.
در حقیقت در اینجا مانع را ادله لاضرر می دانند.
چگونه بین این دو کلام جمع کنیم؟

آنچه شیخ در حدیث رفع بیان میکنند این است که ایشان مراد را از رفع، رفعِ خصوص عقاب میدانند و نه رفع جمیع الآثار و در ادامه میفرمایند به کسانی که مراد را رفع جمیع الآثار میدانند چنین ایراد گرفته اند که موجب تخصیص اکثر میشود چرا که شاهد هستیم بسیاری از آثار خطا و نسیان و . . . در شریعت نه تنها رفع نشده بلکه احکام خاصی نیز به آنان تعلق گرفته و . . .
و آنجا بود که شیخ در مقام دفاع از نظریۀ مخالفشان میفرمایند این برداشت از عدم درک صحیح روایت برخواسته چرا که مراد اینان اینست که جمیع الآثار إلا سه دسته اولا در احکام نسبت به آن موضوع لا بشرط باشد(مانند دیۀ قتل خطا و موارد سجدۀ سهو را خارج کرد) ثانیا آثار مجعول شرعی باشد (ونه آثار تکوینی) ثالثا امتنانی باشد
و تمام این سه شرط را در مبنای قائلین به جمیع الآثار مطرح میکنند نه بر مبنای خودشان.
بله نهایتا شما میتوانید اینگونه بپرسید که خوب بر مبنای خود شیخ(خصوص المواخذه) چطور؟اگر آن فعل امتنان نداشت مواخذه اش نفی میشود یا خیر؟ که اگر شیخ قائل به نفی شد جا برای سوال شما باز میشود،
که البته لِقائلٍٍٍ أن یقول که همان مطلب ص455 قرینه ایست بر مبنای شیخ و هیچ تعارضی نیست.

فتامل
پاسخ
#3
چند نکته در مورد فرمایش شما وجود دارد:
1. اینکه مرحوم شیخ در جمله اول فرموده‌اند اگر کسی رفع را شامل جمیع آثار بداند که روشن است و متن کلام شیخ است. اشکال این است که چرا با اینکه شیخ پذیرفته‌اند اگر کسی شمول حدیث رفع نسبت به جمیع آثار را بپذیرد آثاری که رفع آنها خلاف امتنان باشد را شامل نیست و این به علت قصور مقتضی است با این حال به مرحوم فاضل تونی اشکال کرده‌اند که اگر کسی قاعده لاضرر را نپذیرد دلیلی برای تقیید برائت به موارد عدم امتنان ندارد؟!!
پس ممکن است کسی قاعده لاضرر را در موارد اصل جاری نداند اما اصل برائت را نیز به علت عدم وجود مقتضی جاری نداند.
چه چیزی باعث شده است که شیخ این گونه به فاضل تونی اشکال کند که تو اگر قاعده لاضرر را نپذیری وجهی برای تقیید موارد اصل به موارد عدم اضرار به دیگران نیست؟ در حالی که وجهی هست و آن هم عدم شمول خود دلیل برائت است.
2. خود مرحوم شیخ نیز از جمله علمایی است که شمول حدیث رفع نسبت به جمیع آثار را پذیرفته است. و در کلمات شیخ نشانه‌های زیادی از آن وجود دارد از جمله عبارت ایشان در مکاسب در شرطیت اختیار در عقد، که صریح در شمول همه آثار است.
و ...
البته در موارد دیگری نیز در کلام شیخ اختلاف وجود دارد و این نشانی از انسانی بودن این کتاب است.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اشکال:  گویا نبودن مثال شیخ در بحث رفع وجوب بتوسط یک فعل مباح ahhat 0 2,165 15-بهمن-1396, 15:01
آخرین ارسال: ahhat
  اشکال:  امکان تدریجی بودن مشبه و دفعی بودن ابتلا عابدی اردکانی 1 6,600 24-آبان-1393, 19:26
آخرین ارسال: رضا اسکندری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان