امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سؤال: در ادله تنزیل کدام اثر بر منزل بار می شود؟؟؟
#1
Wink 
تنزیل از مواردی است که در ادله شرعی بسیار به کار برده شده است. مانند الماء الحمام بمنزله ماء الجاری
سوال اساسی در این نوع ادله این است که کدام اثر منزل علیه(آب جاری) بر منزل (آب حمام) بار می شود؟
چهار نظر در این مورد وجود دارد:
نظر اول: اظهر الآثار
نظریه اول این است که تنزیل ظهور در ترتب اظهر آثار و خواص دارد. توضیح این که در روایت «الفقاع بمنزلة الخمر» منزَّل علیه یعنی خمر دارای آثار متعددی است: حرمت شرب، نجاست، ثبوت حد برای شارب خمر، فسق شارب خمر و مانند آن.
از میان این آثار، حرمت خمر اظهر خواص است و حتی نمی توان نجاست را اظهر دانست زیرا اختلافی است. بنابراین در دلیل مذکور، مراد مولی ترتیب حکم حرمت بر فقاع است.
محقق خویی در فقه الشیعه قائل به این نظریه است اگر چه ایشان حرمت خمر و نجاست اظهر خواص می داند.
«و أما ثانيا فلانصراف إطلاق التنزيل إلى أظهر الخواص و هو في الخمر، الحرمة و النجاسة، فلا يعم الطهارة بالانقلاب إلى الخلّ»
نظر دوم: آثار ظاهره
نظریه دوم این است که تنزیل ظهور در ترتب اظهر خواص و سایر خواص ظاهر دارد. اما آثار مخفی که کمتر مورد توجه است را ثابت نمی کند مگر این که قرینه ای وجود داشت.
محقق خراسانی در اللمعات النیره که شرحی است بر تبصره چنین معتقد است:
«بعلاقة المشابهة أو تنزيلا تعبدا لا يقتضي إلا المشاركة في حكمه الظاهر و أثره الواضح و هو الحرمة كما رتبها عليه بقوله لا تشربه. و معه لا دلالة أصلا على ان التشبيه و التنزيل بحسب ما يعم غيرها كما لا يخفى»
نظر سوم: جمیع آثار
در برخی از کلمات فرموده اند جمیع آثار بار می شود که از آن به عموم المنزله تعبیر می شود. یعنی تمامی اثار و احکام منزَّل علیه بر منزَّل بار می شود.
نظریه چهارم: اجمال و ترتب اظهر آثار از باب قدر متیقن
قول دیگر این است که تنزیل ظهور در هیچ یک از موارد فوق ندارد بلکه اجمال دارد. در نتیجه از باب قدر متیقن تنها اظهر خواص منزَّل علیه برای منزَّل ثابت می شود.
ظاهر این است که از میان اقوال چهارگانه نظریه اخیر صحیح است.
توضیح این که تنزیل فعل است و فعل لسان ندارد و نیاز به داعی دارد. ممکن است داعی این فعل، اعتبار جمیع آثار یا اظهر آثار و یا خواص ظاهره باشد. تمامی این دواعی می توانند مصحِّح تنزیل باشند، اما فعل تنزیل نمی تواند بیانگر این باشد که کدام یک از دواعی وجود دارد. بنابراین تنزیل از این حیث اجمال دارد و باید از باب قدر متقین اخذ به اظهر آثار شود.
بله اگر قرینه ای بر هر یک از این دواعی وجود داشته باشد، همان آثار حمل می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#2
(7-اسفند-1393, 21:39)asemani نوشته: توضیح این که تنزیل فعل است و فعل لسان ندارد و نیاز به داعی دارد.
به نظر می رسد این استدلال تام نمی باشد :
زیرا تکلم چه برای افهام تنزیل باشد چه غیر تنزیل یک فعل است ولی این گونه نیست که بگوئیم لسان ندارد و ... پس فعلی که با القاء الفاظ صورت می گیرد با فعلی که بدون القاء الفاظ صورت می گیرد فرق دارد و در تکلم که همراه با القاء الفاظ است ، الفاظ گویای داعی و انگیزۀ فعل بوده و فعل و داعی آن را تبیین می کند ؛ البته باید توجه داشت که عواملی دیگر نیز در تبیین داعی متکلم دخالت دارد مثل فضای صدور و ... .
اما در مورد مساله مطرح شده باید گفت دو صورت متصور است :
1-اگر احتمال بدهیم قرینه ای وجود داشته که داعی تنزیل را تبیین کند و به دست ما نرسیده می توان قائل به اجمال شد .
2-اگر در جایی اطمینان حاصل شد که هیچ قرینه ای فوت نشده است و کلام بهمراه تمام آنچه در فهمش دخیل است به دست ما رسیده است معنای اجمال این است که در نحوۀ تکلم امام علیه السلام مشکلی وجود داشته که علیرغم وصول تمام قرائن باز هم کلام مجمل است و این خلاف حکمت است که متکلمی در افهام مرادش کلام مجملی را بیان کند چون فرض این است که در مقام بیان است که به چه جهت تنزیل می کند و در عین حال بیانش را با کلامی مجمل القاء کرده است و این حکیمانه نیست فلذا در این گونه موارد باید گفت نفس عدم افهام تنزیل در بیش از اظهر الآثار ، دال بر عدم تنزیل است .
توضیح ذلک :
فرض کنید از امام علیه السلام سئوال می شود که فلان کار واجب است یا مستحب و امام علیه السلام که علی الفرض در مقام بیان این است که فلان کار واجب است یا مستحب و از کلامی استفاده می کند که هیچ یک از وجوب و استحباب را افاده نمی کند و اصل مطلوبیت را افاده می کند مثلا می فرماید هذا مطلوب ؛ در این گونه موارد اگر متکلم حکیم باشد کما هو المفروض قطعاً معنا ندارد آنچیزی را که در مقام بیانش بود با بیانی نا مفهوم القاء کند پس نفس عدم افهام وجوب در این گونه موارد دال بر عدم وجوب و استحباب می باشد چرا که تنها استحباب است که با سکوت سازگار است و وجوب بیان زائد می خواهد ؛ اصطلاحا به این گونه دلالت ها دلالتهای سکوتیه گفته می شود که اگر چه ظهور اولی کلام در مطلبی نباشد ولی سکوت متکلم با توجه به مقام بیانی که دارد به کلام ظهور ثانوی می دهد .
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تفاوت تنزیل با حکومت asemani 1 4,470 7-بهمن-1396, 18:00
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  «تقریر»  اصول عملیه/برائت /ادله برائت احمدرضا 126 152,156 31-فروردين-1396, 15:59
آخرین ارسال: احمدرضا

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان