25-مهر-1396, 15:02
یک مناقشهای مطرح شده در حجیت اطمینان که محقق عراقی در تعلیقه عروه و بعض معاصرین هم در کتاب المحکم مطرح کردند به این بیان که اطمینان از نظر عرفی با وجود اینکه مقرون به احتمال خلاف هست، علم نخواهد بود، ظن است، منتها ظن غالب و ظن قریب به علم. و این از ظن بودن خارج نمیشود. و لذا میگویند یک درصد احتمال خلاف، دو درصد احتمال خلاف منافات با اطمینان ندارد. ما دلیلی نداریم بر حجیت اطمینان. این شبهه خالی از وجه نیست. تا انسان احتمال خلاف در نفسش میدهد، به صرف اینکه این احتمال، ضعیف هست نمیشود به این احتمال توجه نکند.
اینکه عقلاء بناءشان بر این است که به احتمالهای ضعیف اعتناء نکنند، احتمالهایی که منجز تکلیف و منشأ اثر است، مثل اینکه علم اجمالی به تکلیف در شبهه غیر محصوره پیدا کردیم، بله، اعتناء نمیکنند. مثلا خبر رسیده است که یک نفر در جاده تهران تصادف کرد احتمال میدهد آن یک نفر فامیلش باشد عقلایی نیست که رفتار غیر عادی نشان بدهد. میگویند در بین این همه مردم حالا گیر دادی که شاید فامیل من باشد که در تصادف جاده قم تهران کشته شد؟ این عقلایی نیست. اما در مواردی که تکلیف، یقینی است و ما شک در امتثال داریم، ما میخواهیم مثلا با آب وضوء بگیریم، صد تا آب بود اینجا، یک شخصی آمد یک بطری آب برداشت جایش یک بطری ماء مضاف گذاشت، هرکدام از این بطریها را برداریم احتمال اینکه آب مضاف باشد یک صدم است اما چرا به این احتمال اعتناء نکنند؟ اگر میدانم با آب وضوء گرفتم حرفی نیست اما فرض این است که یک درصد احتمال میدهم که اینی که وضوء گرفتم آب باشد همان ماء مضافی باشد چطور اعتماد بکنم و وضوء بگیرم؟ اینجا شک در امتثال است. در شک در امتثال ما باید احراز امتثال بکنیم.
بله، یک فردی غیر عادی است، نوع مردم قطع پیدا میکنند، اما او قطع پیدا نمیکند، احتمال خلاف موهوم میدهد ولی نوع مردم همچون احتمالی نمیدهند، اصلا تعجب میکنند که همچون احتمالی از کجا پیدا کرد، اینجا را ما قبول داریم، این شخص، غیر عادی است خودش قطع پیدا نمیکند، باید نگاه کند به قطع نوعی، اما جایی که نوع مردم هم احتمال خلاف را تصدیق میکنند، ولی میگویند احتمالش ضعیف است، به چه دلیل به این احتمال ضعیف اعتناء نکنید؟
امام قدس سره در فرانسه که بودند، دست خیس میزدند به در حمام، با اینکه ایشان اهل کتاب را نجس میدانست، فتوی میداد. اما میگفتند از کجا معلوم که انها به این دست خیس زده اند؟ احتمال اینکه دست خیس به در حمام نزنند، احتمال ضعیف است. ولی دأب بزرگان ما همین بوده. در زمینهایی که پر از برف است راه میرفتند لباسشان هم پر از گل و برف و اینها میشد، کلاب، هم همان طرفها پرسه میزدند. میگفتند ما که یقین نداشتیم همین جایی که پا گذاشتیم کلاب هم پا گذاشتند. یا مرحوم آقای گلپایگانی میفرمود شاید آن سگی که از اینجا عبور کرده بوده گل به پایش چسبیده بوده. خب این احتمالهای ضعیف مانع از علم به نجاست میشود. اما چرا شما در اینجا احتمالهای ضعیف را مطرح میکنید و به این احتمالهای ضعیف ترتیب اثر میدهید ولی جاهای دیگه اینطور نیست؟ آقایان که نمیگویند قطع اخذ شده در موضوع نجاست. بلکه میگویند نباید قطع پیدا کنیم، ما کاری میکنیم قطع پیدا نکنیم نه اینکه قطع پیدا میکنیم ولی این قطعها ارزش ندارند.
اینکه عقلاء بناءشان بر این است که به احتمالهای ضعیف اعتناء نکنند، احتمالهایی که منجز تکلیف و منشأ اثر است، مثل اینکه علم اجمالی به تکلیف در شبهه غیر محصوره پیدا کردیم، بله، اعتناء نمیکنند. مثلا خبر رسیده است که یک نفر در جاده تهران تصادف کرد احتمال میدهد آن یک نفر فامیلش باشد عقلایی نیست که رفتار غیر عادی نشان بدهد. میگویند در بین این همه مردم حالا گیر دادی که شاید فامیل من باشد که در تصادف جاده قم تهران کشته شد؟ این عقلایی نیست. اما در مواردی که تکلیف، یقینی است و ما شک در امتثال داریم، ما میخواهیم مثلا با آب وضوء بگیریم، صد تا آب بود اینجا، یک شخصی آمد یک بطری آب برداشت جایش یک بطری ماء مضاف گذاشت، هرکدام از این بطریها را برداریم احتمال اینکه آب مضاف باشد یک صدم است اما چرا به این احتمال اعتناء نکنند؟ اگر میدانم با آب وضوء گرفتم حرفی نیست اما فرض این است که یک درصد احتمال میدهم که اینی که وضوء گرفتم آب باشد همان ماء مضافی باشد چطور اعتماد بکنم و وضوء بگیرم؟ اینجا شک در امتثال است. در شک در امتثال ما باید احراز امتثال بکنیم.
بله، یک فردی غیر عادی است، نوع مردم قطع پیدا میکنند، اما او قطع پیدا نمیکند، احتمال خلاف موهوم میدهد ولی نوع مردم همچون احتمالی نمیدهند، اصلا تعجب میکنند که همچون احتمالی از کجا پیدا کرد، اینجا را ما قبول داریم، این شخص، غیر عادی است خودش قطع پیدا نمیکند، باید نگاه کند به قطع نوعی، اما جایی که نوع مردم هم احتمال خلاف را تصدیق میکنند، ولی میگویند احتمالش ضعیف است، به چه دلیل به این احتمال ضعیف اعتناء نکنید؟
امام قدس سره در فرانسه که بودند، دست خیس میزدند به در حمام، با اینکه ایشان اهل کتاب را نجس میدانست، فتوی میداد. اما میگفتند از کجا معلوم که انها به این دست خیس زده اند؟ احتمال اینکه دست خیس به در حمام نزنند، احتمال ضعیف است. ولی دأب بزرگان ما همین بوده. در زمینهایی که پر از برف است راه میرفتند لباسشان هم پر از گل و برف و اینها میشد، کلاب، هم همان طرفها پرسه میزدند. میگفتند ما که یقین نداشتیم همین جایی که پا گذاشتیم کلاب هم پا گذاشتند. یا مرحوم آقای گلپایگانی میفرمود شاید آن سگی که از اینجا عبور کرده بوده گل به پایش چسبیده بوده. خب این احتمالهای ضعیف مانع از علم به نجاست میشود. اما چرا شما در اینجا احتمالهای ضعیف را مطرح میکنید و به این احتمالهای ضعیف ترتیب اثر میدهید ولی جاهای دیگه اینطور نیست؟ آقایان که نمیگویند قطع اخذ شده در موضوع نجاست. بلکه میگویند نباید قطع پیدا کنیم، ما کاری میکنیم قطع پیدا نکنیم نه اینکه قطع پیدا میکنیم ولی این قطعها ارزش ندارند.