امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اقسام انحلال
#1
با استعانت از خداوند منان و عنایت حضرت ولی عصر (عج) در تاریخ چهارشنبه 1392/10/25 سیزدهمین نشست علمی مدرسه‌ی فقهی امام محمد باقر(ع) با موضوع اقسام انحلال با حضور استاد ارجمند سید محمد جواد شبیری (دامت توفیقاته) برگزار گردید؛
متن زیر مقاله این نشست علمی می باشد.
مقدمه
برخی مباحث اصولی در علم اصول  عنوان دار هستند ولی مباحث دیگری نیز وجود دارد که با این که در شکل گیری خود مباحث اصول و به تبع در  مباحث فقهی تاثیر گذارند ، عنوان مستقل اصولی ندارند. مانند بحث مربوط به مجعول، بحث مربوط به نحوه ی تعلق حکم ، بحث مربوط به حکمت و علت وبحث های مختلف دیگری که روحاً اصولی هستند؛ ولی  در اصطلاح علم اصول جایگاه با عنوان خاص ندارند و در لابلای فقه به آنها اشاره شده است که اگر از فقه استخراج شود ، مباحثی بسیار مهم ، کاربردی و نیازمند کار است . یکی از آن مباحث، مبحث انحلال است. ما اینجا بر مبنای پذیرش انحلال می خواهیم اقسام انحلال، تفاوت های آنها با یکدیگر و آثار این تفاوت ها را بررسی کنیم. لازم به تذکر است : اصل مطالب، مطالبی است که در لابلای فرمایشات حاج آقا آورده شده، هر چند با این اصطلاح نیست ولی اصطلاح انحلال در مقام ثبوت و انحلال در مقام ظهور، از اینجانب است . هدف بحث نیز این است که علاوه بر انحلال در مقام حکم، موارد دیگری که بحث انحلال مطرح است را بیان کنیم تا این مباحث از هم تفکیک شده با هم خلط نشوند . زیرا خلط کردن این موارد با هم مباحث را مشکل ساز می کند ، البته به دلیل عدم عنوان دهی بحث انحلال خلط هایی حتی از بزرگان ما هم رخ داده است  که در ادامه مباحث به برخی از آنها اشاره می کنیم .  تذکر این نکته ضروری است که در نوشته پیش رو  مقصود این است که طرح بحثی شود و صور مختلف مسأله منقح شود و در مقام پذیرش یا نقد انحلال یا عدم انحلال در تمام مراحل آن نیستیم . هدف این است که مدخل های مختلفی که این مبحث دارد مطرح شود و روشن گردد این مبحث به چه میزان  گسترده است  و اهمیت آن به حدی است که باید چارچوب های آن مدون و از هم تفکیک شود و با زهم می گوییم که ما به هیچ وجه در در مقام نقد و پاسخ  در ارتباط با  اثبات یا رد انحلال در مقامات مختلف آن  نیستیم .
معنای انحلال
در همه ی زمینه های بحث، انحلال به معنای استقلال و عدم انحلال به معنای ارتباطی بودن است . انحلال در مقام ظهور نیز به معنای استقلال افراد یا اجزاء نسبت به یکدیگر است. مثلا اگر اصالة الجد نسبت به یک مورد جاری نشود، آیا اصالة الجد نسبت به مورد دیگر مستقل از او است؟ ولی اگر گفتیم انحلالی نیست یعنی ارتباطی است، مثلاً در انحلال ثبوتی فرض کنید:  نماز صبح و نماز عصر وجوباتشان مستقل از هم هستند، اگر کسی نماز صبح را بخواند، قبول می شود، تفاوتی نمی کند نماز عصر را خوانده باشد یا نخوانده باشد، و اگر نماز عصر را ترک کرده باشد ، نسبت به نماز عصر عقاب می شود، ولی اجزای خود نماز، ارتباطی است و انحلالی در کار نیست . شبیه همین در بحث ظهورات وجود دارد ، گاهی ظهور نسبت به اجزاء یا افراد، به هم مرتبط است به طوری که اگر یک ظهور از حجیت بیفتد یا اصل تحققش از بین برود، تمام ظهورات از بین می برد ، بحث این است که آیا این ظهورات در مقام تکوین یا در مقام حجیت به هم مرتبطند یا مستقل از همدیگر هستند؟
اقسام انحلال
انحلال در مقام ثبوت
آن چیزی که در واقع بدیل نظریه ی خطابات قانونیه است، انحلال در مقام ثبوت و در مقام تعلق حکم است . که در مقدمه به صورت خلاصه به آن اشاره شد .
انحلال در مقام ظهور
انحلال در مقام ظهور در موارد مختلفی قابل جریان است که چند نمونه برای آن ذکر می کنیم .
1.       انحلال اصاله الظهور
برای کشف مراد متکلم به اصولی مثل اصاله الظهور تمسک می شود. خود اصالة الظهور یا برای کشف مراد استعمالی است و یا برای کشف مراد جدی به کار می رود . بحث انحلال در اصاله الظهور این است که اگر متکلم عامی را بیان کند ، آیا اصالة الظهور در تک تک افراد عام یا اجزاء عام به نحو مستقل اجرا می شود، یا یک اصالة الظهور بیشتر نداریم؟ در اصاله الظهور برای کشف مراد جدی نیز در مباحث فقهی مطرح است، اگر قسمتی از روایت حمل بر تقیه شد، به قسمت های دیگر روایت می توانیم تمسک کنیم یا باید بگوییم که وقتی اصالة الجد ، در قسمتی از روایت جاری نشد، در قسمت های دیگر روایت هم جاری نمی شود. چون اصالة الجد نسبت به کل روایت وحدانی است نه انحلالی ؟
2.      اصاله عدم الخطا
یکی از مثال های دیگر انحلال در مقام اثبات ، "اصاله عدم الخطا در نقل" است. به این معنا که اگر ما فهمیدیم قسمتی از روایت به هر دلیل - خطای راوی ، مصنف کتاب ، ناسخ - اشتباه است، آیا اشتباه در قسمتی از روایت باعث می شود که قسمت دیگر روایت از اعتبار ساقط شود ؟ در جواب باید گفت :
"اگر اصالة عدم الخطا انحلالی باشد - یعنی در تک تک قطعات روایت، اصاله عدم الخطا جاری است - باید تمام قطعات روایت ، مستقل از یکدیگر در نظر گرفته شود و در صورت اشتباه راوی مثلا در قسمتی از روایت ، در قسمت های دیگر اصاله عدم الخطا جاری است .
3.     اقرار
اگر شخصی اقراری کرد که مقرّ به لازمه ای داشته باشد که  احکامی بر آن مترتب است  ، آیا این اقرار به عدد لوازمش انحلال پیدا می کند، حتی اگر لازم بر ضد مقر باشد ، یا انحلال پیدا نمی کند؟ اگر اقرار، به عدد لوازم انحلال پیدا کند، نسبت به آن اثر خاص که بر ضد مقر است، نافذ است . حاج آقا - با وجود اینکه انحلال در مقام ثبوت را قبول دارند- می فرمایند : در مقام اثبات و ظهور ، اقرار منحل نمی شود .[1]
4.     انحلال در عقود
در فقه بحث من باع ما یملک و ما لایملک، یا من باع ما یُملَک و ما لایُملَک ، مطرح است که اگر در معامله قسمتی از مورد معامله ملکش نیست، یا قابلیت ملکیت را ندارد ، آیا این معامله، منحل می شود و نسبت به آن قسمتی که ملکش هست یا قابلیت ملکیت را دارد ، نافذ و لازم است ، و نسبت به قسمت دیگر موقوف بر اجازه یا باطل است؟ این بحث در فقه به این عنوان وجود دارد که آیا انحلال عقود صحیح است یا صحیح نیست؟ [2]
تحلیل انحلال در مقام ظهور
به نظر ما انحلال در مقام ظهور، به اینجا بر می گردد که عواملی که مخالفت ظاهر یا اختلاف ظاهر را باعث می شود، به هم مرتبط هستند یا مرتبط نیستند؟ یعنی اگر متکلم در یک جای کلام در مقابل اصالة الجد، احتمال تقیه آمیز بودن می دهد. منشأ تقیه در آن  با تقیه نسبت به مسأله ی دیگر مرتبط است ؟ به نظر می رسد انحلال در مقام ظهور، به این بازگشت می کند که چون هر اصلی  برای نفی یک احتمال مخالف است، باید منشأ آن احتمال مخالف را باید بررسی کرد، گه آیا آن احتمال مخالف نسبت به موارد مختلف به هم مرتبط اند یا مرتبط نیستند، اگر به هم مرتبط باشند انحلال صورت نمی گیرد و اگر به هم مرتبط نباشند ، انحلال صورت می گیرد. به عنوان نمونه در حمل بر تقیه اگر قسمتی از روایت تقیه ای بود و منشأ تقیه وجود من یتقی من باشد ، ممکن است گفته شود : اگر روایت کوتاه باشد ، مثلاً فقط  امام علیه السّلام یک خط و نیم مطلب گفته اند، احتمال تقیه در یک قسمت به نقاط دیگر سرایت می کند ، زیرا بعید است اول خط من یتقی منه حضور داشته و بعد از آن از مجلس خارج شده است .اما اگر روایت مفصل باشد، ضرورت ندارد که در کل این روایت مفصل من یتقی منه  وجود داشته باشد، پس احتمال تقیه در قسمتی از روایت به تمام قسمت ها سرایت نمی کند .
مثال برای خلط دو مقام
1.       استدلال برای خطابات قانونیه
با حاج آقا صحبت می کردیم، ایشان فرمودند که: در برخی از استدلالاتی که بر اثبات خطابات قانونیه وارد شده، همین خلط راه یافته است . مثلاً استدلال شده که اگر انحلال صحیح باشد، کسی که اخبار دروغ می دهد که مثلا اهل قم چنین هستند، باید به تعداد افراد قم دروغ گفته باشد ، در حالی که  وجداناً یک دروغ بیشتر صادر نشده است ، پس بنابر این انحلال صحیح نیست. حاج آقا اشاره فرمودند که این مثال، انحلال در مقام اخبار است. بحث این است که آیا اخباری که به این شیء تعلق می گیرد، مجموعی است - حال مخبر به ، مجموعی باشد یا استغراقی، مهم نیست- یا به عدد افراد یا اجزاء مخبَرٌ عنه، به اخبارات عدیده منحل می شود ؟ [3]
2.      استصحاب حکم مخصص
مرحوم شیخ هم در رسائل و هم در مکاسب، موضوعی را مطرح می کنند که اگر عام نسبت به یک فرد، در زمان خاصی تخصیص خورده باشد، بعد از آن زمان آیا باید حکم مخصّص را استصحاب بکنیم یا به عموم عام تمسک کنیم؟ مرحوم شیخ می فرمایند : "اگر عام نسبت به زمان مفرّد اخذ شده باشد، خروج یک فرد در یک زمان خاص باعث می شود آن زمانِ خاص از عموم خارج شود ، اما در سایر ازمنه در مورد آن فرد می توان به عام تمسک کرد . ولی اگر مفرّد اخذ نشده باشد، نسبت به ازمان عمومات عدیده یا ظهورات عدیده وجود ندارد، پس باید حکم مخصّص را استصحاب کرد .  محشّین رسائل و مکاسب، مفرِّد را به عام استغراقی و غیر مفرِّد را به عام مجموعی مثال می زنند . در حالی که مثال هایی که مرحوم شیخ می زنند اصلاً ارتباطی به مجموعی یا استغراقی بودن عام ندارد. بلکه مفرِّد بودن عام از جهت زمان، به معنای  انحلالی بودن ظهور عام نسبت به قطعات زمان است . بله بحث مهمی وجود دارد که شیخ و بزرگان دیگر آن را مطرح نمی کنند که نحوه ی تشخیص مفرِّد بودن عام از جهت زمان و تشخیص ضابطه برای تشخیص  ظهور انحلالی از ظهور غیر انحلالی چیست؟ این بحث، بحث مشکلی است که  حاج آقا هم می فرمودند واقعاً تشخیص آن سخت است .  ما در بعضی مباحث می خواستیم راه حل هایی برای تشخیص ارائه بدهیم اما بحث، بحث ساده ای نیست و نیاز مند کار است . [4]
3.     شمولی بودن حکم و انحلالی بودن ظهور
از فرمایشات مرحوم شهید صدر در بحث حجیت عام بعد از تخصیص در تمام باقیمانده ، استفاده می شود که اصالة الظهور نسبت به عام استغراقی، انحلالی است و نسبت به عام مجموعی، انحلالی نیست. در حالی که تفصیل بین عموم مجموعی و عموم استغراقی در انحلال در مقام احکام است. مثلاً اگر گفته شود : به این ده نفر احترام کنید، این عام به دو نحوه قابل تفسیر است : یا احترام این ده نفر یک تکریم است که مجموع من حیث المجموع، متعلّق مصلحت است ، به طوری که اگر کسی نه نفر را اکرام کند، هیچ مقدار از مصلحت تأمین نشده است ؛ یا این عام استغراقی است و تک تک افراد، وجوب اکرام مستقلی دارند . اما این ارتباطی به بحث انحلال در مقام ظهور ندارد. در مقام ظهور بین عام استغراقی و عام مجموعی هیچ فرقی نیست یعنی هم در عام استغراقی، و هم در عام مجموعی ، اصاله الظهور می تواند مورد بحث قرار بگیرد که آیا ظهور عموم در استغراق یا در مجموع وحدانی است ، به طوری که اگر یک فرد از ده فرد عام خارج شود، دیگر نسبت به سایر افراد ظهور ندارد یا این ظهور انحلالی است ؟ برای روشن شدن امکان انحلال ظهور در عام مجموعی به این مثال توجه کنید :  اگر ما بگوییم که ما ده نفر این سنگ را بلند کردیم؛ این در واقع اخبار به دخیل بودن افراد مختلف در بلند کردن سنگ است . ممکن است یکی از این اخبارات از باب مجاز باشد، مثلاٌ گاهی اوقات که می خواهید ظرف غذا را پیش مهمان ببرید ، به فرزندتان می گویید : "بیا با همدیگر ببریم." بعد نیز می گویید : "این ظرف را ما دو نفر با هم پیش مهمان بردیم "، در حالی که واقعاً آن کسی که ظرف را حمل کرده، شما هستید ، و اطلاق حمل بر کار فرزند مجازی است. در این اخبار با این که عام مجموعی است انحلال در ظهور تصور شد و یک اخبار بر مجاز و اخبار دیگر حمل بر حقیقت شد.
انحلال به اعتباری دیگر
انحلال حقیقی و حکمی
حاج آقا در بحث انحلال نکته ای را فرموده اند که به نظر بنده بسیار مهم است و هم در بحث انحلال در مقام ظهور، و هم در انحلال در مقام ثبوت جریان دارد ، ایشان در یکی بحث ها اشاره می کنند : "مراد ما از انحلالی که قائل به آن هستیم ، انحلال حقیقی نیست، بلکه این انحلال، انحلالی است که به حکم عقلاء منحل می شود ."[5]
مراد از انحلال حقیقی این است که در واقع چندین انشاء از متکلم صادر شده و در هنگام انشاء، متکلم تمام مکلفین یا افراد عام را در نظر گرفته است . و مراد از انحلال حکمی این است که با وجود وحدت انشاء از متکلم ، عقلا این انشاء را در حکم  انشاءات عدیده فرض می کنند و احکام تعدد انشاء را بر آن بار می کنند.
تفاوت انحلال حکمی و نظریه خطابات قانونیه
قائلین به نظریه ی خطابات قانونیه، می گویند : "حکم حتی نسبت به عاجزین هم شمول دارد. " یعنی خطاب هم قادر را می گیرد، هم عاجز را شامل می شود .  اگر ما در انحلال حکمی گفتیم ولو به بناء عقلا  خطاب منحل می شود، شرائط تکلیف به عنوان قید لبی در نظر گرفته می شود . مثلاً در امر شارع به صَلّ، عقلا می گویند :  اطلاق صلّ هم قادر و هم عاجز را شامل است و چون صلّ ایها العاجز، جایز نیست، پس بنابر این یک قید لبّی عقلی یا عقلایی به خطاب وارد می کنند، پس کسانی که قائل به انحلال و لو حکمی هستند، قدرت را قید خطاب می گیرند، بر خلاف نظریه ی خطابات قانونیه، که در این نظریه قدرت ،قید خطاب نیست ، در این نظریه گفته می شود : لازم نیست تک تک مواردی که خطاب امکان انحلال به آنها را دارد ، شرایط صحت خطاب را دارا باشند . بنا بر نظریه خطابات قانونیه ،همین که قسمتی از افراد مشمول یک خطاب، شرایط خطاب را داشته باشند، شارع می تواند یک حکم عامی هم نسبت به واجدین شرایط، هم نسبت به غیر واجدین شرایط حکم جعل کند. اما در انحلال حکمی به هر بیانی افرادی که شرایط تکلیف را ندارند از تحت عموم و اطلاق تکلیف لبا خارجند .
انحلالِ مقصودِ متکلم و غیر مقصود
انحلال مقصود به این معناست که متکلم مثلا در مقام انشاء، ثبوت حکم برای تک تک افراد را اراده کرده است هر چند مُنشأ او واحد است . حال هیچ تفاوتی ندارد ما انحلال را حقیقی فرض کنیم یا آن را حکمی و به حکم عقلاء بدانیم یا انحلال در مقام اثبات باشد یا انحلال در مقام حکم و ثبوت باشد . در تمام صور انحلال می تواند به اراده متکلم باشد . در مقابل انحلال دیگری وجود دارد که بر خلاف اراده متکلم این انحلال صورت می پذیرد هر چند مطلوب و مقصود متکلم واحد است اما با این حال عقلا یا شرع بر این مطلوب واحد احکام انحلال را مترتب می کنند.
انحلا ل شرعی
1.       انحلال در نیتِ واقف، موصی و متصدِّق
در فقه مبحثی مطرح است که برخی از بزرگان از آن به عنوان یک قاعده ی اصطیادی، یاد می کنند.  آن این است که اگر عمل به وصیت ، وقف ویا صدقه بعد از فوتِ موصی، واقف و متصدق در موردی که تعیین شده ، امکان پذیر نباشد، این مال در سایر وجوه برّ میت خرج می شود نه این که به عنوان میراث ، به ورثه برسد.  فقها مطلب را این گونه تبیین کرده اند : کسی که صدقه می دهد، در واقع دو اراده و مطلوب دارد، یک اراده به کار خوب کردن ، و یک اراده به مصرف در راه خاص ، وقتی که عمل به یکی از این مطلوبات، امکان پذیر نباشد، مطلوب دیگر باید انجام شود .اما  سؤال این است که آیا واقعاً همیشه مثلا واقف  دو مطلوب دارد؟ گاهی اوقات ممکن است که مطلوب واحد باشد ولی شارع مقدس به دلیل اینکه این موارد نوعاً از باب تعدد مطلوب است، حکم عام انحلال را بار کرده است . که این موارد از باب انحلال شرعی است .
2.       عدم مفسدیّت شرط فاسد
در این که شرط فاسد مفسد نیست بیاناتی ارائه شده است . گاهی این حکم را از باب تعدد مطلوب می دانند که اصل المعامله، مطلوبٌ و شرط المعامله، مطلوبٌ آخر، اگر شرط معامله، مورد امضای شارع قرار نگیرد، اصل المعامله چرا مورد امضا قرار نگیرد؟ لازمه این تحلیل ، تفصیل در معاملات مختلف است که اگر عاقد تعدد مطلوب داشت معامله فاسد نیست و اگر وحدت مطلوب داشت اصل عقد نیز باطل است . ولی بیان دیگری نیز وجود دارد، که طبق آن بیان شرط فاسد، به طور مطلق مفسد نیست.  گفته شده  شارع، در این موارد بر خلاف مقصود مُنشِأ نوعی انحلال را بار کرده است . در بحث انحلال عقود (بحث من باع ما یملک و ما لایملک، یا من باع ما یُملَک و ما لایُملَک)  نیز یکی از بیانات مطرح این است که با اینکه متکلم اینها را به نحو انحلالی فرض نکرده است ، اما  شارع این عقد  را به عقود عدیده منحل کرده است .
3.       نذر
کسی نذر کرده مثلا هر روز روزه بگیرد، اگر یک یا چند روز  نتوانست روزه بگیرد، آیا این شخص به عدد روز هایی که روزه نگرفته است حنث نذر کرده ، یا این که یک حنث نذر که متعلق به مجموع است بیشتر صورت نگرفته است ؟ یک مرتبه انحلال در نذر را بر اراده متکلم متعلق می کنیم و یا به بیانی دیگر همین انحلال شرعی را در نذر نیز راه می دهیم که نتیجه هر یک از این تصویر ها برای نذر احکام متفاوتی است . این مورد و موارد دیگری که مطرح شد جای بحث دارد، که آیا شارع در این موارد حکم به انحلال کرده است یا انحلال و عدم انحلال مطابق اراده متکلم است ؟
انحلال عقلائی
فرض کنید که با یک ماشین قرار می گذارید مسیر تا تهران را  در ازای صد هزار تومان  با او طی  کنید . در بین راه مانعی که از اختیار شما و راننده خارج است پیش می آید که دیگر نمی توانید ادامه بدهید، با این که مورد اجاره مجموع طی مسیر از قم تا تهران است نه این که انحلالی باشد و به عدد اجزاء راه اجاره تقسیط شود، ولی عقلاء می گویند اگر مانع از اختیار طرفین خارج باشد، همین قراردادِ واحد، حکمِ عقد انحلالی را پیدا می کند و حکم می کنند راننده مستحق اجرت مسیری است که طی کرده است مثلا اگر نصف راه طی شده باشد و مانعی که از اختیار طرفین خارج است حادث شود نصف اجرت المسمی مثلا پنجاه هزار تومان را مستحق است .
تفاوت انحلال حکمی و انحلال  عقلائی
انحلال عقلایی، غیر انحلال حکمی است . انحلال حقیقی و حکمی هر دو در جایی هستند که اراده به تک تک افراد تعلق گرفته باشد . برای روشن شدن مطلب به انشائات تمیثیل می کنیم . اصل انشاء چون  کاشف از مراد متکلم است، منشأ اثر می باشد و در انحلال حکمی  انشاء ولو واحد است اما  چون مکشوفش که همان اراده  متکلم  ، حب یا بغض و یا مصلحت و مفسده می باشد ، انحلالی است، این انحلالِ اراده  منشأ می شود که عقلاء بر انشاء نیز حکم انحلال را  مترتب کنند ؛ ولی همه این ها معلول انحلالی بودن  توسط خود متکلم است. اما در انحلال عقلائی و شرعی حتی اگر اراده متکلم به انحلال تعلق نگرفته باشد یا اصلا یک فرد به نظر متکلم به مصلحت نباشد باز هم عقلا و شرع به خاطر مصالحی که خودشان در نظر گرفته اند، ولو اراده ی نوعیه ی منحله ی خود عاقد از باب حکمت نه از باب علت، احکام انحلال را در کلام متکلم مثلا عقد او مترتب می کنند .
فروضی که در نحوه انحلال ممکن است مطرح شد و مشخص شد، بحثِ انحلال ، تحلیل آن و نحوه تحقق آن نیاز مند دقت و بررسی بیشتری است، تا تفاوت بین انواع انحلال به خوبی مشخص شده، خلطی صورت نگیرد .
نحوه استظهار انحلال از ادله
بحث دیگری که در انحلال مطرح است نحوه استظهار از ادله در شمولی بودن یا بدلی بودن متعلق حکم است . مرحوم شهید صدر مطرح می فرمایند :" ظهور دلیل مطلق ، نسبت به عقد الحمل، ظهور در بدلیت دارد و نسبت به عقد الوضع ظهور در شمولیت دارد"[6]. اصل این کلام کلیت ندارد، چون هم در عقد الوضع و هم درعقد الحمل هر دو احتمال موجود است .اما غرض این است که بیان کنیم  ، ظهور دلیل در بدلیت موضوع داخل در کدام مبحث است؟ آیا داخل در بحث انحلال در مقام ظهور است؟ یا داخل در بحث انحلال در مقام حکم است؟ پاسخ این است که داخل در هیچ یک نیست،  بلکه مبحث سومی است . توضیح مطلب : بعد از این که ما فرض کردیم عام بدلی، انحلال ثبوتی ندارد و عام استغراقی، انحلال ثبوتی دارد، و فرض کردیم انحلال مربوط به نفس ظهور نیز وجود دارد ، سوال این است که استظهار دلیل چیست؟ از کدام دلیل  عام بدلی استظهار می شود و از کدام دلیل عام شمولی استظهار می شود ؟آیا اگر گفته شد :  العالم واجب الاکرام، ظهور دلیل در بیان حکم انحلالی است ؟ یا حکم انحلالی را نمی خواهد بیان کند؟
ایشان در بحث دلالت امر بر مره و تکرار، نیز این بحث را مطرح می کنند که آیا ظاهر دلیل این است که امر به لحاظ متعلَّق یا به لحاظ موضوع، انحلالی است ؟ [7]یا انحلالی در کار نیست .
شهید صدر جای دیگر این بحث را مطرح می کنند که آیا بین عقل و نقل، در استفاده ی انحلال و عدم استفاده ی انحلال فرق است ؟ ایشان مطرح کرده اند که آیا نقل، ظهور در استغراقیت دارد یا ظهور در بدلیت دارد؟ ایشان می گویند که مثلاً ما اگر گفتیم صَلّ، این صَلّ نسبت به خود صلاة صرف الوجودی  اخذ شده و حکم واحدی است که منحل نمی شود، ولی اگر گفتند: لاتکذب،  به عدد افراد کذب، منحل می شود و ارتباطی نیست به این نحوه  که اگر یک دروغ اتفاق افتاد، دیگر دروغ دوم و سوم مبغوضیت ندارد مثل کسی که خوابیده و می گویند:  لاتتکلم، حال اگر شخصی  حرف زد و او را از خواب بیدار کرد صحبت دوم و سوم و چهارم و پنجم و... دیگر مبغوضیتی ندارد، در اینجا صرف الوجود حرف زدن مبغوض است،  در برخی مواقع نیز ، تک تک افراد اینجا مبغوضیت دارد. این بحث دقیقاً شبیه همان بحثی است که قبلاً مطرح شد که آیا  مفاد دلیل، انحلالی است؟
در انتها می گوییم این مبحث از مباحث اصولی هست که طرح و تفکیک بین موارد مختلف آن لازم است حتی بسیاری از مباحث آن ، اصلاً فکر نشده، به خصوص انحلال در مقام اثبات، که چارچوب های آن اصلا مطرح نشده است و نیازمند پیمودن جاده ی سنگلاخی است، اینکه ممکن است.
و الحمد لله رب العالمین
 
 

[1] كتاب نكاح (زنجانى)؛ ج‌10، ص: 3621
[2] حاج آقا به تناسب در جلد 13 نکاح صفحه 4496 درس شماره ی 482، و جلد 21 ص 6663 این بحث را مطرح کرده اند.
[3] كتاب نكاح (زنجانى)؛ ج‌13، ص: 4501
[4] جلد 17 نکاح ، ص 5510، درس شماره ی 606
[5] كتاب نكاح (زنجانى)؛ ج‌13، ص: 4501
 
[6] بحوث في علم الأصول، ج‏3، ص: 430
[7] بحوث في علم الأصول، ج‏2، ص: 122
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اقسام قدر متیقن در دلیل مسعود عطار منش 0 1,197 24-آبان-1398, 13:34
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  اقسام ظهورات مسعود عطار منش 4 5,369 16-فروردين-1397, 07:16
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نقدی بر کتاب «حکم: حقیقت، اقسام، قلمرو» سید محمد صادق رضوی 0 2,720 14-اسفند-1396, 18:01
آخرین ارسال: سید محمد صادق رضوی
  اقسام حقیقت و مجاز سید حسین منافی 0 3,990 2-آذر-1395, 18:47
آخرین ارسال: سید حسین منافی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان