امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نکته علمی: آیا علم اجمالی علت تامه تنجز است ؟
#1
✳️الامر السابع / خلاصه بحث:                                                                                                                                          1⃣علم تفصیلی علت تامه تنجز است یعنی امکان ترخیص در خلاف آن نیست؛ سوال این است که علم اجمالی چطور است؟ آیا شارع می تواند در اطراف آن ترخیص دهد؟                                                                                                                                       2⃣شیخ فرموده است: علم اجمالی نسبت به حرمت مخالفت احتمالیه علت تامه است یعنی شارع نمی تواند نسبت به تمام اطراف آن ترخیص ظاهری دهد ؛ ولی نسبت به وجوب موافقت قطعیه مقتضی است یعنی اقتضاء دارد که در  هر دو طرف  احتیاط شود ولی شارع می تواند نسبت به یک طرف ترخیص دهد.

3⃣نظر مصنف بر خلاف شیخ اعظم است و می فرماید: علم اجمال نه تنها  می تواند در بعض اطراف ترخیص دهد بلکه می تواند در تمام اطراف ترخیص دهد؛ چون جهل که موضوع برای ترخیص ظاهری است در تمام اطراف محفوظ است.

4⃣ان قلت : ترخیص در تمام اطراف با تکلیف معلوم به اجمال مناقضت دارد.                                                                                                                            
   قلت : در شبهه غیر محصوره که شما ارتکاب تمام اطراف را تجویز می کنید ؛ ترخیص در ارتکاب تمام اطراف با معلوم بالاجمال مناقضت دارد، و این می شود قطع به تناقض ؛ و در شبهه بدویه نیز که شما حکم به جریان برائت و ترخیص از حرمت شرب تتن می دهید ممکن است در واقع حرام باشد؛ و این احتمالِ تناقضِ ترخیص با واقع معلوم به اجمال است، و قطع به تناقض و احتمال تناقض مثل خود تناقض محال است.                                              و کذا اگر در شبهه بدویه کسی اصلا احتمال حرمت تتن را ندهد و مرتکب شود قطعا در حق او حکم ظاهری ترخیص است و این با واقع تناقض دارد ( و این نه قطع به تناقض است و نه احتمال تناقض بلکه خود تناقض است) هر جوابی که شما در این سه صورت از تناقض بدهید ما همان را در شبهه محصوره می گوییم.


خصوصیات علم تفصیلی :
1 )منجز تکلیف است.
2 )منجزیت آن به نحو علیت تامه است.
خصوصیات علم اجمالی :
منجزیت آن در نظر شیخ :
1 ) نسبت به حرمت مخالفت قطعیه به نحو علیت تامه است. یعنی امکان ترخیص شرعی در تمام اطراف آن وجود ندارد.
2 ) نسبت به وجوب موافقت قطعیه مقتضی است یعنی شارع می تواند نسبت به بعضی از اطراف ترخیص دهد.
در نظر مصنف :
نسبت به حرمت مخالفت قطعیه نیز مقتضی است یعنی شارع می تواند نسبت به همه اطراف ترخیص جعل کند.
تذکر :بحث ما در این مبحث از امکان و عدم امکان ترخیص است نه از وقوع آن و این که ادله اصول عملا شامل تمام اطراف یا بعض اطراف می شود یا نه؛
پاسخ
#2
مناسب است بحث را با توجه به کلام مرحوم آخوند در ابتدای بحث دوران امر بین متباینین تکمیل و تتمیم نمایید تا شبهه تناقض در کلام مرحوم آخوند حل شود.
پاسخ
#3
با اجازه ی دوست عزیز می خواهم این بحث را از منظری کلی تر نگاه کنم:
به نظر شما آیا ملاک عمل تنها علم و جهل است؟ اگر این طور هست که ما به تمام موارد علم اجمالی علم نداریم، بلکه مثلاً خوف داریم که اگر از بین این ده لیوان (که علم داریم یکی از آن ها سمّ است) یکی را بنوشیم ممکن است همان سم باشد و بمیریم. دقیقاً به خاطر همین است که در علم اجمالی غیر محصوره این علم ما موجب اجتناب نمی شود اما در علم اجمالی محصوره چرا، چون در آن خوف پیش نمی آید ولی در این چرا. پس ملاک اجتناب و عمل ما در مورد علم اجمالی علم نیست بلکه خوف است؛ یعنی هر جایی به مقداری خوف پیش آمد که عقل ما بداهۀً ما را مامور به عمل به آن کرد پس عمل می کنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط emameasr
#4
به نظر می رسد اشکالی در این قسمت وجود دارد که چرا علم اجمالی در شبهات غیر محصوره منجز نیست؟ ظاهرا باید به این نکته توجه ویژه کنید.
از طرف دیگر اگر منظورتان از خوف، ترس از عقاب اخروی است، اصل مومن می‌تواند این خوف را برطرف سازد و لذا از نظر علمایی که علم اجمالی را مقتضی می‌دانند علت تنجز علم اجمالی تعارض اصول در اطراف علم است.
پاسخ
#5
به نظرم کاملاً مشخص گفتم؛ بنده مساله را کاملا از منظر عقل دیدم و منظورم این بود که اگر عقل به مقداری احساس خطر کرد که عمل به آن را لازم دانست، این خوف حجت است و عمل به آن لازم. حال دیگر فرق نمی کند که خوف از عقاب اخروی باشد یا دنیوی. این کاری هست که همه ی عقلا بما هم عقلا بالبداهه انجام می دهند.
پاسخ
#6
اینقدر جزم گرایی خوب نیست. اگر چنین حکمی بدیهی بود بنابراین علمای کثیری این بداهت را درک نکرده‌اند.
همان طور که علما در جای خود تذکر داده اند عقلاء در بسیاری از موارد حتی بر خطر دنیوی معلوم هم اقدام می کنند چه برسد به جایی که احتمال خطر وجود داشته باشد.
البته ممکن است شما معتقد به مسلک حق الطاعة باشید که حتی احتمال را نیز منجز بدانید. اما حتی کسانی مثل مرحوم آقای صدر که به این مسلک معتقدند برائت شرعی را در موارد شبهات بدوی جاری می‌دانند.
اگر مطابق نظر شما جلو برویم حتما باید معتقد باشید در شبهات بدوی نیز احتیاط لازم است (که بعید است ملتزم باشید).
در هر حال نکته اساسی اینجاست که شما یا باید احتمال را منجز بدانید که در این صورت نیازی به علم نیز ندارید یا اگر احتمال را منجز ندانستید باید منجزی برای تکلیف بیابید و این منجز یا علم خواهد بود یا حجت معتبر.
پاسخ
#7
(2-ارديبهشت-1395, 21:42)rayhan نوشته: اینقدر جزم گرایی خوب نیست. اگر چنین حکمی بدیهی بود بنابراین علمای کثیری این بداهت را درک نکرده‌اند.
همان طور که علما در جای خود تذکر داده اند عقلاء در بسیاری از موارد حتی بر خطر دنیوی معلوم هم اقدام می کنند چه برسد به جایی که احتمال خطر وجود داشته باشد.
البته ممکن است شما معتقد به مسلک حق الطاعة باشید که حتی احتمال را نیز منجز بدانید. اما حتی کسانی مثل مرحوم آقای صدر که به این مسلک معتقدند برائت شرعی را در موارد شبهات بدوی جاری می‌دانند.
اگر مطابق نظر شما جلو برویم حتما باید معتقد باشید در شبهات بدوی نیز احتیاط لازم است (که بعید است ملتزم باشید).
در هر حال نکته اساسی اینجاست که شما یا باید احتمال را منجز بدانید که در این صورت نیازی به علم نیز ندارید یا اگر احتمال را منجز ندانستید باید منجزی برای تکلیف بیابید و این منجز یا علم خواهد بود یا حجت معتبر.
جدی می گویم که موعظه ی جناب عالی برای بنده مفید بود. اما اجازه بدهید به عنوان برادری کوچکتر نکته ای را خدمتتان بگویم؛ این را از خود علمای بزرگوارمان یاد گرفته ایم که اگر بخواهیم در مباحث علمی مواظب باشیم حرفی که می زنیم به چه کسی بر می خورد، هیچ رشدی در علم حاصل نمی شود. فضیلت و تقوای هر شخص جای خود را دارد و مورد احترام است، اما این دلیل نمی شود که مثلاً اگر جناب شیخ صدوق(ره) پیکر مبارکشان بعد از چند صد سال سالم دیده شد، من حرفی نزنم که ایشان متوجه آن نبوده است( گرچه نشانه ایست بر این که باید تحقیق بیشتری بر مطلب شود).
اما بحث خودمان! بنده دلیلی نمی بینم که حتماً یکی از مسلک های موجود را انتخاب کنم. من احساس می کنم که عقل شما نیز این را تأیید می کند که حتی اگر در شبه ی بدویه خوف شدیدی وجود داشت، باید تبعیت کرد. آیا شما اگر خوف شدیدی برایتان پیش آمد و مثلاً احتمال زیادی دادید که سقف خانه در معرض ریختن است اما مطمئن نیستید، زیر آن می خوابید؟ آیا اگر کسی خوابید و سقف بر سرش خراب شد نمی گویید خود کشی کرده است؟ امام صادق(ع) نیز همین نکته را گوشزد کرده اند و در جواب کسی که احتمال می دهد زنی با او محرم باشد می فرمایند اجتناب کن و ازدواج نکن، اما کسی که به بهانه وجود پنیر های حرام در بازار از تمام آن ها اجتناب می کند دستور می دهند که پنیری از بازار تهیه کنند تا ایشان میل کنند. آیا فرق این دو مورد جز این است که مورد محتمل میزان خوف را کم و زیاد می کند؟
پاسخ
#8
دوست عزیز آیا شما بین این دو از نظر عقلی گزینه دیگری می توانید تصویر کنید؟
احتمال منجز باشد. احتمال منجز نباشد.
اگر احتمال منجز نباشد، باید منجزی در میان باشد.

نمی شود که شما نه احتمال را منجز بدانید و نه احتمال را منجز ندانید.
حرفی که شما می زنید منجزیت احتمال است که همان حق الطاعة است.
پاسخ
#9
(6-ارديبهشت-1395, 21:09)rayhan نوشته: دوست عزیز آیا شما بین این دو از نظر عقلی گزینه دیگری می توانید تصویر کنید؟
احتمال منجز باشد. احتمال منجز نباشد.
اگر احتمال منجز نباشد، باید منجزی در میان باشد.

نمی شود که شما نه احتمال را منجز بدانید و نه احتمال را منجز ندانید.
حرفی که شما می زنید منجزیت احتمال است که همان حق الطاعة است.

برادر عزیز! بنده مشکلی ندارم که شما چه اسمی بر نظر بنده خواهید گذاشت. به شما عرض کردم که لازم نمی دانم حتماً یکی از مسلک های موجود را قائل باشم.
حق الطاعه ای که شهید صدر می فرمایند در مورد صرف احتمال( چه زیاد و چه کم) است و شما هم همین را بیان می فرمایید، بدون قید، و می خواهید یا باشد و یا نباشد. بنده عرض کردم که خوف شدید؛ یعنی احتمال زیاد دادن به وقوع در مفسده، نه صرف احتمال.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مراد مرحوم اخوند از علت تامه بودن علم اجمالی و فعلی نشدن تکلیف به خاطر مشکل در معلوم خیشه 0 93 1-خرداد-1402, 19:19
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان