امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بررسی وثاقت محمد بن سنان
#1
بررسی محمد بن سنان
محمد بن سنان در رجال فردی مختلف فیه است که در جرح و تعدیل او سخن بسیار گفته شده است. از این رو، به نقل برخی از این عبارات می پردازیم:
نجاشی در رجال خود، در حق او گفته است: «محمد بن سنان أبو جعفر الزاهري‌، وقال أبو العباس أحمد بن محمد بن سعيد (ابن عقدة) إنه روى عن الرضا (عليه السلام) قال: وله مسائل عنه معروفة، وهو رجل ضعيف جدا لايعول عليه و لا يلتفت إلى ما تفرد به[1]». همچنین در ترجمه ی میاح مدائنی، درباره محمد بن سنان گفته است: «ضعيف جدا، له كتاب يعرف برسالة مياح، وطريقها أضعف منها، وهومحمد بن سنان[2]».
شيخ طوسی(ره) نیز فرموده: «محمد بن سنان ضعيف[3]»؛ همچنین در تهذیب و استبصار فرموده: «محمد بن سنان مطعون عليه ضعيف جدا، وما يستبد بروايته و لايشركه فيه غيره لايعمل عليه[4]».
شیخ مفید(ره) نیز در رساله ی عددیه فرموده: « محمد بن سنان مطعون فيه، لاتختلف العصابة في تهمته و ضعفه، و ما كان هذا سبيله لايعمل عليه في الدين[5]».
کشی نیز در رجال خود از ابی الحسن علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری نقل کرده که فضل بن شاذان فرمود:«لا أحل لكم أن ترووا أحاديث محمد بن سنان[6]». همچنین کشی نقل کرده که حمدویه بن نصیر گفت: «دفتری حاوی احادیث محمد بن سنان به ایوب بن نوح داده شده بود؛ پس او به ما گفت: إن شئتم أن تكتبوا ذلك فافعلوا، فإني كتبت عن محمد بن سنان، ولاأروي لكم أنا عنه شيئا، فإنه قال له محمد قبل موته: كلما أحدثكم به لم يكن لي سماعة ولارواية، إنما وجدته[7]».
از عیاشی هم نقل شده که عبدالله بن حمدویه چنین گفت که: «سمعت الفضل بن شاذان يقول لا أستحل أن أروي أحاديث محمد بن سنان، و ذكر الفضل في بعض كتبه أنه من الكاذبين المشهورين ابن سنان، و ليس بعبد الله[8]».
از ابی الحسن علی بن محمد بن قتیبه نیز نقل شده که: «قال أبو محمد الفضل بن شاذان: لا أحل لكم أن ترووا أحاديث محمد بن سنان عني ما دمت حيا، وأذن في الرواية بعد موته[9]».
ابن غضائری نیز گفته است: «محمد بن سنان ضعيف غال يضع، لايلتفت إليه[10]».
نقل این عبارات پر قدح و طعن در حالی است که برخی از اجلاء اصحاب از محمد بن سنان روایات بسیاری نقل کرده اند. از سوی دیگر، عباراتی نیز در مدح وی بیان شده که یا بر توثیق او دلالت داشته و یا شبهه توثیق دارد؛ مانند:
شیخ مفید(ره) در ارشاد فرموده: « أن محمّد بن سنان هذا ممّن روى النصّ على الرضا من أبيه عليهما السلام، و انّه من خاصّته و ثقاته و أهل الورع و العلم والفقه من شيعته[11]».
کشی نیز روایاتی در مدح محمد بن سنان نقل کرده است: «حدثني محمد بن قولويه، قال حدثني سعد بن عبد الله، قال حدثني أبو جعفر أحمد بن محمد بن عيسى، عن رجل، عن علي بن الحسين بن داود القمي، قال، سمعت أبا جعفر الثاني عليه السلام يذكر صفوان بن يحيى و محمد بن سنان بخير، و قال: رضي الله عنهما برضاي عنهما فما خالفاني قط، هذا بعد ما جاء عنه فيهما ما قد سمعته من أصحابنا.
و عن أبي طالب عبد الله بن الصلت القمي، قال دخلت على أبي جعفر الثاني عليه السلام في آخر عمره فسمعته يقول: جزى الله صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و زكريا بن آدم عني خيرا فقد وفوا لي.
و حدثني محمد بن قولويه، قال حدثني سعد بن عبدالله عن أحمد بن هلال، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع، أن أبا جعفر عليه السلام كان لعن صفوان بن يحيى و محمد بن سنان، فقال: إنهما خالفا أمري، قال، فلما كان من قابل، قال أبو جعفر عليه السلام لمحمد بن سهل البحراني تول صفوان بن يحيى و محمد بن سنان فقد رضيت عنهما»[12].[13]
شیخ طوسی(ره) نیز در کتاب الغیبه عبارتی دارند که آیت الله زنجانی با توجه به تاخر این کتاب نسبت به سائر کتب شیخ، مدعی رجوع او از نظر سابق خود درباره ی محمد بن سنان شده است. شیخ(ره) در مقام ذکر محمودین از وکلاء ائمه اطهار علیهم السلام فرموده است: «فمن المحمودین حمران بن اعین... و منهم المفضل بن عمر... و منهم المعلی بن خنیس... و منهم نصر بن قابوس اللخمی... و منهم عبدالله بن الجندب البجلی... و منهم صفوان بن یحیی و زکریا بن آدم و سعد بن سعد... و أما محمد بن سنان‏ فإنه روي عن علی بن الحسین بن داود قال سمعت ابا جعفر الثانی یذکر محمد بن سنان بخیر و یقول رضی الله عته برضائی عنه فما خالفنی و ما خالف ابی قط... و منهم عبدالعزیز بن المهتدی القمی الاشعری... و منهم علی بن مهزیار الاهوازی الخ[14]».
به نظر ما از آنجا که شیخ طوسی(ره) تمام این افراد قبل و بعد از محمد بن سنان با عبارت «و منهم» معرفی می کند ولی در مورد محمد بن سنان می فرماید «و اما محمد بن سنان»، باعث می شود نتوان به دلالت این عبارت بر توثیق محمد بن سنان و رجوع شیخ از نظر پیشین خود، استدلال کرد[15].
در مقام جمع بندی بین عبارات مختلفی که بیان شد نیز علامه حلی، صاحب وسائل، محقق خوئی و آیت الله زنجانی بیانات متفاوتی دارند که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم:
جمع بندی علامه حلی
علامه حلی در رجال خود پس از نقل عبارات مشططی که پیرامون محمد بن سنان وجود دارد فرموده است: «و الوجه عندي التوقف فيما يرويه[16]». در عین حال، ایشان در مختلف ذیل روایتی که راوی آن محمد بن سنان است گوید: «قد بینّا رجحان العمل بروایة محمد بن سنان فی کتاب الرجال[17]». همچنین در چند صفحه بعد از همین کتاب ذیل روایتی می فرماید: «فالجواب ضعف الروایة فإنّ فی طریقها محمد بن سنان[18]». بنابراین، هر چند علامه در یک مورد، از رجحان عمل به روایات محمد بن سنان سخن می گوید، اما از آنجا که به کتاب رجال خود حواله می دهد که در آن تنها از توقف نسبت به عمل به روایات او سخن به میان آمده، متوجه می شویم که احتمالا در همین یک مورد هم قول به رجحان سهوی از جانب ایشان بوده است.
جمع بندی صاحب وسائل
ایشان فرموده: «پس از بررسی به این نتیجه می رسیم که تضعیف محمد بن سنان همان گونه که نجاشی و شیخ نقل کرده اند، ناشی از کلام ابن عقده است. اما از آنجا که ابن عقده زیدی مذهب بوده نمی توان به نقل تضعیف از او اعتماد کرد. خصوصا که ابن طاووس و حسن بن شعبه و برخی دیگر نیز محمد بن سنان را توثیق کرده اند.[19]»
جمع بندی محقق خوئی
از روایاتی که درباره محمد بن سنان وارد شده چنین فهمیده می شود که وی از موالین اهل بیت علیهم السلام بوده و اگر خلاف و اشتباهی از وی سر زده، از آن بر گشته و امام معصوم هم از او راضی شده است. از همین روست که شیخ طوسی در کتاب الغیبة او را از ممدوحین برشمرده است. بنابراین، اگر تضعیفات ابن عقده، نجاشی، شیخ مفید و ابن غضائری نبود و فضل بن شاذان او را از «کذابین مشهورین» نخوانده بود، می توانستیم به روایات او عمل کنیم. اما به خاطر همین تضعیفات نمی توان بر توثیقات رجالیین و روایت اجلاء از او اعتماد کرد؛ زیرا روایت اجلاء از افراد ضعیف مساله ای نادر نیست. از سوی دیگر، حمل تضعیفات رجالیین بر اینکه منشأ آن رمی به غلو بوده، خلاف ظاهر کلام ایشان و در مواردی خلاف تصریح است.[20]
جمع بندی آیت الله زنجانی
نظر آیت الله زنجانی در مورد منشأ اختلافی که در کلمات خود رجالیین هست و در جایی توثیق کرده و جای دیگر تضعیف نموده اند، این است که منشأ این اختلاف تفصیل بین بحث مستقل و بحث استطرادی است. بدین بیآنکه گاهی رجالیین در بحث مستقلی به بررسی محمد بن سنان پرداخته اند و با استفراغ وسع و دقت تمام و با صرفنظر از سوابق و مطالب دیگر وثاقت او را مورد بررسی قرار داده اند؛ در نتیجه حکم به وثاقت او کرده اند. اما گاهی نیز ذیل مباحث دیگر و به صورت استطرادی بحث محمد بن سنان را مد نظر قرار داده و در نتیجه با اتکاء به حافظه ی خود و سوابقی که از او سراغ داشته اند، حکم به تضعیف وی کرده اند. شاهد بر این مدعا عملکرد نجاشی است؛ زیرا او وقتی در ترجمه ی میاح مدائنی از ابن سنان یاد می کند می گوید: «طریق میاح مدائنی به خاطر وجود محمد بن سنان در آن، اضعف از خود اوست[21]». در حالی که وقتی به طور مستقل از محمد بن سنان بحث می کند با نقل کلامی از صفوان در مورد او به این نتیجه می رسد که «هذا یدلّ علی اضطراب کان و زال[22]»؛ یعنی محمد بن سنان دچار اضطراب و افت و خیز بود اما این اضطراب در نهایت از بین رفت.
از سوی دیگر، به نظر می رسد که منشأ تضعیف محمد بن سنان رمی به غلو باشد. در واقع مشکل دیگری در مورد او مطرح نبوده، بلکه  در برهه ای از زمان  که اثبات علم غیب و نفی سهو در حق امام معصوم غلو محسوب می شد، محمد بن سنان بی پروا در میان افراد اسرار اهل بیت علیهم السلام را بیان می نمود. همین مساله باعث می شد تا اهل غلو گرد او جمع شوند و او نیز در میان مردم رمی به غلو شود. لذا تعابیری که در طرد و لعن وی وارد شده همگی به همین دلیل و یا برای حفظ شیعه بوده؛ کما اینکه در مورد صفوان نیز که بی تردید از اجلاء اصحاب شمرده می شود، چنین تعابیری وارد شده است. بنابراین، نمی توان به چنین تضعیفاتی اعتنا کرد.
گفتنی است که این مطلب با کلامی که از فضل بن شاذان در مورد ابن سنان نقل شده که «أنّه من الکذابین المشهورین[23]» منافات ندارد. چرا که وقتی ابن سنان از ابن ابی عمیر از امام صادق علیه السلام روایتی که متضمن غلو باشد نقل بکند، و ما بدانیم نه امام علیه السلام چنین سخنی را فرموده و نه شخصیتی مثل ابن ابی عمیر، معلوم می شود ابن سنان خودش آن را به دروغ ساخته است. پس به صرف این که فضل بن شاذان وی را از جمله غالیان بداند، به او نسبت کذاب مشهور می دهد.
علاوه بر این باید دانست که خود فصل بن شاذان از کسانی است که در مورد محمد بن سنان مواضع مخلتفی دارد. به طور مثال از ابی الحسن علی بن محمد بن قتیبه نقل شده که: «قال أبو محمد الفضل بن شاذان: لا أحل لكم أن ترووا أحاديث محمد بن سنان عني ما دمت حيا، وأذن في الرواية بعد موته[24]». اگر فضل بن شاذان محمد بن سنان را ضعیف می دانست، حتی برای پس از مرگش تقل روایات او را ممنوع می کرد. اما از آنجا که چنین نکرده معلوم می شود که وی تحت تاثیر جوّی که علیه ابن سنان بوده قرار گرفته است و برای این که تهمت های متوجه ابن سنان به او هم زده نشود، تا قبل از مرگش از نقل روایاتی که خود از او نقل کرده منع می کند.
حال که دانستیم تضعیف پیرامون محمد بن سنان ناشی از غلو است، نمی توان آن را طرف معارضه با توثیقات او به حساب آورد. پس اعتماد نجاشی و کلام او درباره ی بازگشت ابن سنان از مسیر اضطراب، توثیق شیخ مفید و شیخ طوسی و ابن شعبه حرانی بلا معارض می ماند. حال بر فرض که این موارد را دچار معارض بدانیم، مجموع روایاتی که در مورد ابن سنان وارد شده و اکثار روایت اجلائی مانند حسن بن محبوب، حسین بن سعید و احمد بن محمد عیسی که به مبارزه با غلو شهره بود، موجب حکم به توثیق او می شود.
مناقشه در کلام آیت الله زنجانی و نظر نهایی در بحث
مطلبی که آیت الله زنجانی با عنوان بحث مستقل و استطرادی مطرح فرمود، کلامی بی پشتوانه و مجرد احتمال است که قابل استدلال نیست. توثیقاتی نیز که نقل فرمود همگی دارای معارض اند؛ چنانکه کلام شیخ طوسی در کتاب الغیبة بر فرض اینکه دلالت بر توثیق کند، با تضعیفات خود او معارض است. توثیق شیخ مفید در ارشاد نیز با تضعیف خود او در رساله عددیه معارض است. کلام نجاشی که فرمود «هذا یدلّ علی اضطراب کان و زال» بر فرض این که دلالت بر توثیق کند، با تضعیف خود او در موارد مختلف، از جمله آنجا که فرمود «ضعیف جدا لایعوّل علی ما تفرّد بروایته» معارض است. ادعای تقدیم توثیقات بر تضعیفات هر یک از این سه رجالی نیز اولاً ثابت نیست؛ ثانیاً بر فرض ثبوت، تنها تعارض توثیق هر کدام از ایشان با تضعیف خود او را حل می کند؛ در حالی که تعارض توثیق هر یک با تضعیف دیگری کما کان پا برجاست.
اظهار نظر ایشان در مورد اینکه منشأ تصعیف رجالیین غلو و بر اساس اجتهاد بوده نیز کافی نیست. زیرا معلوم نیست منشأ عباراتی مانند «أنّه من الکذابین المشهورین» و «لاتختلف العصابة فی تهمته و ضعفه» رمی به غلو بوده باشد. بنابراین، نه تنها توثیقات رجالیین، بلکه روایت ظنی در مورد وثاقت ابن سنان و یا اکثار اجلاء از او نیز طرف معارضه با تضعیفات قرار می گیرد. اکنون با توجه به بررسی هایی که انجام شد گوییم نظر نهایی عدم اثبات وثاقت محمد بن سنان است.


[1] رجال النجاشی، ص328
[2] همان، ص424
[3] رجال الطوسی، ص364
[4] تهذيب الاحكام، ج7، ص361 و الاستبصار، ج3، ص224
[5] الردّ علی اصحاب العدد، ص20
[6] رجال الکشی، ص507
[7] همان
[8] همان
[9] همان
[10] رجال الغضائری، ج1، ص92
[11] الارشاد، ص304
[12] رجال الكشي؛ ص502
[13] ظاهرا روایت دوم تعلیق بر روایت اول شده و راوی آن از عبدالله بن الصلت، احمد بن محمد بن عیسی است، که در این صورت خبر صحیحه است. همچنین، در صورتی که احمد بن هلال عبرتائی را بتوان توثیق کرد، روایت سوم نیز صحیحه خواهد بود.
[14] کتاب الغیبة، ص346 به بعد
[15] به نظر می رسد این اشکال استاد معظم وارد نیست؛ زیرا شیخ (ره) قبل از نام بردن از محمد بن سنان، از صفوان بن یحیی و زکریا بن آدم و سعد بن سعد یاد می کند در حالی که در مورد ایشان نیز عبارت «و منهم» را به کار نمی برد. عبارتی که در متن بالا از کتاب الغیبه نقل کردیم: «و منهم  صفوان بن یحیی و زکریا بن آدم و سعد بن سعد»، عبارت مصحح کتاب الغیبه است نه عبارت خود شیخ(ره).
[16] خلاصة الرجال، ص251
[17] مختلف الشیعة، ج7، ص31
[18] همان، ص146
[19] وسائل الشیعة، ج2، ص474
[20] معجم رجال الحدیث، ج17، ص168
[21] رجال النجاشی، ص425
[22] همان، ص328
[23] رجال الکشی، ص520
[24]  همان، ص507
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  بررسی روایات «القرآن نزل علی سبعۀ أحرف» حسین بن علی 0 355 25-دي-1401, 12:39
آخرین ارسال: حسین بن علی
  وثاقت حسین بن علوان میرزا مرتضی 2 836 8-دي-1401, 00:49
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  بررسی جواز مخالفت با حکم حاکم بنا بر نظریه ولایت مطلقه فقیه میرزا مرتضی 4 622 2-آذر-1401, 21:02
آخرین ارسال: علاوی
  بررسی کلام صاحب جواهر در توسعه نفوذ حکم حاکم میرزا مرتضی 3 599 23-خرداد-1401, 08:27
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  بررسی شمول اخبار علاجیه در موارد جمع عرفی میرزا مرتضی 2 286 20-خرداد-1401, 23:49
آخرین ارسال: میرزا مرتضی
  بررسی اشکال مانعیت عجز عرفی از تقیید در تمسک به اطلاقات و عمومات در موضوعات مستحدثه میرزا مرتضی 0 373 4-خرداد-1401, 22:40
آخرین ارسال: میرزا مرتضی
  «رجال»  وثاقت سلیمان بن حفص مروزی حسین بن علی 0 623 10-آذر-1400, 09:00
آخرین ارسال: حسین بن علی
  ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) سید رضا حسنی 2 2,179 14-اسفند-1398, 11:03
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  وثاقت مسعده بن صدقه حسین بن علی 0 1,819 18-فروردين-1398, 22:57
آخرین ارسال: حسین بن علی
  بررسی اعتبار کتاب عوالی اللئالی فقه جواهری 2 5,229 2-بهمن-1396, 13:12
آخرین ارسال: 82036

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان