امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» اصول عملیه/استصحاب
#1
استصحاب

تاریخ جلسه: 1394/11/25

خلاصه مباحث گذشته:
بعد از بحث از اصل احتیاط و تخییر و برائت نوبت به مبحث مهم استصحاب می رسد، که در این جلسه به مباحث مقدماتی یعنی تعریف استصحاب  پرداخته می شود.
 
 استصحاب
بحث استصحاب یکی از مهمترین و پرکاربرد ترین مباحث علم اصول است به طوری که کمتر بحث و مسأله ای در فقه وجود دارد که در آن به این اصل و قاعده تمسک نشود.
تعریف
بنابر ترتیب کتاب کفایة الاصول، قبل از بحث از اعتبار استصحاب مرحوم آخوند متعرض تعریف استصحاب شده است.
مرحوم آخوند به تعاریف مختلفی که برای استصحاب بیان شده اشکالات متعددی دارد و خودش اقدام به بیان تعریفی نموده است که واجد اشکالات سایر تعاریف نباشد.
تعریف مرحوم آخوند
«الحكم ببقاء حكم أو موضوع ذي حكم شكّ في بقائه‏»[1]
بعد از بیان این تعریف مرحوم آخوند تعبیراتی دارد که در واقع مدرک استصحاب است نه تعریف آن و نباید این مطالب را در ضمن تعریف استصحاب به شمار آورد.
مدرک استصحاب
مرحوم آخوند مدرک استصحاب را بناء عقلاء یا دلالت نص یا اجماع می داند.
اما در بناء عقلاء دو مسلک وجود دارد که یکی تعبد است  نتیجه آن اصل عملی بودن استصحاب خواهد بود به این معنا که استصحاب از باب ناچاری و تعیین تکلیف مورد عمل قرار می گیرد نه این که نوعی  کشفیت از واقع در آن وجود داشته باشد، مسلک دیگر هم در بناء عقلاء  اماریت و نحوه ی کشفی از واقع است.
به عبارت دیگر؛ عقلاء در بنائات خود دو مبناء دارند یکی اماریت و دیگری اصل عملی است، یعنی از باب ناچاری و برای تعیین تکلیف به این اصل تمسک می کنند، کما این که در برخی موارد ناچار به قرعه می شوند، یعنی از باب جری عملی و تعیین وظیفه به قرعه عمل می کنند.
شرح الاسمی بودن سایر تعاریف
مرحوم آخوند به تعاریف دیگران اشکال کرده به این بیان که این تعاریف قابلیت توارد نزاع ها و مبانی مختلفه را ندارد و با چنین تعاریفی بسیاری از موارد استصحاب از تعریف آن خارج خواهد بود.
به نظر مرحوم آخوند این تعاریف، تعریف حدی و رسمی نیست بلکه نوعی از شرح الاسم و بیان مواردی از استصحاب است نه این که دلالت جامع و مانعی بر آن داشته باشد.
اشکال به تعریف مرحوم آخوند
اما با این وجود به تعریف ایشان هم دو اشکال عمده وارد است که یکی از آن ها از درجه اهمیت بیش تری برخوردار است.
اشکال اول: مخالفت با مبنای مرحوم آخوند
مرحوم آخوند استصحاب را حکم به بقاء دانست در حالی که به نظر ایشان احکام فقط واقعی اند و احکام ظاهری مصطلح حکم نبوده بلکه صرف معذر و منجز هستند.
البته ممکن است در جواب از این اشکال گفته شود که این بیان در تعریف استصحاب، از باب ضیق تعبیر آورده شده است.
اشکال دوم: عدم رکنیت یقین در استصحاب
در کلام مرحوم آخوند در این جا، استصحاب متقوم به یقین سابق و شک لاحق است، در حالی که بر طبق کلام مرحوم آخوند در ادامه مباحث استصحاب، استصحاب در موارد عدم وجود یقین به حالت سابقه یعنی موارد اقامه حجت و ظن معتبر بر وجود حالت سابقه و حتی موردی که با اصل عملی حکم به وجود این حالت شده باشد هم جاری است.
به عنوان مثال بر فرضی که عصیر عنبی به حدی جوشانده شده باشد که از حیث حجم بیش از ثلثین آن تبخیر شده است اما به دلیل کم نشدن این مقدار از وزن آن، شک در طهارت وجود داشته باشد، در این صورت مرحوم آخوند نیز استصحاب را جریان می دهد در حالی که حالت سابقه آن یقینی نیست بلکه به واسطه اماره حکم به آن شده است.
در آن بحث خود مرحوم آخوند استصحاب را جاری می داند و تصریح کرده به این که جریان استصحاب متقوم به یقین سابق نیست.
هر جا شیء ی حادث شد و شک در بقای آن شد حکم به بقاء می شود، به عبارت دیگر بین حدوث و بقاء تلازم است مگر این که علم به انتفاء آن محقق شود.
در واقع رکن استصحاب حدوث است نه یقین به حدوث، بدون این که فرقی داشته باشد بین این که این حدوث از یقین یا حجت حاصل شده باشد.
استصحاب؛ مسأله اصولی
بنابر تعریفی که گذشت مسأله اصولیه بودن استصحاب مسلم است، چرا که مسأله اصولی آن مسأله ای است که در طریق استنباط واقع می شود، یعنی کبرای استنتاج در رسیدن به حکم فرعی قرار می گیرد، مضافا به این که چگونه می شود استصحاب مسأله اصولی نباشد حال آن که در برخی موارد مبنای مسائل دیگر اصولی است؟ کما این که در بحث برائت منبع و مبنای نوعی از برائت یعنی برائت ازلی استصحاب می باشد، و اگر بنا شد استصحاب قاعده ای فقهی باشد دیگر نمی تواند مبنای مساله اصولی دیگر باشد.
اما بر اساس سایر تعاریف مثل ظن به بقاء یا بنای عقلاء ... اصولی بودن استصحاب امری واضح و مسلم است.
توهم فقهی بودن استصحاب
توهم مسأله یا قاعده فقهی بودن استصحاب از آن جا ناشی شده است که استصحاب حرمت نقض یقین به واسطه شک دانسته شود، و حرمت هم حکمی فرعی و فقهی است مثل حرمت شرب خمر.
اما این کلام توهمی بیش نیست چرا که؛ نمی توان هر حرمتی را دلیل بر فرعی و فقهی بودن مسألة دانست، بلکه حرمتی که مستقیما به فعل مکلف تعلق می گیرد، فقهی است نه مثل ما نحن فیه که حرمت در آن به واسطه به فعل مکلف تعلق می گیرد، کما این که از دلیل خبر واحد هم با واسطه حکم فعل مکلف به دست می آید ولی کسی آن را مسأله ی فقهی نمی داند.
بنابراین صرف مفاد حرمت دلیل بر فرعی بودن قضیه نمی شود.
 
 
 

[1] . كفاية الأصول ( با تعليقه زارعى سبزوارى )، ج‏3، ص: 164
پاسخ
#2
اماره یا اصل بودن استصحاب؟

تاریخ جلسه: 1394/11/26
 
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در تعریف استصحاب به اصولی یا فقهی بودن آن منتهی شد که در این جلسه از اماره یا اصل بودن استصحاب بحص خواهد شد تا بعد از آن نوبت به اصولی یا فقهی بودن استصحاب برسد.
  
بعد از تعریف استصحاب بحث در دو مطلب واقع می شود که در واقعیت و معرفت استصحاب مدخلیت دارد.
مطلب اول: اماره یا اصل بودن استصحاب
مطلب دوم:  مسأله اصولی یا مساله و قاعده فقهی بودن استصحاب
اصل یا اماره بودن استصحاب
این بحث متوقف بر روشن شدن ضابطه اصل و اماره است، لذا در ابتداء به بیان ضابطه این دو پرداخته می شود.
در کلمات معروف بیانات مختلفی بر حقیقت اماره و اصل عملی مطرح شده است که معمولا تفصیل این بیانات در ورودی بحث تعبد به امارات مطرح می شود که در این جا به طور خلاصه خواهد آمد.
مرحوم صدر در مقام مبنا و معیار جدیدی در تشخیص اصل از اماره دارد که خواهد آمد.
مقدمه: استصحاب؛ حکم ظاهری
شکی در ظاهری بودن حکم در استصحاب نیست، چرا که در استصحاب شک مفروض است، و اگر این شک نباشد اصلا استصحابی جریان پیدا نخواهد کرد، لذا استصحاب از قبیل قاعده اضطرار  نیست که حکم در آن واقعی باشد، موضوع حکم به حلیت در قاعده اضطرار شک نیست، بلکه اضطرار به امری است.
به این واسطه فرق بین قاعده حل در مشکوکات و این قاعده در امور اضطراری روشن می شود، چرا که در مشکوکات حکم به حلیت ظاهری است بر خلاف موارد اضطراری که همین قاعده، مفید حلیت واقعی است.
بنابراین، در موارد استصحاب، چه این که اماره باشد و چه این که اصل عملی، حکم، حکم ظاهری است، چرا که در استصحاب، فرض بر وجود حکمی واقعی در لوح محفوظ است که ممکن است این حکم ظاهری مدلول استصحاب، با آن مصادف یا مخالف باشد.
بله،  نهایتا در صورتی که استصحاب اماره باشد، می توان گفت که مفید حکم واقعی تعبدی است، یعنی به عنوان تعبد واقع شمرده می شود، به این معنا که این اماره ادعای افاده حکم واقعی دارد، کما این که هیچ اماره ای نمی تواند واقع ساز باشد، و اگر بخواهد واقع حقیقی و نفس الامر را ایجاد کند، دیگر اماره نخواهد بود، بلکه علم می شود.
بنابراین هر دلیلی غیر از حکم واقعی اعم از اصل عملی و اماره، تنها مفید برای بیان حکم ظاهری است.
ضابطه تشخیص اصل از اماره
در معیار و ضابطه اصل و اماره بیانات متعددی مطرح شده است.
بیان اول: اخذ شک در موضوع اعتبار اصل بر خلاف اماره
برخی اماره را چیزی دانسته اند که در موضوع اعتبار آن شک اخذ نشده باشد، در قبال اصل عملی که در موضوع اعتبارش شک اخذ شده است، به عنوان مثال حجیت خبر ثقه مخصوص به موارد شک نیست بلکه حجیتش مطلق است، بر خلاف استصحاب و برائت و سایر اصول که در موضوع آن ها شک اخذ شده است.
بیان دوم: اخذ شک در مقام اثبات در اصل بر خلاف اماره
برخی هم میزان و معیار را دلیل در مقام اثبات قرار داده اند، اگر چه در مقام ثبوت، هم اصل و هم اماره فرع شک است، اما ملاک در اصل و اماره بودن، لسان دلیل در مقام اثبات است، به این بیان که؛ اگر در مقام اثبات و لسان دلیل اثباتی تعبیری حاکی از مفروضیت شک دارد، مورد آن اصل است، اما اگر شک در آن مفروض نباشد، اماره خواهد بود، یعنی اگر عنوان شک در موضوع اثباتی اخذ نشده باشد مدلول این دلیل، اماره است، مثل «صدق العادل» که در آن عنوان موضوع حجیت در  لسان دلیل مشکوک نیست، لذا اماره است، برخلاف استصحاب که دلیل آن «لا تنقض الیقین بالشک» است.
بیان سوم: اعتبار علم در اماره از سوی شارع
مرحوم شیخ و نایینی و مرحوم خویی[1]، ضابطه اماره را این می دانند که شارع آن مورد را علم اعتبار کرده و به حساب آورد، در حالی که اگر شارع موردی را صرفا به عنوان وظیفه ای عملی تعیین کند، آن مورد اصل خواهد بود، و بر همین اساس برخی مثل مرحوم خویی استصحاب را اماره دانسته اند.
به عبارت دیگر اگر شارع در موردی حکم به حکم کند، اصل و اگر حکم به علم کند، اماره خواهد بود.
اما به نظر مرحوم صدر همه آن چه به عنوان ضابطه اصل و اماره مطرح شده است، ناتمام است.
 
ثمره بحث
از آن جا که عنوان اماره و اصل در هیچ جایی از ادله، موضوع حکم قرار نگرفته است، لذا باید دید چه ثمره ای بر بحث از اماره یا اصل بودن استصحاب مترتب است.
پس بحث از اصل یا اماره بودن استصحاب به خاطر اثر آن است، که در دو مسأله ظاهر می شود.
ثمره اول: حجیت و عدم حجیت مثبتات
ثمره اول در این بحث، حجیت لوازم و مثبتات است که در اماره لوازم و مثبتات حجت است، بر خلاف اصل که مثبتات و لوازم آن حجت نیست.
ثمره دوم: تقدم اماره بر اصل
ثمره دومی که برای اصل یا اماره بودن استصحاب بر شمرده می شود، مسأله تقدم اماره بر اصل است، یعنی در صورتی که استصحاب اصل عملی باشد، تقدم آن بر سایر امارات منتفی خواهد بود.
نکته: عدم جریان ثمره اول برمبنای مرحوم خویی
مرحوم خویی اثر اول را از امارات هم گرفته است به این بیان که به غیر از خبر، لوازم و مثبتات امارات را هم مثل اصول حجت نمی داند، در حالی که مرحوم صدر این مبنا را ناشی از خلط در معیار اماره و اصل می داند.
اما بحث تقدیم اماره بر اصل(ثمره اول) بر جمیع مبانی مترتب است.
 
 
 

[1] . بنابر فرمایش استاد دام ظله بیان مرحوم خویی در ضابطه اماره و اصل محصلش به این بیان بر می گردد.
پاسخ
#3
1394/11/27
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در بررسی اصولی یا فقهی بودن استصحاب به بیان ملاک و میزان اصول و امارات منتهی شده است.
 
 مفاد استصحاب؛ حکم ظاهری
براساس آن چه که گذشت؛ هر حکمی که با وجود آن احتمال حکمی دیگر در لوح محفوظ وجود داشته باشد، حکم ظاهری است.
یعنی؛ هر جا حکمی بر مکلف فرض شود و مکلف با وجود اعتبار آن حکم حکمی ورای آن را هم احتمال می دهد، این حکم، ظاهری است در غیر این صورت، حکمی واقعی خواهد بود.
بنابراین معیار،  شکی نیست که استصحاب چه اصل عملی و چه اماره، مفید حکم ظاهری است، چرا که احتمال تفاوت با حکم مقرر در لوح محفوظ است، کما این که احتمال تفاوت مفاد خبر ثقه با حکم لوحی و واقعی در آن هست، بنابراین شکی در ظاهری بودن حکم مدلول استصحاب نیست.
وجه جعل جامع حکم ظاهری (مرحوم صدر)
مرحوم صدر نکته ای در جامع حکم ظاهری بین اصل و اماره دارد این است که؛ احکام ظاهری (اصل و اماره) به ملاک علاج تزاحم بین مصالح الزامیه واقعیه ومصالح ترخیصیه واقعیه(تزاحم حفظی) جعل می شود، یعنی در موارد اشتباه و شبهه، امر دائر است بین تکلیف الزامی و رخصت واقعی است.
در فرض اشتباه و شک آن چه موقف شریعت را نسبت به مصالح الزامیه محتمل فی البین و مصالح ترخیصیه محتمل فی البین، مشخص می کند، حکم ظاهری است.
بنابراین نکته جعل حکم ظاهری با وجود احکام واقعی، در مقام تزاحم بین مصالح الزامیه محتمله و ترخیصیه محتمله تعیین موقف شارع است.
 
اقسام احکام ظاهری (مرحوم صدر)
مرحوم صدر احکام ظاهری را به دو قسم اماره و اصل تقسیم نموده است که مجموعا این دو قسم رئیسی را به چهار قسم تقسیم نموده است.
تفاوت ها و معیار هایی که بیان شد از دید مرحوم صدر تفاوتی واقعی بین اصول و امارات نیست، در حالی که بین این دو تفاوتی ماهوی و حقیقی وجود دارد، لذا برای روشن شدن این تفاوت، اقسام احکام ظاهری بیان می شود.
 
قسم اول: اعتبار به ملاک قوت احتمال و کاشفیت شخصی (اماره)
اگر مقنن و شارع و یا غیر آن، حکمی از احکام ظاهری را بر اساس قوت احتمال و درجه کاشفیت آن شیء معتبر بداند و این اعتبار به عنوان کاشفیت شخصی و موردی آن باشد، این معتبر اماره خواهد بود، یعنی این درجه از کاشفیت موضوع حکم شارع به حجیت قرارگرفته است، کما این که حال خبر واحد این گونه است، به عنوان مثال حدود 70 درصد کاشفیت از واقع در هر خبر ثقه ای وجود دارد، که همین کاشفیت شخصی باعث حکم شارع به حجیت آن شده شده است.
بنابراین، لازمه عقلی این امر، حجیت مثبتات آن است، و واضح است که اگر بنا باشد درجه احتمال نسبت به متنی حاصل شود در لوازم آن نیز همین احتمال وجود دارد، لذا فرمایش مرحوم خویی که لوازم امارات را حجت ندانسته است، (از دید مرحوم صدر) خطای ایشان در معیار و ملاک اماره است و در واقع آن چه ایشان فرض کرده است و مثبتاتش را حجت ندانسته (در غیر خبر واحد)، اصلا اماره نیست.
در این موارد که ملاک جعل شارع درجه ای از کاشفیت و قوت احتمال است، نسبت به لوازم آن نیز چون این ملاک وجود دارد، عدم تلازم معقول نیست و باید حجیت نسبت به لوازم هم جعل شده باشد.
ان قلت: نسبت به قیاس هم می توان چنین گفت به این بیان که قیاس هم به دلیل درجه ای از کاشفیت و مطابقت با واقع به این ملاک اماره بوده و معتبر باشد.
قلت: همان طور که گذشت ملاک و معیار در این کاشفیت نظر شارع است که نسبت به قیاس چنین درجه ای از اعتبار و کاشفیت وجود ندارد.
قسم دوم: جعل اعتبار به لحاظ نوع محتمل
در مواردی که شارع امر و دلیلی را معتبر کرده به خاطر نوع محتمل، کما این که در فروج و دما حکم به احتیاط کرده است، که این حکم به ملاک وجود احتمال اقوی در این موارد نیست، بلکه ممکن است احتمال تکلیف در آن اضعف هم باشد، اما به دلیل قوت محتمل و اهمیت آن چنین حکمی شده است، کما این که حال اصالة الحل و اصل اباحه هم همین است و هیچ بحثی از قوت احتمال در آن مطرح نیست، و تنها معیار در جعل آن مصلحت و ملاکی است که اباحه یا حلیت دارد.
قسم سوم: جعل اعتبار به لحاظ کاشفیت مجموعی
مواردی که کاشفیت وجود دارد و شارع هم به ملاک همین کاشفیت جعل حکم کرده است، ولی این کاشفیت شخصی نیست، بلکه کاشفیتی مجموعی است، کما این که در شبهات قبل از فحص شارع حکم به احتیاط دارد، یعنی در این موارد از آن جا که  احتمال وجود تکالیف زیاد است، لذا شارع حکم به احتیاط کرده است، بر خلاف شبهات بدوی که امر این گونه نیست، یعنی احتمال تکلیف در آن ها به مراتب کمتر از موارد شبهات بدوی است.
در این موارد کاشفیتی اقوی وجود ندارد ولی از ملاحظه مجموعی موارد کاشفیتی به دست می آید.
قسم چهارم: جعل اعتبار به نحو مجاراتی
مواردی که شارع مجاراتا شیءی را جعل کرده است، و ملاک در این جعل نه نوع محتمل است، نه درجه کاشفیت شخصی آن، و حتی ممکن است خود عقلاء هم کاشفیتی در آن نبینند، کما این که ممکن است در استصحاب امر این گونه باشد، لذا گاهی از استصحاب حکم ترخیصی و گاهی حکم الزامی به دست می آید و این گونه نیست که همه جا یا تخریصی باشد و یا الزام آور.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  «اصول»  جریان استصحاب عدم تمکن از طبیعت مامور به، برای اثبات جواز بدار محمد خداپرست 0 370 7-بهمن-1401, 18:06
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  نکته علمی:  عرض ذاتی بودن مسائل، دلیل خروج منطق از علم اصول حسین بن علی 0 1,156 25-آبان-1398, 23:28
آخرین ارسال: حسین بن علی
  «تقریر»  مرحوم آخوند علم منطق را داخل در اصول می داند؟؟!! حسین بن علی 2 2,058 23-آبان-1398, 23:31
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  مرحوم آخوند باید موضوعیت ادله اربعه برای اصول را بپذیرد!! حسین بن علی 0 1,181 23-آبان-1398, 20:47
آخرین ارسال: حسین بن علی
  نقد به مرحوم آخوند در نسبت قرعه و استصحاب حسین بن علی 2 2,886 2-بهمن-1397, 09:10
آخرین ارسال: محمد 68
  نقد کلام محقق خوئی در بحث تعارض اصول عملیه وقرعه مهدی خسروبیگی 0 2,204 9-دي-1397, 17:07
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  تأثیر استصحاب حکم توسط فقیه در جریان قاعده اشتراک رضا یعقوبی 2 3,403 21-اسفند-1396, 08:24
آخرین ارسال: سید محسن حائری
  استصحاب احکام صدر اسلام برای نسل های بعدی رضا یعقوبی 3 4,595 19-اسفند-1396, 13:03
آخرین ارسال: فطرس
  نکته علمی:  نقش زمان در کلی و فرد شدن استصحاب فطرس 0 2,273 16-بهمن-1396, 12:43
آخرین ارسال: فطرس
  اشکال استاد به مرحوم آخوند در استصحاب مجهولی التاریخ حسین بن علی 1 3,399 26-دي-1396, 18:06
آخرین ارسال: رضا اسکندری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان