23-مرداد-1396, 23:08
استادشمس: شیوه و مراحل استنباط
اگر انسان میخواهد استنباط کند، چه کارهایی باید بکند؟ در ضمن این بحث، گریزی هم به دو سبک نجف و قم میزنیم.
مراحل ستّه
به حسب استقصاء و تجربة خارجی که هم درسهای بزرگان را رفتهایم و هم مطالعاتی که داشتهایم، این مراحل را عرض میکنم.
1و2- مفهومشناسی و موضوعشناسی
مقصود از مفهومشناسی، این است که آن موضوعی که میخواهیم بررسی کنیم، مفهومش را کاملاً بررسی کنیم. مثلاً در بحث «غیبت» مفهومش را ابتدا تعریف کنیم؛ که مثلاً آیا گفتن هر عیبی غیبت است؟ یا در تعریف آن اخذشده که عیب مستوری باشد؟ آیا فقط نقصهای بدنی غیبت است؟ مفهوم ولو فیالجمله برای ما روشن است، اما باید حدودش دقیقاً روشن بشود.
و به این قسمت، ملحق میشود انقسامات عنوانی که موضوع بحث قرارش میدهیم؛ مثلاً در بحث «وطن»، یک بار قصد اقامت دائم دارد، یک بار قصد اقامت دائم ندارد، و یک بار هم ابهام دارد. این صور، خیلی مهم است. یکی از مشکلات استفتائات مراجع، همین است؛ به جهت این که فقط بعضی صور مسأله مهم بوده ولی الآن بعض صور دیگر خیلی محل ابتلاست.
گاهی فقیه باید در موضوع و مصداق اظهار نظر کند؛ مثلاً در بحث شرکتهای بازاریابی، از فقیه استفتاءمیکنند که حکمش چیست؟ اینجا بحث اظهار نظر در یک مصداق است. البته فقیه میتواند جوابهای کلی بدهد که اگر مثلاً مفسده دارد، اشکال دارد. ولی این جواب کلی، جوابگوی مستفتی نیست و مشکل جامعه را حل نمیکند، لذا فقها در اینچنین موارد معمولاً موضوعشناسی میکنند و نظر میدهند. پاسخ این استفتاء، ربطی به مفهومشناسی ندارد، اینجا فقیه باید موضوعشناسی کند.
شرکتهای سهامی عام که در جامعه مرسوم است، گاهی سؤال میشود، و دقیقاً بحث «شرکت» را دقیقاً بر بحث شرکتهای سهامی تطبیق میدهند. این خیلی مشاکل به وجود میآورد؛ ممکن است یکی از این سهامدارها فوت کند و وارثش صغار باشد. بعضی آقایان نظرشان این است که در شرکتهای سهامی، مالکش شخصیت حقوقی است و اموال مال افراد نیست، بلکه مالک سهام «افراد» هستند و «سهام» یک امر اعتباری است و به حسب ملکیتِ سهامشان سود میبرند. غرض این است که در این بحث موضوعشناسی، فقیه باید این شرکتها را موضوعشناسی کند. بیمه هم از همین قبیل است؛ باید بررسی کنیم ببینیم مقتضای ادله چیست.
3- بررسی وجوه محتمل در قضیه
چه وجوهی ثبوتاً در این قضیه محتمل است؟ این قسمت، در بررسی ادله خیلی مهم است.
4- بررسی اقوال در مسأله
فایدة عاجلی که بررسی اقوال دارد، دو فایده است:
اول در بحث بررسی شهرت و اجماع است. حتی مرحوم آقای خوئی که در اصولش با حجیت اجماع مخالفت کردهاست، با این حال یک جاهایی مخالفت با شهرت نمیکند الا این که برمیگرداندش به «لو کان لبان»؛ مثلاً روایات ظهور دارد در وجوب اقامه، ایشان میفرماید: «لو کان لبان».
فایدة دیگری که بررسی اقوال دارد، این است که در بررسی اقوال گاهی به وجوهی برخوردمیکنیم که در بررسی اولیه به ذهن خودمان نیامدهبود و بعد ممکن است ببینیم حق همین است.
5- بررسی مقتضای قاعده
هم مقتضای اصل لفظی اطلاق و عموم، و هم مقتضای اصل عملی. خوبی این مرحله این است که اگر فقیه جای پای خودش را محکم کند، در بحث اصلی راحت است؛ وقتی وارد ادلة خاصه میشود، در مقام افتاء گیج نمیشود و گیرنمیافتد؛ هر جا گیرکرد، رجوع به اصل میکند.
6- ادلة خاصه
مرحلة بعد، بررسی ادلة خاصه است؛ که اگر طبق قاعده بود، ثمره ندارد. و اگر طبق قاعده نبود، ثمره دارد.
بررسی ادلة خاصه، سه مرحله دارد: فینفسه مع غضّ نظر از این که معارض دارد یا نه، سنداً و دلالتآً بررسی بشود. دوم با درنظرگرفتن ادلة معارض. مرحلة سوم، حل تعارض است.
بررسی تمام این مراحل
اولاً گاهی نیازی نیست همة این مراحل را طی کنیم.
ثانیاً نیازی نیست ترتیب این مراحل را همیشه رعایت کنیم؛ مثلاً گاهی بررسی ادلة خاصه ممکن است ما را از بررسی مقتضای قاعده بینیاز کند.
ثالثاً در بررسی این مراحل، اولی این است که قبل از مراجعه به کلمات فقها و بزرگان، این مراحل را به جز بررسی اقوال و با ذهن خالی از فرمایش بزرگان طی کنیم تا از آفت تحت تأثیر قرارگرفتن نسبت به افکار بزرگان محفوظ بمانیم. لکن باز باید دقت کنیم که بعد از این که این مراحل را با ذهن خالی انجام دادیم، بر کلمات بزرگان عرضه کنیم. فایدهاش این است که خطاهایی که خودش در بررسی خودش مرتکب شده را متوجه میشود؛ فحولی که این مسأله را بررسی کردهاند، نکاتی را فرمودهاند که ممکن است اشتباه به ذهن ما رسیدهباشد.
اقوال بزرگان
لکن در سبک مراجعه به کلمات بزرگان، اختلاف مشاربی پیدامیشود:
برخی بزرگان، به این بررسی کلمات علما خیلی اهمیت میدهند و مقیدند که در هر مسألهای فتاوای ابنجنید و ابنابیعقیل و مرحوم کلینی را هم ببینند. این شیوه، هم وقت مطالعه را زیاد میگیرد و هم در تدریس وقت طلاب را میگیرد. مرحوم آقای خوئی وقتی میخواست درس بدهد، فقط مستمسک یا جواهر را نگاه میکردهاست؛ به جهت این که کلمات بزرگان معمولاً در «جواهر» منعکس شدهاست، درست است که همة حرفها در جواهر نیست، ولی فقه ما خلاصه شده در جواهر. و جواهر هم خلاصه شده در مستمسک. اگر غرض از مراجعه به اقوال، دیدن احتمالات مختلف باشد، ممکن است همین مقدار مراجعه کافی باشد.
اگر دنبال به دست آوردن اقوال در مسأله باشیم برای تحقیق اجماع و شهرت، باید حتماً مراجعه به کلمات قدما کنیم. ولی لازم نیست همة اینها را در کتابمان بیاوریم یا در درس همة اینها را بخوانیم.
بررسی روایات ضعیفالسند
نکتة دیگری که باعث اختلاف مشرب میشود، رجوع به ادلة خاصه و حتی عامه (مقتضای قاعده) است. در بررسی ادله مخصوصاً ادلة خاصه، برخی بزرگان مثل آیتالله شبیری یا مرحوم شیخ انصاری، کل روایات یک باب اعم از قوی و ضعیف را بررسی میکنند. بعضی مثل مرحوم آقای خوئی هم اگر در یک فرعی ده روایت باشد و فقط دو روایت صحیحالسند باشد، فقط همان دو روایت را بررسی میکند. اینجا به نظر میرسد روش اول بهتر است. البته در بررسی روایات و حتی آیات، باید دقت داشته باشیم که اگر روایت سنداً مشکل داشته باشد، نمیتواند طرف معارضه قراربگیرد. اما در بررسی روایات ضعیفالسند گاهی نکاتی هست که باعث میشود روایات صحیحالسند را بهتر بفهمیم.
نکتة دیگر این است که بررسی روایات ضعیفالسند گاهی باعث تأیید و وثوق به یک طرف میشود. مثلاً در بحث «استثناء کذب به اهل» مرحوم آقای خوئی به خاطر روایات ضعیفالسند است فتوا به جواز نمیدهند. در حالی که در این بحث، چهار روایت ضعیفالسند با سندهای مختلف داریم، ممکن است وثوق به صدور برای انسان حاصل بشود.
گاهی ضمیمهشدن چند روایت، باعث وثوق میشود. شاید سبک مرحوم شیخ در مکاسب که خیلی جاها به شهرت یا روایات ضعیفالسند استنادمیکند، همین تحصیل وثوق باشد. البته بعضی مثل آقای شبیری فرمودهاند که مرحوم شیخ در فقه انسدادی بودهاست و دنبال این بوده که به یک ظنّ انسدادی برسد.
بررسی دو مشرب
خلاصه این که در استنباط باید مراحل مختلفی را طی کنیم، در برخی مراحل مثل بررسی اقوال علما، عرضة افکار ابتدایی بر نظرات فقها، شیوههای مختلفی بین علماست: دو شیوة رایج، مدرسة مرحوم خوئی و بروجردی است. مدرسة خوئی باعث میشود ذهن محقق شلوغ نشود و وقتگیر نباشد و در مرحلة ارائه هم خستهکننده نباشد. مدرسة بروجردی دقیقتر و کاملتر است.
اگر انسان میخواهد استنباط کند، چه کارهایی باید بکند؟ در ضمن این بحث، گریزی هم به دو سبک نجف و قم میزنیم.
مراحل ستّه
به حسب استقصاء و تجربة خارجی که هم درسهای بزرگان را رفتهایم و هم مطالعاتی که داشتهایم، این مراحل را عرض میکنم.
1و2- مفهومشناسی و موضوعشناسی
مقصود از مفهومشناسی، این است که آن موضوعی که میخواهیم بررسی کنیم، مفهومش را کاملاً بررسی کنیم. مثلاً در بحث «غیبت» مفهومش را ابتدا تعریف کنیم؛ که مثلاً آیا گفتن هر عیبی غیبت است؟ یا در تعریف آن اخذشده که عیب مستوری باشد؟ آیا فقط نقصهای بدنی غیبت است؟ مفهوم ولو فیالجمله برای ما روشن است، اما باید حدودش دقیقاً روشن بشود.
و به این قسمت، ملحق میشود انقسامات عنوانی که موضوع بحث قرارش میدهیم؛ مثلاً در بحث «وطن»، یک بار قصد اقامت دائم دارد، یک بار قصد اقامت دائم ندارد، و یک بار هم ابهام دارد. این صور، خیلی مهم است. یکی از مشکلات استفتائات مراجع، همین است؛ به جهت این که فقط بعضی صور مسأله مهم بوده ولی الآن بعض صور دیگر خیلی محل ابتلاست.
گاهی فقیه باید در موضوع و مصداق اظهار نظر کند؛ مثلاً در بحث شرکتهای بازاریابی، از فقیه استفتاءمیکنند که حکمش چیست؟ اینجا بحث اظهار نظر در یک مصداق است. البته فقیه میتواند جوابهای کلی بدهد که اگر مثلاً مفسده دارد، اشکال دارد. ولی این جواب کلی، جوابگوی مستفتی نیست و مشکل جامعه را حل نمیکند، لذا فقها در اینچنین موارد معمولاً موضوعشناسی میکنند و نظر میدهند. پاسخ این استفتاء، ربطی به مفهومشناسی ندارد، اینجا فقیه باید موضوعشناسی کند.
شرکتهای سهامی عام که در جامعه مرسوم است، گاهی سؤال میشود، و دقیقاً بحث «شرکت» را دقیقاً بر بحث شرکتهای سهامی تطبیق میدهند. این خیلی مشاکل به وجود میآورد؛ ممکن است یکی از این سهامدارها فوت کند و وارثش صغار باشد. بعضی آقایان نظرشان این است که در شرکتهای سهامی، مالکش شخصیت حقوقی است و اموال مال افراد نیست، بلکه مالک سهام «افراد» هستند و «سهام» یک امر اعتباری است و به حسب ملکیتِ سهامشان سود میبرند. غرض این است که در این بحث موضوعشناسی، فقیه باید این شرکتها را موضوعشناسی کند. بیمه هم از همین قبیل است؛ باید بررسی کنیم ببینیم مقتضای ادله چیست.
3- بررسی وجوه محتمل در قضیه
چه وجوهی ثبوتاً در این قضیه محتمل است؟ این قسمت، در بررسی ادله خیلی مهم است.
4- بررسی اقوال در مسأله
فایدة عاجلی که بررسی اقوال دارد، دو فایده است:
اول در بحث بررسی شهرت و اجماع است. حتی مرحوم آقای خوئی که در اصولش با حجیت اجماع مخالفت کردهاست، با این حال یک جاهایی مخالفت با شهرت نمیکند الا این که برمیگرداندش به «لو کان لبان»؛ مثلاً روایات ظهور دارد در وجوب اقامه، ایشان میفرماید: «لو کان لبان».
فایدة دیگری که بررسی اقوال دارد، این است که در بررسی اقوال گاهی به وجوهی برخوردمیکنیم که در بررسی اولیه به ذهن خودمان نیامدهبود و بعد ممکن است ببینیم حق همین است.
5- بررسی مقتضای قاعده
هم مقتضای اصل لفظی اطلاق و عموم، و هم مقتضای اصل عملی. خوبی این مرحله این است که اگر فقیه جای پای خودش را محکم کند، در بحث اصلی راحت است؛ وقتی وارد ادلة خاصه میشود، در مقام افتاء گیج نمیشود و گیرنمیافتد؛ هر جا گیرکرد، رجوع به اصل میکند.
6- ادلة خاصه
مرحلة بعد، بررسی ادلة خاصه است؛ که اگر طبق قاعده بود، ثمره ندارد. و اگر طبق قاعده نبود، ثمره دارد.
بررسی ادلة خاصه، سه مرحله دارد: فینفسه مع غضّ نظر از این که معارض دارد یا نه، سنداً و دلالتآً بررسی بشود. دوم با درنظرگرفتن ادلة معارض. مرحلة سوم، حل تعارض است.
بررسی تمام این مراحل
اولاً گاهی نیازی نیست همة این مراحل را طی کنیم.
ثانیاً نیازی نیست ترتیب این مراحل را همیشه رعایت کنیم؛ مثلاً گاهی بررسی ادلة خاصه ممکن است ما را از بررسی مقتضای قاعده بینیاز کند.
ثالثاً در بررسی این مراحل، اولی این است که قبل از مراجعه به کلمات فقها و بزرگان، این مراحل را به جز بررسی اقوال و با ذهن خالی از فرمایش بزرگان طی کنیم تا از آفت تحت تأثیر قرارگرفتن نسبت به افکار بزرگان محفوظ بمانیم. لکن باز باید دقت کنیم که بعد از این که این مراحل را با ذهن خالی انجام دادیم، بر کلمات بزرگان عرضه کنیم. فایدهاش این است که خطاهایی که خودش در بررسی خودش مرتکب شده را متوجه میشود؛ فحولی که این مسأله را بررسی کردهاند، نکاتی را فرمودهاند که ممکن است اشتباه به ذهن ما رسیدهباشد.
اقوال بزرگان
لکن در سبک مراجعه به کلمات بزرگان، اختلاف مشاربی پیدامیشود:
برخی بزرگان، به این بررسی کلمات علما خیلی اهمیت میدهند و مقیدند که در هر مسألهای فتاوای ابنجنید و ابنابیعقیل و مرحوم کلینی را هم ببینند. این شیوه، هم وقت مطالعه را زیاد میگیرد و هم در تدریس وقت طلاب را میگیرد. مرحوم آقای خوئی وقتی میخواست درس بدهد، فقط مستمسک یا جواهر را نگاه میکردهاست؛ به جهت این که کلمات بزرگان معمولاً در «جواهر» منعکس شدهاست، درست است که همة حرفها در جواهر نیست، ولی فقه ما خلاصه شده در جواهر. و جواهر هم خلاصه شده در مستمسک. اگر غرض از مراجعه به اقوال، دیدن احتمالات مختلف باشد، ممکن است همین مقدار مراجعه کافی باشد.
اگر دنبال به دست آوردن اقوال در مسأله باشیم برای تحقیق اجماع و شهرت، باید حتماً مراجعه به کلمات قدما کنیم. ولی لازم نیست همة اینها را در کتابمان بیاوریم یا در درس همة اینها را بخوانیم.
بررسی روایات ضعیفالسند
نکتة دیگری که باعث اختلاف مشرب میشود، رجوع به ادلة خاصه و حتی عامه (مقتضای قاعده) است. در بررسی ادله مخصوصاً ادلة خاصه، برخی بزرگان مثل آیتالله شبیری یا مرحوم شیخ انصاری، کل روایات یک باب اعم از قوی و ضعیف را بررسی میکنند. بعضی مثل مرحوم آقای خوئی هم اگر در یک فرعی ده روایت باشد و فقط دو روایت صحیحالسند باشد، فقط همان دو روایت را بررسی میکند. اینجا به نظر میرسد روش اول بهتر است. البته در بررسی روایات و حتی آیات، باید دقت داشته باشیم که اگر روایت سنداً مشکل داشته باشد، نمیتواند طرف معارضه قراربگیرد. اما در بررسی روایات ضعیفالسند گاهی نکاتی هست که باعث میشود روایات صحیحالسند را بهتر بفهمیم.
نکتة دیگر این است که بررسی روایات ضعیفالسند گاهی باعث تأیید و وثوق به یک طرف میشود. مثلاً در بحث «استثناء کذب به اهل» مرحوم آقای خوئی به خاطر روایات ضعیفالسند است فتوا به جواز نمیدهند. در حالی که در این بحث، چهار روایت ضعیفالسند با سندهای مختلف داریم، ممکن است وثوق به صدور برای انسان حاصل بشود.
گاهی ضمیمهشدن چند روایت، باعث وثوق میشود. شاید سبک مرحوم شیخ در مکاسب که خیلی جاها به شهرت یا روایات ضعیفالسند استنادمیکند، همین تحصیل وثوق باشد. البته بعضی مثل آقای شبیری فرمودهاند که مرحوم شیخ در فقه انسدادی بودهاست و دنبال این بوده که به یک ظنّ انسدادی برسد.
بررسی دو مشرب
خلاصه این که در استنباط باید مراحل مختلفی را طی کنیم، در برخی مراحل مثل بررسی اقوال علما، عرضة افکار ابتدایی بر نظرات فقها، شیوههای مختلفی بین علماست: دو شیوة رایج، مدرسة مرحوم خوئی و بروجردی است. مدرسة خوئی باعث میشود ذهن محقق شلوغ نشود و وقتگیر نباشد و در مرحلة ارائه هم خستهکننده نباشد. مدرسة بروجردی دقیقتر و کاملتر است.