امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مراحل لازم برای استنباط احکام توسط استاد شمس
#1
تقریری از جلسه ی علمی توسط استاد شمس با موضوع شیوه ی صحیح در طی مراحل استنباط که در جوار امیر المومنین علیه السلام ارائه شد
به حسب استقراء و تجربه خارجی در اثر ممارست با درس های خارج بزرگان این مطالب و مراحل را عرض می کنیم و اینگونه نیست که برهانی باشد .
1.مرحله ی اول :مفهوم شناسی و موضوع شناسی
مفهوم شناسی یعنی موضوعی که می خواهید مورد بررسی قرار دهید از حیث مفهومی کاملا مفهوم را بررسی کرده باشید .به عنوان مثال مفهوم غیبت چیست ؟آیا ذکر هر  عیبی را عرف غیبت می نامد ویا حتما گفتن عیب مستور را گویند ؟؟و از این قبیل سوالات در مورد مفهوم غیبت .در رساله ها نیز یکی از مراحل مهم که باید ذکر شود مفهوم شناسی است .انقسامات در عنوانی که می خواهیم مورد بحث قرار دهیم نیز ملحق این بحث می شود .صور مختلف آن بررسی شود. به عنوان مثال مفهوم وطن چیست با ذکر صور مختلفه اش .مراد از موضوع شناسی این است که اگر فقیه بخواهد در موضوع اظهار نظر کند یعنی در مصداق می خواهد اظهار نظر کند .مانند شرکت های بازاریابی شبکه ای .فقیه باید عمیقا خودش این مصداق را بررسی کند تا بتواند به سوالات مربوط آن پاسخ دهد .
خود این واقعیت خارجی را باید بررسی کند که چیست و دارد چه اتفاقی می افتد ؟اگر اطلاع دقیقی نداشته باشد جواب صحیحی هم نمی تواند بدهد.
2.بررسی وجوه محتمل ثبوتی در مساله
این مرحله نیز بسیار مهم است .
3.بررسی اقوال در مساله .این بحث اثباتی است .این وجوهی که به ذهنمان رسیده است ایا قائلی دارد یا خیر .این بررسی دو فایده دارد : یکی در بحث بررسی شهرت و اجماع است .که می خواهیم ببینیم نظر مشهور چیست .بحث شهرت را فی الجمله همه ی فقهاء قبول دارند .حتی اقای خویی که در اصول بسیار می تازد بر شهرت واعراض مشهوردر حالی که در فقه مساله ای را از باب لو کان لبان مطرح می کند و فتوا می دهد .فایده بعدی اینکه گاهی در بررسی اقوال به وجوهی برخورد می کنیم که اصلا این وجوه به ذهن خودمان نیامده بوده است .
4.بررسی مقتضای قاعده
این خود دارای دوبخش است : اصل لفظی و اصل عملی
فایده ی این دو بخش این است که اگر فقیه در قاعده جای پای خود را سفت کند دیگر در بحث ها راحت است و هر جا مردد شد اتکای به قاعده ی اولیه می کندو در مقام افتاء گیر نمی افتد .
5.بررسی ادله ی خاصّه
این ادله ممکن است که بر وفق قاعده باشند و یا گاهی بر خلاف قاعده هستند .ایه یا روایات یا اجماع بر فرض که قبول کنیم و یا حکم عقل همان ادله ی خاصه هستند.
در بررسی این ادله باید سه مرحله طی شود :
این ادله فی نفسه از حیث سند و دلالت چگونه هستند,موارد متعارض دارند یا ندارند , بر فرض تعارض چگونه باید این تعارضات را حل کنیم .
این مراحل مهم است لکن اینگونه نیست که همه این مراحل در همه ی مسایل فقه مطرح شود .مثلا بحث مفهوم شناسی در همه ی مسایل فقه مطرح نمی شود و مختص به برخی از مسایل است .نکته ی مهم دیگر این که لازم نیست حتما از اول به ترتیب این مراحل طی شود بلکه می توان گاهی از مرحله ی پنجم شروع کرد .
نکته بعدی این که ما در بررسی این مراحل شایسته را این می دانیم کم قبل از مراجعه به کلمات بزرگان این مراحل را طی کنیم .یعنی مفهوم شناسی و وجوه محتمل و غیره را قبل از رجوع به کلمات بزرگان بررسی کنیم .یعنی با ذهن خالی به سوی مساله رویم چرا که این کار ما را از آفت تحت تاثیر قرار گرفتن در نظریه بزرگان حفظ می کند و حریتی در استنباط به دست انسان می دهد .لکن باید بعد ا زطی این مراحل عرضه کنیم به کلمات بزرگان زیرا گاهی انسان چون با ذهن خالی رفته است موجب اشتباهاتی شده است و استدلال هایی در جواب آنجه به فکر ما رسیده است در کلمات آنها مطرح شده است .باید انسان استدلال هارا ببیند .لکن در سبک مراجعه به کلمات بزرگان اختلاف مشارب پیدا می شود .برخی خیلی به مراجعه به کلمات بزرگان اهمیت می دهند .این ها مقیدند که تک تک عبارات را بررسی کند .این هم در مطالعات انسان خیلی وقت انسان را می گیرد و هم در ارائه ی در درس وقت طلاب را می گیرد .این از اختلافات مشرب قم و نجف است .معمولا کلمات بزرگان در جواهر منعکس است .کم تر مطلبی را می توان در سابقین پیدا کرد که در جواهر نباشد .جواهر نیز خلاصه شده است در مستمسک لذا ممکن است فقیهی مانند آقای خویی به مراجعه بر مستمسک اکتفا کند .ولی مکتب قم اینگونه مراجعه کردن را کافی نمی داند .اگر کسی به اجماع با شرایطی اعتنا بورزد مانند آیت الله شبیری زنجانی , باید به کلمات مراجعه کند و نمی توان به کلمات جواهر و مستمسک اکتفاء کرد .
مساله ی بعدی در مورد اصول متلقاۀ است که باید انتساب این قول به ایشان را دقیق بررسی کرد و طبق این مبنی دیدن اقوال نیز خیلی اهمیت پیدا می کند .
جای دیگری که به اختلاف مشرب بر می گردد در رجوع به ادله است .برخی مثل آیت الله شبیری روایات ضعیف السند را نیز ذکر و بررسی می کنند .مرحوم شیخ انصاری نیز این گونه بوده اند ولی برخی مانند مرحوم آقای خویی فقط روایات صحیح السند را بررسی می کنند و روایات ضعیف را از اول کنار می گذارند .
در این جا به نظر می رسد روش اول بسیار بهتر است و ما باید همه ی روایات را بررسی کنیم و دقت داشته باشیم که روایت اگر سندا مشکل دارد نمی توان آن را طرف معارضه با روایت صحیح قرار داد لکن در بررسی روایت ضعیف نکاتی هست که باعث می شود روایات صحیح را بهتر بفهمیم .بدون اینکه بخواهیم از لحاظ اصولی به ان ها اعتنا کنیم .علاوه براینکه رجوع به روایات ضعیف گاهی موجب اطمینان و وثوق برای انسان می شود .مثلا روایت استثناأ کذب به اهل و عیال جهار روایت با جهار سند مختلف دارد که سه تا از شیعه و یکی نیز از عامه است .این ها واقعا به انسان وثوق به صدور می دهد مخصوصا اینکه دواعی بر کذب نیز در آن ها نیست لذا برای انسان اطمینان حاصل می شود .گاهی نیز از طریق شهرت ظن قوی دارد و بعد با تعدد روایت وثوق برای او حاصل می شود .به نظرم سبک شیخ در مکاسب نیز ایگونه است .با تراکم ظنون اطمینان برای انسان پیدا شود .
خلاصه ی کلام این که ما در استنباط شیوه ها و مراحل مختلفی را باید طی کنیم .که شیوه های مختلف قم و نجف درا ین جا قابل توجه است .
 
 
 
 
 
پاسخ
 سپاس شده توسط علی آمنی


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مکتوبات رمضانیه استاد سید محمدجواد شبیری سید حسین کشفی 0 214 20-فروردين-1402, 05:40
آخرین ارسال: سید حسین کشفی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان