25-اسفند-1393, 19:23
وجه عقلی بودن این است که در عبادات شارع امر می کند و فعلی را طلب می کند حال چه این فعل کلی باشد و چه این فعل جزئی باشد در هر صورت مطلوبی دارد و وقتی مطلوب اتیان شود عقلا تکلیف ساقط می شود زیرا غرض از امر و طلب اتیان فعل بوده که حاصل شده لذا وجهی برای بقاء امر وطلب باقی نمی ماند.
و این نکته در تمام اوامر می آید ولو عبادت نباشد. و هر جا که مأموربه با تمام شرائط اتیان شود غرض حاصل شده و عقلا تکلیف ساقط می شود.
خلاصه اینکه صحت به معنای سقوط اعاده و قضاء در مطلق اوامر عقلی است و ربطی به کلی بودن و انطباق ندارد؛ مثلا اگر مولا بگوید برو فلان شیء را که به آن اشاره می کنم بیاور: در این مثال متعلق امر فعلی جزئی و خارجی است ولی باز صحت و سقوط تکلیف عقلی هست به بیانی که گذشت.فتأمل.
و این نکته در تمام اوامر می آید ولو عبادت نباشد. و هر جا که مأموربه با تمام شرائط اتیان شود غرض حاصل شده و عقلا تکلیف ساقط می شود.
خلاصه اینکه صحت به معنای سقوط اعاده و قضاء در مطلق اوامر عقلی است و ربطی به کلی بودن و انطباق ندارد؛ مثلا اگر مولا بگوید برو فلان شیء را که به آن اشاره می کنم بیاور: در این مثال متعلق امر فعلی جزئی و خارجی است ولی باز صحت و سقوط تکلیف عقلی هست به بیانی که گذشت.فتأمل.