امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
درخواست توضیح: فایده مباحث وضع
#11
در هر صورت شما اگر مسأله ای پیدا کردید که قاطبه ی علماء بگویند اثر ندارد، نخواندن آن و یاد نگرفتن فعلا اشکالی ندارد، تا زمانی که خود شما به اثر دار بودن آن پی ببرید.
البته ذکر این نکته لازم است که هم اکنون نیز اساتید بسته به مهم بودن یا کم اهمیّت بودن ثمرات مسأله، زمان صرف شده در تبیین آن مسأله را تغییر می دهند.
پاسخ
#12
(18-ارديبهشت-1395, 12:51)عالم نوشته: در هر صورت شما اگر مسأله ای پیدا کردید که قاطبه ی علماء بگویند اثر ندارد، نخواندن آن و یاد نگرفتن فعلا اشکالی ندارد، تا زمانی که خود شما به اثر دار بودن آن پی ببرید.
البته ذکر این نکته لازم است که هم اکنون نیز اساتید بسته به مهم بودن یا کم اهمیّت بودن ثمرات مسأله، زمان صرف شده در تبیین آن مسأله را تغییر می دهند.

ظاهرا شما اصل رو بر ثمره دار بودن مباحث گذاشتید که می فرمایید (اگر مسأله ای پیدا کردید که قاطبه ی علما بگویند اثر ندارد نخواندن و یاد نگرفتن فعلا اشکالی ندارد) در حالی که کسانی که میگویند ثمره دارد باید دلیل بیاورند. من در همین بحث قبلا گفتم نمونه عینی برای فایده بحث وضع بیاورید ولی هنوز کسی نمونه نیاورده. من در کار با ادله بالوجدان دارم میبینم که این بحث هیچ تأثیری در فرایند استنباط نداره چه جور منتظر این بمونم که قاطبه علما بگن فایده نداره تا من قبول کنم؟! حالا سالهای اول شاید خیلی راحت میشد احاله داد به بعد و بگیم بعدا میفهمم لابد علما یه چیز میدونن دیگه، لابد فایده علمی داره، ذهنمو قوی میکنه و ... اما تا کی با این حرفها باید جلو بریم؟؟؟؟
این هم که گفتید (هم اکنون نیز اساتید بسته به مهم بودن یا کم اهمیت بودن ثمرات مسأله، زمان صرف شده در تبیین آن مسأله را تغییر میدهند) باید بگم یک مشکل مهم بحث تشخیص مصداق است. متأسفانه برخی قبول ندارند که فلان مبحث بی فایده است در نتیجه بحث میکنند. تقاضای من این است که از هر استادی که قبولش دارید و بحث وضع را با فایده میداند بخواهید یک نمونه عینی برای اثبات بافایده بودن بحث وضع بیاورد.
پاسخ
#13
(16-ارديبهشت-1395, 00:57)emameasr نوشته: [quote pid='2047' dateline='1462263080']

یادم می آید استاد رسائلی داشتیم به یکی از بحث های بی ثمر که رسید گفت این چند صفحه هیچ فایده ای ندارد و من فقط به این دلیل اینجا را برایتان درس میدهم که متهم به بی سوادی نشوم!!!! (یعنی نگویند چون بلد نبود درس نداد)

[/quote]

چه جالب! اتفاقاً حضرت امام هم این اتفاق برایشان پیش آمده؛ وقتی ایشان می خواستند بعضی از مباحث اصول را درس ندهند، بعضی از شاگردانشان گفتند : آقا! همین طور هم بعضی ها می گویند فلانی روضه خوان است، اگر این ها را درس ندهید دیگر کسی شما را استاد حساب نمی کند.
پاسخ
#14
دو مسأله به نظر می آید خلط شده است:
الف: نخواندن و کم وقت صرف کردن برای مسائلی که مشکوک الثمره هستند
ب. حذف این مسائل از کتب اصولی و فقهی
اگر کسی بعد از مدتی تحصیل یقین یا اطمینان به عدم فایده مسأله ای پیداکرد می تواند آن را نخواند یا گذرا عبور نماید اما حذف آن مسأله از اصل کتب اصولی و فقهی مبتنی بر این است که هیچ ثمره ای حداقل بر اساس نظر قاطبه ی علماء بر آن مترتب نباشد. در حالی که در مسأله ی مورد بحث بعضی از از کاربرها نقل فرمودند که مثلا آقای خوئی ثمراتی را در بحث امکان اطلاق و ... بر این مطلب بار نموده اند.
پاسخ
#15
(20-ارديبهشت-1395, 12:52)عالم نوشته: دو مسأله به نظر می آید خلط شده است:
الف: نخواندن و کم وقت صرف کردن برای مسائلی که مشکوک الثمره هستند
ب. حذف این مسائل از کتب اصولی و فقهی
اگر کسی بعد از مدتی تحصیل یقین یا اطمینان به عدم فایده مسأله ای پیداکرد می تواند آن را نخواند یا گذرا عبور نماید اما حذف آن مسأله از اصل کتب اصولی و فقهی مبتنی بر این است که هیچ ثمره ای حداقل بر اساس نظر قاطبه ی علماء بر آن مترتب نباشد. در حالی که در مسأله ی مورد بحث  بعضی از از کاربرها نقل فرمودند که مثلا آقای خوئی ثمراتی را در بحث امکان اطلاق  و ... بر این مطلب بار نموده اند.

برادر عزیز! یک سوال: شما اگر بخواهید چاه بکنید، می روید هر چیزی در انبار هست را با خود می آورید، یا فقط وسایلی که به درد این کار می خورد؟
سوال دیگر: اگر دیدید کسی چاهی را نیمه کاره رها کرده است و شما باید آن را ادامه دهید، هر وسیله ای را که کنار چاه رها کرده است هر بار با خود برای چاه کندن می برید و می آورید یا فقط آن هایی را که می دانید به درد چاه کندن تان می خورد حمل می کنید؟ شاید در این جا هم بگویید : ممکن است به درد بخورد پس کنار نمی گذارم، یا شاید هم بگویید چون فلانی می گوید یک جایی در یک گوشه ای به درد می خورد گرچه برای من و خیلی های دیگر ثابت نیست، با این حال چون احتمال دارد به درد بخورد، کلی انرژی صرف می کنم و وقت می گذارم تا تمام وسایل را بیاورم، بلکه به درد خورد!
پاسخ
#16
شاید نتوانستم منظورم را درست برسانم، حذف مسائلی از کتب اصولی و فقهی به صرف اینکه ادعا شده اثری بر آن بار نیست کاری صحیح نیست. و در واقع گرفتن محتمل الابزاریت از ایندگان هست. یعنی ریختن ابزارهایی که تصور می کنیم برای چاه کندن فایده ندارد در چاه در حالی که ممکن دیگران از آن استفاده نمایند، لذا بنده عرض کردم اگر کسی تصور دارد که مسأله ای اثر قابلی در فقه ندارد خب مطرح نکند و وقت صرف آن نکند.
به نظر می رسد حرف ها در این باب زده شد و شاید وقت صرف بیشتر برای این موضوع به صلاح نباشد. البته لکم الخیار
پاسخ
#17
به نظرم بحث از موضع خودش منحرف شده و به بحث دیگری رسیده که اگر دوستان مایل به ادامه بحث هستند میتونن موضوع جدیدی ایجاد کنند.
اما ظاهرا دوست عزیز به عرض بنده توجه نکردند. عرض کردم از نظر عده‌ای از علماء اگر وضع حروف، از قسم وضع عام موضوع له خاص باشد در حروف و هیئات اطلاق معنا ندارد لذا نمی‌توان از هیئت امر یا هیئت نهی و ... اطلاق گیری کرد. و لذا برخی مثل مرحوم شیخ معتقدند در واجبات مشروط، قید محال است که به هیئت برگردد بلکه به ماده بر می‌گردد و بعد هم آثاری دارد که در جای خودش مطرح است.
و ...
این کم ثمره ای نیست. حال اینکه چرا دوست عزیز اصرار دارند حتما به صورت خاص یک آیه یا روایت برای ایشان ذکر کنم را نفهمیدم.
اما مساله اینکه ذهن قدرت تحلیل پیدا می کند و ایشان این را از باب ثمره تراشی دانسته اند از نظر حقیر بی نیاز از جواب است.
پاسخ
 سپاس شده توسط استاد راهنما13
(استاد راهنما)
#18
(21-ارديبهشت-1395, 22:17)rayhan نوشته: به نظرم بحث از موضع خودش منحرف شده و به بحث دیگری رسیده که اگر دوستان مایل به ادامه بحث هستند میتونن موضوع جدیدی ایجاد کنند.
اما ظاهرا دوست عزیز به عرض بنده توجه نکردند. عرض کردم از نظر عده‌ای از علماء اگر وضع حروف، از قسم وضع عام موضوع له خاص باشد در حروف و هیئات اطلاق معنا ندارد لذا نمی‌توان از هیئت امر یا هیئت نهی و ... اطلاق گیری کرد. و لذا برخی مثل مرحوم شیخ معتقدند در واجبات مشروط، قید محال است که به هیئت برگردد بلکه به ماده بر می‌گردد و بعد هم آثاری دارد که در جای خودش مطرح است.
و ...
این کم ثمره ای نیست. حال اینکه چرا دوست عزیز اصرار دارند حتما به صورت خاص یک آیه یا روایت برای ایشان ذکر کنم را نفهمیدم.
اما مساله اینکه ذهن قدرت تحلیل پیدا می کند و ایشان این را از باب ثمره تراشی دانسته اند از نظر حقیر بی نیاز از جواب است.
 آقای [b]محمدتقی
(ناظم)[/b]
   

با تمام احترامی که به شما و پیشنهادتون قائلم ولی اجازه بدید جواب جناب ریحان رو بدم. چون این که آخرش با فرمایش ایشون تموم بشه و من فرصت جواب نداشته باشم خیلی جالب نیست.
آقای ریحان میفرمایند نفهمیدم که چرا دوست عزیز اصرار دارند حتما به صورت خاص یک آیه یا روایت برای ایشان ذکر کنم. جواب من اینه که من هم نفهمیدم چرا آقای ریحان این قدر اصرار دارند ما با این ثمره های کلی و غیرملموس قانع بشیم. نمیدونم چرا این قدر اصرار دارند آیه یا روایت نیارن آیا دلیلش اینه که وجود نداره یا دلیل دیگه ای داره؟!!!!
من مسأله قدرت تحلیل پیدا کردن ذهن رو از مصادیق فایده تراشی دانستم. ایشان این حرف من را بی نیاز از جواب دانسته اند. به نظر میرسه اولا این کار یه مقدار به دور از اخلاق باشه (البته منظورم این نیست که شما قصد بی احترامی دارید ولی نمود این کار شاید این باشد) ثانیا خواهش من اینه که وجدانا فکر کنید ببینید این بحث ها تأثیری تو قوت شما داشته؟! یا اینکه اساتید گفتن تأثیر داره و ما هم اعتماد کردیم؟!! به نظر من این بحث اگر نگویم تأثیر منفی روی ذهن دارد لااقل ذهن را قوی نمیکند.
پاسخ
#19
باسمه تعالی

سلام علیکم
با توجه به این که در تاپیک "وضع عام موضوع له خاص" دوستان بحث فایده ی مباحث وضع را مطرح کردند و از بحث اصلی خاج شدند این تاپیک جهت ادامه ی مباحث دوستان ایجاد شد.
با تشکر. Heart
پاسخ
#20
(16-ارديبهشت-1395, 19:40)emameasr نوشته:
(16-ارديبهشت-1395, 10:53)تسنیم1 نوشته:
(12-ارديبهشت-1395, 19:19)emameasr نوشته: اگه امکان داره ثمره بحث رو بفرمایید تا اشتیاق شرکت توی این گفتگو ایجاد بشه. اینکه وضع چگونه است؟ واضع چه چیزی را و چگونه لحاظ میکند؟ و سوالاتی از این قبیل فکر نمیکنم ثمره ای داشته باشه. علم اصول قراره به ما در استنباط کمک کنه آیا این بحث این کار رو انجام میده؟

با سلام واحترام.از اتفاق این سوال هم برایم مطرح بود که جایگاه و فایده وضع در استدلال مسائل فقهی چیست که به عنوان یکی از مباحث مطرح در اصول فقه آورده شده است اما فکر کردم در سطوح بالاتر اصول جوابش را پیدا کنم حالا اگه امکان داره شما توضیح دهید.
ضمنا بحث وضع در تفسیر قرآن اهمیت دارد هم چنین خیلی وقت ها هنگام خواندن یک بحث کلامی یا حتی اصولی اختلاف دو نغر در نوع تصورشان نسبت به یک مطلب است.وخیلی از مغالطه ها در منطق از این نوع است.
سلام  به نظر من که بحث وضع فایده نداره. فایده رو باید از کسانی بپرسید که میگن فایده داره. 
راجع به اهمیت بحث وضع در تفسیر و ... هم که مطالبی رو نوشتید، ممنون میشم اگه یک نمونه عینی بیاورید برای فایده داشتن. مثلا یک آیه یا روایتی بیاورید و بگویید با توجه به فلان بحث وضع، از این آیه یا روایت اینگونه برداشت میشود.

با سلام واحترام .اهمیت  وکار برد بحث وضع در تفسیر .1.استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد2 مثلا آیة الله جوادی آملی در تفسیر سوره حمد در اینکه رجحان بر خواندن ملک است یا مالک و معنای این دو پس از اینکه اشاره می کند به جامع بودن معنای مالک که معنای ملک را هم در بردارد می فرماید مالک معنای عام دارد و از قبیل استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست .مدلول مطابقی وتضمنی و التزامی3.بحث مشترک معموی و لفظی مواردی دیگر مانند آن.اما در مورد آن چهار قسم از استادی پرسیدم فرمودند کاربردشان در بحث واجب مشروط است.شما که رشته فقه و اصول میخوانید این رابررسی کنید ببینید آیا واقعا کاربردش در آنجاست.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  درخواست توضیح:  مباحث الحجه تسنیم1 3 7,222 21-دي-1395, 21:06
آخرین ارسال: رضا اسکندری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان