امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سؤال: معنای خلاف مروت
#1
این چنین متداول شده یکی از شرایط عدالت عدم انجام خلاف مروت است
1_ آیا مستندی روایی نیز دارد؟
2_معنای خلاف مروت چیست؟
3_ معمولا خلاف مروت را معنا میکنند به امر ناپسند عرفی یا مخل به حسن ظاهر البته بحسب عرف مثال به ساندویچ خوردن در خیابان!مصادیق ان مبهم است بطوریکه شأن ساختگی گاهی طلاب را در مضیقه قرار میدهد خیلی چیزهاست که مردم ناپسند نمیدانند و راحت زندگی میکنند اما طلبه ای که تند راه رفتن در خیابان را ناپسند میداند یا پا دراز کردن را ناپسند میداند...ایا یک اخلاق تصنعی جدای از جامعه را بدنبال نمی آورد؟
پاسخ
#2
معنای مروت:
در بین تعاریفی که از فقها شاید جامع­ترین و مختصرترین تعریف، تعریف شهید اول می­باشد: «إن المروئة تنزیه النفس عن الدنائة التی لاتلیق بأمثالها» پاک کردن نفس از دنائت و پستی و نقصی که سزاوار و شایسته امثال آن شخص نیست.
البته باید دقت داشته باشید مروت را باید بگونه ای معنا کنیم که با معنای عدالت متفاوت باشد.
فخر المحققین در ایضاح فرموده اند:
فخر المحققین در ایضاح فرمود: انسان کاری نکند که جایگاه و عزت او در قلوب دیگران پایین بیاید و حقیر و بی­حیا و کوچک جلوه کند.
بعضی روایاتی که مروت را معنا نموده اند:
امام باقر (ع) :«المروئة أن لاتطمع فتذلّ و و لاتسئل فتقلّ و لا تبخل فتشتمّ و لاتجهل فتخصم».
روایت امیرالمؤمنین (ع) :: کاری را در خفا انجام دهی که از انجام آن به صورت آشکار حیا کنی
پاسخ
#3
ادله ی اعتبار:
ادله قول اول: اعتبار مروت در معنای عدالت

دلیل اول:

به یک فقره از صحیحة عبدالله ابن ابی یعفور یعنی جمله «أن تعرفوه بالستر و العفاف» استدلال شده است؛ این عبارت اولین جمله­ای که امام علیه السلام در پاسخ به سؤال از عدالت فرمودند. برای استدلال به این فقره سه تقریب ذکر شده است؛ این جمله مورد استناد قرار گرفته است برای اعتبار مروئت ولی سه بیان متفاوت برای استدلال به این عبارت ذکر شده است:
تقریب اول:
در این روایت عدالت به ستر و عفاف معرفی شده است اما متعلق ستر و عفاف در این جمله حذف شده و حذف متعلق دلالت بر عموم می­کند یعنی ستر و عفاف از همه زشتی­ها و ناپاکی­ها و عیوب اعم از آنکه عند الشارع ناپسند و عیب باشد یا عند العرف؛ یعنی باید از همه آنچه در نزد شرع و عرف ناپسند است خود را حفظ کند. پس اگر شامل این عبارت همه عیوب و همه زشتی­ها شد، ستر و عفاف نسبت به ما یعد عند العرف عیباً طبق این بیان جزء معنای عدالت است؛ چون مروئت یعنی اینکه خودش را از آنچه که باعث نقص او در ذهن مردم است، حفظ کند. پس طبق این بیان روایت هم بر این معنی دلالت دارد.
پاسخ
#4
تفریب دوم:
تقریب دوم:

بعضی برای فرار از اشکالات فوق الذکر یک تقریب دیگری را بیان کرده­اند و گفته­اند که در این روایت سؤال از حقیقت و مفهوم عدالت است امام هم در جواب فرمودند: «أن تعرفوه بالستر و العفاف» عفاف به حسب لغت یعنی پرهیز و کف نفس از چیزی که حلال نیست و چیزی که نیکو محسوب نمی­شود "الکف عن ما لایحل و یجمل" این در معنای عفاف بیان شده و در کتب لغت عفاف به این معنی دانسته شده است
ریب سوم:

طبق این تقریب جمله «أن تعرفوه بالستر و العفاف» و همچنین ادامه آن «کف البطن و الفرج و الید و اللسان» دلالت بر اعتبار مروئت می­کند و جمله بعدی یعنی «و یعرف باجتناب الکبائر» دلالت بر لزوم اجتناب از گناهان کبیره شرعاً دارد یعنی این دو جمله با هم مبین حقیقت عدالت را تشکیل می­باشند. جمله اول بعض المعرف برای عدالت و جمله دوم بعض دیگر معرف برای عدالت است طبق این نظر عدالت دو جزء دارد یکی مروئت و دیگری اجتناب از محرمات شرعی یا به عبارت دیگر اجتناب از گناهان کبیره پس جمله «أن تعرفوه بالستر و العفاف» فقط دال بر مروئت است و لاغیر؛ «أن تعرفوه بالستر و العفاف» یعنی اینکه این شخص عرفاً کارهایی را که مناسب با حال و شأن اوست انجام دهد و کارهایی که مناسب با او نیست عرفاً انجام ندهد. عفاف و ستر عما یعد عیباً عند العرف و جمله بعدی ناظر به امتناع از ارتکاب گناهان کبیره است پس هم عیب شرعی و هم عیب عرفی باید ترک شود و این دو با هم معنای عدالت را تشکیل می­دهند لذا بر خلاف آنچه که تا به حال گفتیم جمله اول فقط و فقط ناظر به اعتبار مروت است این یک بیان برای استدلال به این روایت است؛ اساس این بیان را در بحث مربوط به صحیحة ابن ابی یعفور بیان کردیم. این تقریبی است که مرحوم آقای بروجردی از این روایت بیان کرده­اند و به استناد جمله «أن تعرفوه بالستر و العفاف» می­فرماید: مروئت در معنای عدالت معتبر است
پاسخ
#5
دلیل دوم:

دلیل دوم فقره دیگری از صحیحة عبدالله ابن ابی یعفور است؛ عبارت «و الدلالة علی ذلک کله أن یکون ساتراً لجمیع عیوبه» در این جمله هم از ادات عموم استفاده شده جمیع از ادات عموم است که وقتی بر کلمه­ای داخل شود دلالت می­کند بر عموم مدخول. پس جمیع العیوب یعنی جمیع عیوب اعم از عرفی و شرعی بر این اساس معرف و طریق معرفت عدالت ستر جمیع العیوب اعم از عرفی و شرعی است لذا اگر کسی کاری کند که به نظر عرف عیب محسوب شود یعنی عمل منافی مروئت انجام دهد این دیگر لایعدّ ساتراً لجمیع عیوبه یعنی دیگر ساتر همه عیوبش محسوب نمی­شود؛ وقتی که ساتر همه عیوب نبود، پس حکم به عدالت او نمی­توان کرد.
پاسخ
#6
دلیل سوم:

این دلیل یک قیاس اقترانی است که از دو مقدمه تشکیل شده است مثل اقیسه­ای که برای استدلال مورد استفاده قرار می­گیرد:

مقدمه اول: کسی که از مردم خجالت نکشد و از آنها حیا نکند، از خدا هم حیا نمی­کند.

مقدمه دوم: کسی که از خداوند حیا نکند عادل نیست.

نتیجه: کسی که از مردم حیا نکند، عادل نیست.

مقدمه دوم این استدلال روشن است؛ کسی که از خداوند حیا ندارد، عادل نیست. چه کسی از خداوند حیا نمی­کند؟ چه کسی از خداوند شرم نمی­کند و خجالت نمی­کشد؟ قهراً کسی که اهل ارتکاب معصیت است آن هم معصیت کبیره معلوم است که شرم و حیا نسبت به خداوند ندارد چون نا فرمانی کردن و مخالفت کردن با دستورات مولا نهایت بی حیایی و بی­شرمی است. اگر مولایی به عبدش امر کند یا او را از کاری نهی کند و عبد در مقابل مولی بر خلاف نظر او عمل کند؛ این بی حیایی و بی شرمی است لذا کسی که گناه کبیره مرتکب می­شود طبیعتاً از خداوند حیا ندارد و کسی هم که از خداوند حیا ندارد عادل نیست چون عدالت یعنی اجتناب از کبیره. پس مقدمه دوم مشکلی ندارد.

اما در مورد مقدمه اول توضیح این است که: کسی که از مردم خجالت نکشد از خداوند حیا نمی­کند یعنی در واقع بین عدم خجالت و حیا و شرم از مردم و عدم خجالت و شرم و حیا از خداوند ملازمه بر قرار شده؛ اگر کسی را دیدیم که نسبت به مردم بی مبالات است و برایش مهم نیست که در مقابل مردم بی حیایی کند این نشان می­دهد که او مطلقا اهل شرم و حیا نیست. کسی که اهل شرم و حیا باشد، جلوی مردم مراقبت می­کند پس بی مبالاتی در مقابل چشم مردم کاشف از بی مبالاتی مطلق است و معلوم می­شود که این شخص نسبت به خدا هم شرم و حیا ندارد. انسان معمولاً کارهایی که در سر و پنهان و خفا انجام می­دهد، مراقبت می­کند آن کارها را مقابل چشم دیگران انجام ندهد. لذا کسی که در مقابل مردم بی حیا باشد کشف از بی حیایی او در مقابل خدا می­کند.

پس هم مقدمه اول تمام است و هم مقدمه دوم لذا نتیجه این است که عمل منافی با مروت باعث می­شود شخص از دایره عدالت خارج شود و هذا هو المطلوب که مروت در معنای عدالت معتبر است
نکته:
فقط برای اطلاع از کلیّات ادلّه آورده شده و الا ادّله قابل خدشه است که اشکالات آنها آورده نشده است.
پاسخ
#7
جهت بررسی تحلیلی علاوه بر مراجعه به کتب فقهی می توانید به دروس جناب آقای سید مجتبی نور مفیدی سال 91 92 جلسات 66 به بعد مراجعه نمایید
http://www.m-noormofidi.com/list.asp?gid=130&pg=4
پاسخ
#8
برای «مروة» دو معنا وارد شده است:1ـ حسن معاشرت با مردم بنا به موثقه سماعة:«من عامل الناس فلم يظلمهم، و حدّثهم فلم يكذبهم، و وعدهم فلم يخلفهم، فهو ممّن كملت مروته و ظهرت عدالته»
2ـ خلاف مروت کاری است که دلالت بر سبکی عقل کند بنا به روایاتی از قبیل:يَا هِشَامُ لَا دِينَ لِمَنْ لَا مُرُوَّةَ لَهُ وَ لَا مُرُوَّةَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ علامه مجلسی در تفسیر این روایت گفته اند:المروة: الإنسانية و كمال الرجولية، و هي الصفة الجامعة لمكارم الأخلاق و محاسن الآداب.(مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ ج‌1، ص: 63 )
در اینکه خلاف مروت به معنای ناپسند عرفی باشد دلیلی وجود ندارد و صاحب جواهر در ردّ آن میگویند:فإن أولياء اللّٰه يقع منهم كثير من الأشياء التي ينكرها الجهلة، نعم لا يبعد قدح بعض الأشياء التي تقضي بنقصان عقل فاعلها، كما إذا لبس الفقيه مثلا لباس أقبح الجند من غير داع إلى ذلك، بل قد يقال: إنها محرمة حينئذ (جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌13، ص: 302)
به نظر میرسد مروت در کمال عدالت دخیل است نه در اصل آن.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  معنای بطلان عقد نکاح یا سلام 1 857 6-مهر-1399, 18:57
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  تفاوت میان دو واژه خلاف و اختلاف یا سلام 0 692 5-مهر-1399, 07:52
آخرین ارسال: یا سلام
Heart سؤال:  معنای ضروری دین چیست؟ م. مظفری 0 4,069 25-اسفند-1392, 18:49
آخرین ارسال: م. مظفری
  سؤال:  معنای واژه ی «ریب» در روایات amirabas 0 4,402 22-اسفند-1391, 18:12
آخرین ارسال: amirabas

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان