امتیاز موضوع:
  • 3 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سؤال: - ذهن عرفی و تحلیل های اصولی!!!
#1
اصل فقاهت و اجتهاد به فهم عرفی آیات و روایات است و ما علم اصول فقه را یاد می گیریم تا وسیله در فهم آیات و روایات باشد.
ولی گاهی برخی می گویند فهم حدیث باید عرفی باشد و شمای طلبه به خاطر تحلیل های اصولی ذهن عرفیتان خراب شده است!!! پس چه کار کنیم؟ با ذهن عرفی آیات و روایات را ببینیم یا با تحلیل اصولی؟


به عبارت دیگر: اگر باید آیات و روایات را عرفی بفهمیم و بپذیریم که اصول ذهن عرفی را خراب می کند، چرا این همه مشغول تدقیقات اصولی می شویم؟!!
پاسخ
 سپاس شده توسط امین 69
#2
رفتارهاي عقلائي و از استظهارات آنها اعتباطي نيست بلكه تابع يك اصول و قواعد منطقي است كه هر فردي در طول زندگي اجتماعي اين اصول و قواعد را مي‌آموزد و اين اصول و قواعد در وجود او نهادينه و ذخيره مي‌شود كه از آن با عنوان «ارتكاز» تعبير مي‌كنيم. در اين بين وظيفه علم اصول اين است كه اين اصول و قواعد ارتكازي را كشف نموده و تفصيلي نمايد، هدف از اين كار نيز قاعده‌مند كردن استظهارات است تا ادعاي ظهور قابل احتجاج شود و الا هركس هر چه خواهد بگويد.
اما اينكه گفته مي‌شود اصول ذهن عرفي را خراب مي‌كند،‌ به نظر من مشكل از علم اصول نيست بلكه مشكل در بد استفاده كردن آن است يعني فرد از همان ابتدا با تكيه بر قواعد كلي سعي در كشف فهم عرفي مي‌كند و اين امر موجب غفلت از نكات خاص مربوط به مقام مي‌شود. بهترين راه به نظر بنده اين است كه ابتدا از نگاه عرفي اصل ظهور كشف شود و بعد با توجه به قواعد عامه و نكات خاص مقام به تحليل آن و ارائه برهان براي آن پرداخت.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان ، sj.jamali
#3
با عرض سلام و تشکر از جناب آقای اعلایی
مشکل اصلی در این است که قاعده مند کردن « استظهار» به معنی الاخص فعلا جایگاه خاصی در اصول ندارد .
لذا بسیاری از موارد دیده می شود که فقهیی با همین اصول ادعای استظهاری خاص از روایتی را می کند و فقیهی دیگر با همین اصول برداشتی دوم را از روایت بیان می کند.
ایا این نوع استظهار را می توان قاعده مند نمود یا خیر؟ در کجای اصول فعلا به آن پرداخته می شود.
به عبارت دیگر گفته می شود:
کشف ظهور اولیه ی مورد ادعا آیا خارج از قواعد اصولی است که اکنون مورد بحث است.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان ، احمدرضا
#4
سلام عليكم دوست عزيز جناب عالم
بسياري از مباحث موجود در باب اوامر و نواهي و مبحث عام و خاص و مطلق و مقيد و مبحث مفاهيم و مبحث حجيت ظواهر همگي از مباحثي است كه هدف اصلي در آن قاعده‌مند كردن استظهار است.
اما اختلاف دو فقيه در استظهار با استفاده از اين قواعد نيز حتما به جهت وجود نكات خاص در مقام است، اگر مثال بزنيد راحت‌تر ميتونيم بحث كنيم.
اما ظهور اوليه، بله خارج از قواعد اصولي است يعني فرد ملاحظه مي‌كند كه متبادر به ذهن عرف چيست بعد با استفاده از قواعد اصولي اين تبادر تحليل شده و برهاني مي‌شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان ، احمدرضا
#5
علم اصول کشف قواعد فهم عرف عقلاست بنابراین کبرویا اینکه کسی بگوید علم اصول ما را از فهم عرف دور می کند غلط است
و اما صغرویا اگر اشکال این باشد که علم اصول موجود در برخی موارد در آن دقتهای عقلی شده و دور از فهم عرفی است درست است و ما باید توجه کنیم که گرفتار دقتهای کلی عقلی نشویم
آنچه که مورد توجه باید باشد این است که باید در کشف قواعد عرف بسیار دقیق بود و دقت عقلایی کرد اما نباید اشتباه کرد که فهم دقیق رفتارهای عقلایی غیر از دقتهای عقلی است
پاسخ
 سپاس شده توسط احمدرضا ، مهدی قنبریان
#6
فکر میکنم در این زمینه از یک نکته نباید غافل بود و آن اینکه گاهی اشکال کار از آنجاست که ما قاعده زده میشویم و همه جا میخواهیم قاعده را به کار بگیریم در حالی که خود علما این قاعده را برای جاهای خاصی قرار داده اند. مثلا در بحث مفاهیم میگویند نزاع در این که مثلا وصف مفهوم دارد یا نه در جایی است که قرینه ای برای هیچ یک از دو طرف نداریم وگرنه اگر قرینه بر مفهوم داشتن داریم که به آن عمل میکنیم یا اگر قرینه بر مفهوم نداشتن داریم هم عمل میکنیم. حالا شخصی می آید و تحت تأثیر این بحث ها با آیه یا روایتی مواجه میشود و بدون اینکه دقت کند اینجا قرینه داریم یا نه سریع میرود سراغ این قاعده که مثلا وصف مفهوم ندارد پس آیه را بگذاریم کنار. در حالی که این قواعد برای موضع شک است نه همه جا.
تطبیق: به نظر میرسه در آیه نبأ این چنین اتفاقی افتاده وگرنه کسی در مفهوم داشتن این آیه شک نمیکرد. رویه عقلا بر این است که به خبر توجه میکنند و اساسا زندگی بشر بدون حجیت خبر جلو نمیرود حال ناظر به این جریان آیه میگوید همه جا این کار را نکنید اگر فاسق بود تبین کنید معلوم است که مفهوم دارد.
تقاضای من این است که عزیزانی که میخواهند به این مطلب پاسخ دهند بین اصل مطلب و تطبیق فرق بگذارند و اگر احیانا تطبیق را قبول ندارند ولی اصل مطلب را قبول دارند مشخص کنند.
پاسخ
 سپاس شده توسط احمدرضا ، امین 69 ، مهدی قنبریان
#7
(5-اسفند-1393, 13:15)اعلایی نوشته: رفتارهاي عقلائي و از استظهارات آنها اعتباطي نيست بلكه تابع يك اصول و قواعد منطقي است كه هر فردي در طول زندگي اجتماعي اين اصول و قواعد را مي‌آموزد و اين اصول و قواعد در وجود او نهادينه و ذخيره مي‌شود كه از آن با عنوان «ارتكاز» تعبير مي‌كنيم. در اين بين وظيفه علم اصول اين است كه اين اصول و قواعد ارتكازي را كشف نموده و تفصيلي نمايد، هدف از اين كار نيز قاعده‌مند كردن استظهارات است تا ادعاي ظهور قابل احتجاج شود و الا هركس هر چه خواهد بگويد.
اما اينكه گفته مي‌شود اصول ذهن عرفي را خراب مي‌كند،‌ به نظر من مشكل از علم اصول نيست بلكه مشكل در بد استفاده كردن آن است يعني فرد از همان ابتدا با تكيه بر قواعد كلي سعي در كشف فهم عرفي مي‌كند و اين امر موجب غفلت از نكات خاص مربوط به مقام مي‌شود. بهترين راه به نظر بنده اين است كه ابتدا از نگاه عرفي اصل ظهور كشف شود و بعد با توجه به قواعد عامه و نكات خاص مقام به تحليل آن و ارائه برهان براي آن پرداخت.
با قسمت اول نوشته ی شما( قاعده مند سازی ارتکازات) بسیار موافقم. اما نسبت به قسمت دوم( اما اینکه...) : فکر می کنم اصول بی اشکال هم نیست؛ چون از همین هدفی که گفتید غافل شده است و توجه نمی کند که ارتکاز عقلا در موارد تدوین شده در علم اصول چیست. نکته ی دیگر این که می فرمایید غفلت از نکات خاص مربوط به مقام می شود، آیا به نظر شما وظیفه ی اصول همین نبود که نکات مربوط به هر مقامی را بیان کند، تا شخص اصولی هنگام استفاده ی از آن ها در متون دینی دچار اشتباه نشود؟
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  فرق اطمینان و علم عرفی محمود رفاهی فرد 4 5,685 13-اسفند-1396, 15:40
آخرین ارسال: 89194
  سؤال:  قاعده طهارت .قاعده فقهی یا اصولی؟ mousavifakhr 5 14,204 21-ارديبهشت-1392, 12:30
آخرین ارسال: amirabas

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان