امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
یونس بن ظبیان
#1
مرحوم نجاشی یونس بن ظبیان را به صراحت تضعیف کرده است. کشی نیز روایاتی را در مذمت او نقل کرده است که یکی از آنها از نظر سندی معتبره است و دلالت بر گمراهی یونس می کند.
در این روایت این گونه آمده است:
نقل قول: حدثني محمد بن قولويه القمي قال: حدثني سعد بن عبد الله قال: حدثني محمد بن عيسى، عن يونس قال: سمعت رجلا من الطيارة يحدث أبا الحسن الرضا ع عن يونس بن ظبيان أنه قال: كنت في بعض الليالي و أنا في الطواف فإذا نداء من فوق رأسي: يا يونس إني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني و أقم الصلاة لذكري، فرفعت رأسي فإذا ح فغضب أبو الحسن ع غضبا لم يملك نفسه ثم قال للرجل: اخرج عني لعنك الله و لعن من حدثك و لعن يونس بن ظبيان ألف لعنة، يتبعها ألف لعنة، كل لعنة منها تبلغك قعر جهنم، أشهد ما ناداه إلا الشيطان، أما إن يونس مع أبي الخطاب في أشد العذاب مقرونان، و أصحابهما إلى ذلك الشيطان مع فرعون و آل فرعون في أشد العذاب، سمعت ذلك من أبي ع.
فقال يونس: فقام الرجل من عنده فما بلغ الباب إلا عثر خطأ حتى صرع مغشيا عليه و قد قاء رجيعه و حمل ميتا، فقال أبو الحسن ع: أتاه ملك بيده عمود فضرب على هامته ضربة قلب منها مثانته حتى قاء رجيعه، و عجل الله بروحه إلى الهاوية و ألحقه بصاحبه الذي حدثه يونس بن ظبيان و رأى الشيطان الذي كان يتراءى له.
روایات دیگری نیز وجود دارد که از نظری سندی مشکل دارند.
هم چنان که روایاتی در مدح او وارد شده است که از نظر سندی معتبر نیستند.
اما روایتی را مرحوم کشی این گونه نقل کرده است:
نقل قول: حدثني محمد بن قولويه، عن سعد بن عبد الله بن أبي خلف القمي، عن الحسن بن علي الزيتوني، عن أبي محمد القاسم بن الهروي، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم قال: سألت أبا عبد الله ع، عن يونس بن ظبيان فقال: رحمه الله و بنى له بيتا في الجنة، كان و الله مأمونا في الحديث.
خود مرحوم کشی ابن الهروی را مجهول می داند لذا این سند از اعتبار ساقط است.
اما مرحوم ابن ادریس در مستطرفات سرائر همین روایت را از جامع بزنطی از داود بن الحصین از هشام بن سالم نقل کرده است.
مرحوم آقای خویی این روایت را نیز صحیح نمی داند چرا که طریق ابن ادریس به جامع بزنطی را مجهول می داند.
بر طبق مبنای کسانی که بررسی طرق به کتب را نیاز نمی دانند آیا این روایت که در مستطرفات سرائر منقول است دارای اعتبار است؟
بر فرض اعتبار چگونه باید این روایت و روایت بالا جمع کرد؟
پاسخ
#2
مرحوم حاجی نوری از کسانی است که بررسی طریق به کتب و حتی کتاب مستطرفات سرائر را لازم نداسته است. از این رو ایشان در خاتمه مستدرک(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الخاتمةج‏9، ص: 223 تا ص: 247) روایت مادحه یونس بن ظبیان که در مستطرفات وارد شده است را صحیحه تلقی می فرمایند. البته ایشان در ادامه چند روایت دیگر را که در مدح یونس بن ظبیان وارد شده بیان می کنند و می فرمایند: این روایات صحیحه هستند و باید یونس به ظبیان را توثیق کرد و نمی توان به خاطر تضعیف شیخ، این روایات را حمل بر تقیه کرد زیرا هیچ یک از ائمه(ع) از غلات تقیه نمی فرمودند مخصوصا در ارتباط با اشخاصی مانند ابو الخطاب که مطابق گفته رجالیون یونس از اصحاب ابی الخطاب است. ایشان شواهد دیگری را بر وثاقت یونس بن ظبیان اقامه می فرمایند از جمله:
1. نقل بسیاری از اجلا از او مانند جمیل بن دراج، صفوان، ابن ابی عمیر و دیگران.
2. مضمون برخی از روایات او که نشانگر تقوای اوست.
3. نقل روایتی از یونس در زیارت اباعبدالله(ع) با این که شیخ صدوق می فرمایند:«و قد أخرجت في كتاب الزيارات و كتاب مقتل الحسين (عليه السّلام) أنواعاً من الزيارات، و اخترت هذه لهذا الكتاب، لأنّها أصح الزيارات عندي من طريق الرواية، و فيها بلاغ و كفاية»( البته ذکر این نکته ضروری است که در روایت منقول شیخ صدوق آن را مستقیما به امام صادق(ع) نسبت داده و نامی از یونس نمی برند)
ایشان در انتها در صدد توجیه روایت منقول در رجال کشی بر می آیند.
حضرت استاد سید محمد جواد شبیری(دام عزه) با این که بررسی طریق به کتب را لازم نمی دانند زیرا طرق به کتب را تنها تشریفاتی قلمداد می فرمایند، اما در صحت کتاب جامع بزنطی که در مستطرفات سرائر نقل شده است تردید می فرمایند زیرا انتساب کتاب به بزنطی مورد تردید است. ایشان قرائنی را در این ارتباط اقامه می فرمایند که خارج از مجال بحث است. که در این صورت صاحب کتاب مجهول بوده و روایات کتاب جامع بزنطی در حکم روایات ضعیف قلمداد می شود.
در نتیجه مشکل در روایت مادحه یونس بن ظبیان لزوم بررسی طرق به کتب یا عدم لزوم آن نیست و در ثانی برخی مانند حاجی نوری به لازمه کلام خود در عدم لزوم بررسی طرق به کتب ملتزم شده روایت ماحه یونس بن ظبیان را اخذ کرده است.
البته سایر قرائنی که حاجی نوری برای وثاقت یونس اقامه می کنند نیز مورد خدشه است زیرا با وجود روایت صحیحه ای که او را لعن فرموده و نشانگر ضعف شدید اوست روایت اجلا از او مثبت حجیت نخواهد بود و صرف نقل مضامین بلند دال بر وثاقت نیست و کلام صدوق در ارتباط با کتاب زیارات تنها مثبت صدور روایت از امام(ع) است و احتمال می رود شیخ صدوق با قرائنی به صدور روایت اطمینان پیدا کرده بدون این که طریق روایت را صحیح بداند. نقل روایت به صورت مستقیم از امام بدون ذکر راوی از امام که همان یونس است موید این مطلب است. حتی اگر ثابت شود شیخ صدوق او را ثقه می دانسته، نظر شیخ صدوق اجتهادی در قبال نص می باشد و اعتبار ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط رضا اسکندری
#3
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی نیز اگر چه طریق مرحوم شیخ به جامع بزنطی را صحیح می دانند اما معتقدند کتابی که ابن ادریس از آن به عنوان جامع بزنطی نقل روایت کرده است جامع بزنطی نیست و ایشان به اشتباه آن را جامع بزنطی انگاشته است. و لذا از این جهت روایات جامع بزنطی منقول از سرائر ابن ادریس را معتبر نمی دانند.
البته ایشان نیز به این قرائن اشاره ای نمی کنند و متاسفانه بحث در این قسمت مجهول است.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان