امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» بررسی قاعده من ادرک
#1
بررسی قاعده «من ادرک»
ا ادله ای که به عنوان مستندقاعده یان شده، عبارتند از:
تسالم اصحاب
ظاهراً بین اصحاب تسالم است که اگر کسی یک رکعت از نماز را در وقت درک کند واجب است که این نماز را به صورت ادایی انجام دهد؛ زیرا شارع در وقت توسعه اضطراریّه داده است. پس شکی نیست که اختیاراً کسی نمی تواند نماز را تا یک رکعت به آخر وقت مانده، تأخیر بیندازد ولی اگر تأخیر انداخت ولو عمداً، این قاعده شامل آن می شود. البته قدرمتیقّن جایی است که عمداً تأخیر نیدازد، بلکه از روی سهو یا اضطرار باشد. ولی به نظر می رسد حتی اگر کسی عمداً هم تأخیر بیندازد، هر چند معاقب است ولی موضوع قاعده من ادرک می شود. بنابراین، یکی از مستندات این قاعده تسالم اصحاب است.
شیخ طوسی در خلاف فرموده: «إذا صلى من الفجر ركعة ثم طلعت الشمس أو صلى من العصر ركعة و غابت الشمس، فقد أدرك الصلاة جميعها في الوقت، و هو ظاهر مذهب الشافعي و هو قول ابن خيران من اصحابه و به قال أحمد و إسحاق و عامة الفقهاء. و ذهبت طائفة من اصحاب الشافعي إلى أنه يكون مدركا للركعة الاولى في وقتها و قاضيا للآخرى في غير الوقت. و قال المرتضى رحمه الله من اصحابنا: أنه يكون قاضيا لجميع الصلاة. دليلنا: إجماع الفرقة المحقة، فإنهم لا يختلفون في أن من أدرك ركعة من الفجر قبل طلوع الشمس يكون مؤديا في الوقت، و انما اختلفوا في أن هذا هل هو وقت اختيار، أو وقت اضطرار، فأما أنه وقت الأداء فلا خلاف بينهم فيه.[1]»
در مبسوط هم راجع به نماز عصر فرموده است: «فإن لحق بركعة من العصر قبل غروب الشمس لزمه العصر كلها. و يكون مؤديا لها لا قاضيا لجميعها و لا لبعضها على الظاهر من المذهب[2]
ایشان در خصوص نماز صبح و نماز عصر این ادّعا را مطرح کرده است. ولی آیا راجع به نماز ظهر و مغرب در فرضی که پنج رکعت به انتهای وقت مانده است هم قاعده من ادرک جاریست یا نه؟ این مطلب در کلمات بزرگان نیست. به هر حال، به نظر ما تسالم اصحاب از اجماع قوی تر و قابل وثوق تر است؛ از این رو با استناد بدان می توان من ادرک را اثبات نمود. البته ممکن است برخی تسالم را به اجماع برگردانند که در این صورت، اجماع بر من ادرک، مدرکی یا محتمل المدرک بوده که در این صورت اثبات نخواهد شد.
آیه «اقم الصلاة لدلوک الشمس»
علامه در مختلف در اثبات من ادرک، به آیه شریفه «أقم الصلاه لدلوک الشمس إلی غسق اللیل» استدلال کرده و گوید: آیه اطلاق دارد و شامل فرضی که یک رکعت هم درک شود می شود و می گوید أقم الصلاه. هر چند این اطلاق شامل کمتر از یک رکعت هم می شود، اما این مورد با اجماع خارج شده است[3].
مناقشه
این استدلال ناتمام است زیرا ظاهر آیه این است که نماز را قبل از غسق اللیل بخوانیم و اگر تنها یک رکعت به آخر وقت مانده است دیگر از اتیان تکلیف عاجز خواهم بود و آیه شامل این صورت نمی شود.
اخبار
غیر از تسالم، تعدادی روایت مرسله و یک روایت معتبره ذکر شده است که آن ها را بررسی می کنیم:
موثقه عمار بن موسی
یکی از اخباری که در استدلال بر من ادرک بدان استناد شده و از سند قابل قبولی برخوردار است، موثقه عمار بن موسی است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: فَإِنْ صَلَّى رَكْعَةً مِنَ الْغَدَاةِ ثُمَّ طَلَعَتِ الشَّمْسُ- فَلْيُتِمَّ وَ قَدْ جَازَتْ صَلَاتُهُ.[4]»
محقق خوئی این روایت را تنها مستند قاعده من ادرک دانسته و کوشیده تا اشکالات وارد بر دلالت آن را پاسخ دهد. از این رو، مواردی را طرح و مورد نقد قرار داده است:
اشکال اول: مورد روایت نماز صبح است و احتمال خصوصیت برای نماز صبح داده می شود.
جواب: نماز صبـح خصوصیّت ندارد بلکه أسوأ حالاً است زیرا یک رکـعت از نماز صبـح را که در وقـت درک می کنیم یک
رکعت بعد مصادف با طلوع شمس می شود که نماز مکروه است.
اشکال دوم: روایت نمی گوید اگر به اندازه یک رکعت وقت بود سریع نماز را بخوان؛ بلکه در صدد بیان آنست که نمازی که شروع کرده ای تمام کن(ان صلّی رکعه فلیتم).
جواب: ظاهر «فلیتمّ الصلاه و قد جازت صلاته» این است که این نماز به صورت أدایی می باشد و که معنایش این است که وقت باقی است و ظاهر قضیه شرطیه این نیست که اگر این مطلب اتّفاق افتاد که یک رکعت از نماز صبح را خواندید و بعد اتّفاقاً آفتاب زد حکمش چیست بلکه این قضیه شرطیه به نحو قضیه حقیقیه است و ظاهر آن این است که وقت نماز صبح برای کسی که یک رکعت از نماز صبح را قبل از طلوع شمس درک کند توسعه پیدا می کند و وقت ادایی اضطراری می شود وگرنه تعبیر به و قد جازت صلاته نمی کردند که به این معنا است که نماز صحیح و تامّ است و به همان معنایی که متوقّع بود واقع می شود و متوقّع این بود که أدایی واقع شود. و لذا اینکه بگوییم این نماز قضا است یا تلفیق از أداء و قضاء است خلاف ظاهر أدله است.
مناقشه در جواب محقق خوئی
به نظر ما اشکالاتی به فرمایش محقق خویی وارد است:
در کلام شیخ طوسی گذشت که سیّد مرتضی گفته است کل نماز صبح که یک رکعت آن قبل طلوع شمس درک می شود قضا است. با این حال حتی ایشان نگفته که لازم نیست الان بخوانید بلکه باید الان خوانده شود و کل آن قضا محسوب می شود؛ زیرا نتیجه تابع أخصّ مقدّمتین است. لذا تسالم وجود دارد و مؤیّد این تسالم این است که عامّه فقهای أهل سنّت هم قائل به قاعده من أدرک اند. و از أئمه علیهم السلام نه تنها خلاف آن صادر نشده، بلکه احادیثی هم به عنوان مؤید آن صادر شده است و این موجب وثوق می شود به اینکه در زمان أئمه این قاعده مطرح بوده است. اگر این قاعده در زمان أئمه بین شیعه و عامه مطرح بوده است هر چند مدرکی هم باشد باز هم به دلیل آنکه ردعی از آن صورت نگرفته معتبر است. اینکه اجماع مدرکی را معتبر نمی دانیم به این خاطر است که اجماع در زمان غیبت کشف از نظر اصحاب أئمه در زمان أئمه نمی کند. و گرنه اگر نظر اصحاب أئمه در زمان أئمه را بفهمیم و  نه تنها ردعی هم صورت نگرفته باشد، بلکه مؤید هایی هم صادر شده باشد معتبر خواهد بود. لذا وثوق به قاعده من أدرک پیدا می شود.
ولی اگر این تسالم را نادیده بگیریم از نظر فنّی در استدلال به اخبار اشکالاتی وجود دارد که حتی در تسالم هم قابل طرح است. یعنی می توان گفت همانند روایات معقد تسالم نماز صبح و نماز عصر بوده و در نهایت نماز عشاء هم به آن دو ملحق می شود. ولی تسالم در مورد نماز ظهر و مغرب در فرضی که پنج رکعت به انتهای وقت مانده است ثابت نیست و روایتی هم نداریم.
اینکه مرحوم خویی فرمود: نماز صبح أسوأ حالاً است و احتمال خصوصیّت ندارد نیز صحیح نیست و احتمال می دهیم که نماز صبح و عصر خصوصیت داشته باشند زیرا بعد از نماز صبح و عصر نماز دیگری نیست و آخرین نماز هستند که در وقت خود خوانده می شوند و لذا نمی توان به نماز ظهر و مغرب تعدّی کرد. در واقع شبهه این است که شاید به قول علّامه در مختلف، این وقت، وقت نماز عصر باشد.
راجع به وجه ثانی که مرحوم خویی فرمود قضیه حقیقیه است نیز اشکال می شود که از کجای این قضیه حقیقیه چنین استفاده می شود که اگر یک رکعت تا طلوع آفتاب مانده است واجب است نماز صبح را بخواند. این روایت می گوید اگر یک رکعت از نماز را خواندی واجب است نماز را ادامه بدهی و جازت صلاته یعنی نمازش صحیح است و به این معنا نیست که وقع صلاته أداءاً، و نماز صحیح است به این معنا نیست که نماز أداء است.
عبارت «فلیتم الصلاه» در مقابل «یقطعها» است و به معنـای أدایی بودن نماز نیست و هر چند یقـطعها در روایت دیگر بود
ولی نیازی به این ذیل نداریم و متفاهم عرفی از خود این روایت این است که اگر نیم رکعت را درک کند این حکم فلیتم الصلاة را ندارد و امر به اتمام نماز ندارد یعنی نماز را قطع می کند و این نیم رکعت قد جازت صلاته ندارد.
انصافاً اینکه بخواهیم از این روایت بفهمیم این نماز صبحی که یک رکعت آن قبل از طلوع شمس است، أدا است و مبادرت به آن واجب است در غایت اشکال است.
لذا عمده دلیل به نظر ما تسالم است که آن هم بعید نیست در موردکل نماز ها وجود داشته باشد. زیرا در خلاف اول به صورت مطلق می فرماید: «حکم من أدرک من الوقت رکعة» ولی در ادامه می گوید: «اذا صلّی من الفجر رکعة أو صلّی من العصر رکعة[5]» و راجع به بقیه نماز ها چیزی نگفته است.
در مختلف نیز عبارت مطلق بود و اختصاص به نماز خاصی نداشت: «لو ضاق الوقت عن الفریضة و تمکّن من صلاة رکعة منها فی الوقت وجب علیه تلک الفریضة[6]».
بنابراین، بعید نیست  تسالم اصحاب هم أعم از نماز صبح و عصر باشد؛ هر چند احتیاط این است که در پنج رکعت به غروب آفتاب دو نماز را به نیّت ما فی الذمه بخواند. زیرا احتمال دارد نماز أول عصر باشد و دومی ظهر باشد. البته در نماز مغرب و عشاء که عدد فرق می کند اگر پنج رکعت به نیمه شب ماند است، راهی برای احتیاط تام نیست و با نیّت ما فی الذمّه احتیاط انجام نمی شود.
معتبره عمار ساباطی
یکی دیگر از روایاتی که در اثبات من ادرک بدان استدلال شده معتبره عمار ساباطی است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: فَإِنْ صَلَّى مِنَ الْغَدَاةِ رَكْعَةً ثُمَّ طَلَعَتِ الشَّمْسُ- فَلْيُتِمَّ الصَّلَاةَ وَ قَدْ جَازَتْ صَلَاتُهُ- وَ إِنْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ رَكْعَةً فَلْيَقْطَعِ الصَّلَاةَ- وَ لَا يُصَلِّ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَذْهَبَ شُعَاعُهَا.[7]»
تقریب استدلال این است که حضرت فرمود اگر یک رکعت از نماز صبح را قبل از طلوع شمس درک می کند، بایستی نمازش را تمام کند.
مناقشه
در مورد سند این روایت  باید گفت که به خاطر توثیق نداشتن علی بن خالد ضعیف است. از نظر دلالت هم این روایت نمی تواند دلیل قاعده من ادرک باشد؛ زیرا قاعده من ادرک می گوید اگر یک رکعت وقت داری باید نماز بخوانی و این نماز ادا محسوب می شود. ولی این روایت فرض کرده که این شخص یک رکعت خوانده و اتّفاقاً خورشید طلوع کرده است؛ سپس فرموده
باید نماز را به پایان برساند؛ یعنی از ادا محسوب شدن آن ابداً حرفی به میان نیاورده است.
دستور به اتمام نماز در این روایت برای دفع این توهم است که کسی گمان کند نهی از نماز در ابتدای طلوع آفتاب که در برخی روایات بیان شده[8]، شامل جایی که یک رکعت نماز قبل از طلوع خوانده شده و رکعت دیگرش باقی است نیز می شود. بنابراین برای احتراز از نهی، باید نماز را قطع کرده و صبر کند تا شعاع خورشید تمام شود. بنابراین، معنای روایت آنست که یعنی اگر یک رکعت را خوانده ای، رکعت دیگر را بخوان تا نماز تمام شود. ولی اگر هنوز یک رکعـت نخوانده ای، نماز را قطع کن تا شعاع خورشید از بین برود.
با این توضیحات، نمی توان این روایت را بر قاعده من ادرک حمل کرد و از نماز صبح به بقیه نمازها تعدّی نمود.
روایت اصبغ بن نباته
روایت دیگری که در اثبات من ادرک به آن استدلال شده، خبر اصبغ بن نباته است: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ أَدْرَكَ مِنَ الْغَدَاةِ رَكْعَةً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- فَقَدْ أَدْرَكَ الْغَدَاةَ تَامَّةً.[9]»
مناقشه
علاوه بر سند این روایت که به خاطر مفضّل بن صالح ضعیف بوده، مورد آن نیز نماز صبح است؛ لذا قابل استدلال نیست.
روایات مرسله
علاوه بر روایاتی که بیان شده و از نظر سند و دلالت مورد مناقشه قرار گرفت، روایات مرسله ای نیز وجود دارد که دلالتشان بر قاعده من ادرک تام بوده، اما اشکال عمده شان ضعف سند و ارسال است.
از این دسته روایات می توان به مرسله ی شهید در ذکری اشاره کرد که مطلق بوده و همه ی نمازها را شامل می شود: «عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنَ الصَّلَاةِ فَقَدْ أَدْرَكَ الصَّلَاةَ[10]».
همچنین مرسله ی دیگری وجود دارد که در مورد نماز عصر است و قصور دلالی روایات دیگر در مورد نماز عصر را پوشش می دهد: «مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنَ الْعَصْرِ- قَبْلَ أَنْ يَغْرُبَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الْعَصْرَ[11]».
نکته ای در مورد قاعده من ادرک
در مورد قاعده من ادرک لازم است به این نکته توجه کنیم که همان گونه که گذشت، من ادرک مجوز تأخیر اختیاری نیست؛ هر چند اگر کسی عمداً تأخیر انداخت و اختیاراً خود را مضطر نمود، مشمول این قاعده شامل می شود. بنابراین، کلام محقق خویی که فرموده قاعده من أدرک شامل تأخیر عمدی نمی شود، از نظر ما صحیح نیست. زیرا هم عنوان تسالم و هم موضوع اخباری که در مساله وجود داشته و به واسطه ی همین تسالم اعتبار می یابند، بر تاخیر اختیاری صادق است.



[1] الخلاف، ج‌1، ص 268‌
[2] المبسوط في فقه الإمامية، ج‌1، ص 72‌
[3] مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌2، ص52‌
[4] وسائل الشيعة، ج‌4، ص217‌
[5] الخلاف، ج‌1، ص 268‌
[6] مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌2، ص52‌
[7] وسائل الشيعة، ج‌4، ص: 217‌
[8] نهی از نماز در ابتدای طلوع آفتاب و در انتهای غروب آفتاب در برخی روایات ذکر شده است و برخی قائل به حرمت اند؛ ولی مشهور فقهای امامیه قائل به کراهت اند: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ عَلِيِّ بْنِ رِبَاطٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَا صَلَاةَ بَعْدَ الْفَجْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الشَّمْسَ- تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيِ الشَّيْطَانِ وَ تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيِ الشَّيْطَانِ- وَ قَالَ لَا صَلَاةَ بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تُصَلَّى الْمَغْرِب. (وسائل الشيعة، ج‌4، ص234‌)
[9] وسائل الشيعة، ج‌4، ص217‌
[10] ذکری الشیعه، ج2، ص352 و وسائل الشيعة، ج‌4، ص218‌
[11] ذکری الشیعه، ج2، ص352 و وسائل الشيعة، ج‌4، ص218‌




پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نحوه جریان قاعده حل از نظر آیت الله سیستانی و آیت الله زنجانی Payam_Khajei 1 77 25-دي-1402, 20:41
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تنقیح مجرای قاعده لو کان لبان ذیل بحث از وجوب تکبیر رکوع Payam_Khajei 0 105 19-آبان-1402, 15:42
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  بررسی روایات «القرآن نزل علی سبعۀ أحرف» حسین بن علی 0 356 25-دي-1401, 12:39
آخرین ارسال: حسین بن علی
  بررسی جواز مخالفت با حکم حاکم بنا بر نظریه ولایت مطلقه فقیه میرزا مرتضی 4 632 2-آذر-1401, 21:02
آخرین ارسال: علاوی
  بررسی کلام صاحب جواهر در توسعه نفوذ حکم حاکم میرزا مرتضی 3 610 23-خرداد-1401, 08:27
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  بررسی شمول اخبار علاجیه در موارد جمع عرفی میرزا مرتضی 2 290 20-خرداد-1401, 23:49
آخرین ارسال: میرزا مرتضی
  بررسی اشکال مانعیت عجز عرفی از تقیید در تمسک به اطلاقات و عمومات در موضوعات مستحدثه میرزا مرتضی 0 375 4-خرداد-1401, 22:40
آخرین ارسال: میرزا مرتضی
  نکته علمی:  روایتی هست که بتوان با استناد به آن قاعده نفی حرج را اثبات نمود؟؟ حسین بن علی 2 426 3-دي-1400, 11:40
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  هیچ آیه ای دلالت بر قاعده نفی حرج ندارد؟ حسین بن علی 1 755 29-آذر-1400, 12:16
آخرین ارسال: rezakhadem110
  انکار قاعده «تقدیم ما حقّه التأخیر یفید الحصر» عرفان عزیزی 5 1,743 29-بهمن-1399, 22:43
آخرین ارسال: 1972392352

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان