امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دلیلی بر حرمت ابطال نماز واجب نیست!!
#1
صاحب عروه خیلی برایش قطع فریضه مهم است. با این‌که فتوی گاهی می‌‌دهد بر بطلان نماز اما می‌‌گوید الاحوط الاتمام ثم الاعادة. به نظر ما اینقدر هم دلیل حرمت قطع فریضه قوی نیست. اگر دلیلش اجماع است که اطلاق ندارد. دلیل لبی است، قدرمتیقنش نمازی است که صحیح باشد واقعا و ظاهرا. یعنی مجزی باشد ظاهرا. و لذا وسط نماز نمی‌دانی وظیفه ات چیه؟ ظن به سجده ثانیه داری، ظن به سجده ثانیه معتبر است، حکم علم را دارد یا حکم شک را دارد؟ نمی‌دانی، نماز را قطع کن، لزومی ندارد نماز را ادامه بدهی.
‌بعضی‌ها مثل صاحب کتاب مبانی منهاج الصالحین (مرحوم حاج آقا حسین قمی) خواستند تمسک کنند به روایت حریز که سندش مشکل دارد چون هم در کافی و غیر آن دارد که عمن اخبرنا، فقط در فقیه سند تمام آمده
رَوَى حَرِيزٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كُنْتَ فِي صَلَاةِ الْفَرِيضَةِ ‌فَرَأَيْتَ غُلَاماً لَكَ قَدْ أَبَقَ أَوْ غَرِيماً لَكَ عَلَيْهِ مَالٌ أَوْ حَيَّةً تَتَخَوَّفُهَا عَلَى نَفْسِكَ فَاقْطَعِ الصَّلَاةَ وَ اتْبَعْ غُلَامَكَ أَوْ غَرِيمَكَ وَ اقْتُلِ الْحَيَّةَ‌
اگر در اثناء نماز بودی ناگهان دیدی که بدهکارت از جلوی چشمت رد شد، عبدت که فراری بود از جلوی چشمت رد شد، ‌ماری دیدی دارد به سمت می‌آید، فاقطع الصلاة و اتبع غریمک
گفتند که این مفهوم شرط دارد. مفهومش اینست که اذا کنت فی الصلاة و لم تر غریمک او عبدک فلاتقطع الصلاة. اگر در اثناء نماز بودی و این عذرها پیش نیامد نماز را قطع نکن. پس قطع نماز در غیر این موارد عذر حرام است.
ما جواب دادیم، حالا اشکال سندی بماند که در نقل کافی هست ظاهرا عمن اخبرنا، اما ‌اشکال دلالی هم دارد. این شرط، محقق موضوع است. اذا کنت فی الصلاة فرأیت غریما لک فاقطع الصلاة فاتبع غریمک ‌جزائش این است که فاتبع غریمک، ‌خب مفهومش این است که اگر غریمت را ندیدی نمی‌گویم نماز را قطع کن دنبال کن غریمت را، چون غریمت را ندیدی. می‌‌شود شرط محقق موضوع.
علاوه بر این‌که مفهوم فاقطع الصلاة لاتقطع الصلاة نیست. در جمله و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما آیا مفهومش این است که ان لم یجاهداک لتشرک بی فاطعهما؟ نه. مفهومش این است که نهی از اطاعت نیست نه این‌که امر به اطاعت است. فاقطع الصلاة هم امر به قطع نماز است. مفهومش این است که من دیگه به تو نمی‌گویم نماز را قطع کن اگر این عذر نبود.
مدلول استعمالی مهم است. مدلول استعمالی این خطاب این است که امر دارد می‌‌کند به قطع نماز و لو چون در مقام توهم حظر است ظهور در وجوب ندارد اما این لسان، لسان بعث و تحریک است. مفهومش این است که اگر غریمت را ندیدی امر نمی‌کنم به قطع نماز و لو از باب این‌که قطع نماز مکروه است. ظهور مفهوم شرط تابع ظهور استعمالی است. وقتی ظهور استعمالی فاقطع الصلاة در بعث و تحریک است و لو مراد جدی با قرائن حالیه که در مقام توهم حظر است، نفی حظر است، اما به لسان فاقطع الصلاة. این مفهومش این نیست که اگر این عذر نبود یحرم قطع الصلاة.
و لذا ما این روایت را هم دلیل بر حرمت قطع فریضه نمی‌دانیم. آقای سیستانی که می‌‌گویند با عذر عقلائی هم می‌‌شود نماز را قطع کرد و لو صحیح ظاهری باشد. شک بین سه و چهار کردی، عذر عقلائی است و لو شرعا هم می‌‌شود نماز را تصحیح کرد اما نمی خواهد و مایل است که یک نماز دیگر بخواند اشکالی ندارد و مقتضای صناعت هم هست. وقتی دلیل مطلق بر حرمت فریضه نداشتی با عذر عقلائی هم می‌‌شود قطع فریضه کرد. 
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#2
1. ابتدای مطلب آمده که قدر متیقن دلیل حرمت، فرض صحت واقعی و ظاهری نماز است و در انتها آمده چون دلیل حرمت اطلاق ندارد با عذر عقلائی میشود قطع کرد. اگر دلیل اطلاق ندارد و قدر متیقنش هم آن فرض مذکور است دیگر قید غرض عقلائی چه وجهی دارد؟
2.این که فرموده اند ممفهوم تابع مراد استعمالیست، آیا اگر جای جمله ی " اگر حاجتی پیش آمد جائز است قطع نماز" گقته میشد "اگر حاجتی پیش آمد آیا قطع نماز جائز نیست؟!" (به استفهام انکاری) گفته میشد که نمیشود مفهوم گرفت چون مراد استعمالی در جزا جواز نیست؟؟
یا اگر گفته شود "هنگامی که مهمانت متقی بود کثیر الرماد باش".....
بله مفهوم به لحاظ مقام اثبات است و نه ثبوت ولی مگر در مقام اثبات فقط مراد استعمالی داریم؟
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#3
3.این که فرموده اند شرط محقق موضوع است آیا واضح است؟ بله در این جمله (اگر حاجتی پیش آمد دنبال حاجتت برو) روشن است که شرط محقق موضوع است. همین طور در (اگر بین نماز بودی جائز است نماز را قطع کنی) اما روایت ترکیب این دو است(اگر در بین نماز بودی و حاجتی پیش آمد نماز را قطع کن و دنبال حاجتت برو) اگر جزا را تک تک دو جمله(قطع نماز و دنبال حاجت رفتن) بگیریم و نه مجموع آنها، پس یک جمله داریم که (اگر در بین نماز بودی و حاجتی پیش آمد جائز است نماز را قطع کنی) در این جمله دیگر اگر شرط منتفی شود جزا بدون موضوع نمیشود. چون شرط،مجموع در بین نماز بودن و پیش آمدن حاجت است و یکی از افراد عدم آن، در بین نماز بودن و پیش نیامدن حاجت است و در این فرض قطع نماز موضوع دارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش ، حسین بن علی
#4
پس یک جمله داریم که (اگر در بین نماز بودی و حاجتی پیش آمد جائز است نماز را قطع کنی) در این جمله دیگر اگر شرط منتفی شود جزا بدون موضوع نمیشود. چون شرط،مجموع در بین نماز بودن و پیش آمدن حاجت است و یکی از افراد عدم آن، در بین نماز بودن و پیش نیامدن حاجت است و در این فرض قطع نماز موضوع دارد.


استاد ناظر به شرط دوم صحبت کردند که حاجتی پیش آمد در این صورت محقق موضوع است یعنی می گوید اگر در نماز بودی و حاجتی پیش آمد نماز را قطع کن و دنبال حاجتت برو و الا اگر در نماز حاجتی پیش نیامد نماز را قطع نکن و دنبال حاجتت نرو!! در این بیان واضح است که شرط محقق موضوع است
پاسخ
#5
عبارت حدیث در ناحیه ی جزا این است: فاقطع الصلاه و اتبع الغلام.... نه فاتبع الغلام
پس دو بخشی که در جزا هست با واو به هم متصل شده اند نه فاء.
در عطف به واو دو وجه محتمل است. گاهی متعاطفین به واو مجموعا مد نظر قرار میگیرند مثلا گفته می شود السکنجبین خل و عسل. در حالی که حمل خل و عسل تک تک بر سکنجبین غلط است و مراد مجموع آن دو است.
و گاهی متعاطفین جمیعا مد نظر هستند و حکم برای هر یک علی حده ثابت است.
اگر ما جزای شرط را تک تک دو جمله (اقطع الصلاه و اتبع الغلام) بدانیم و نه مجموع آنها پس جزا بودن برای تک تک آنها ثابت است. گویی دو جمله شرطیه داریم. یکی اذا کنت فی الصلاه فرایت الغلام.... فاقطع الصلاه و دیگری اذا کنت فی الصلاه فرایت الغلام فاتبع الغلام.
در جمله ی اول این گونه نیست که با انتفاء شرط، جزا(جواز قطع صلاه) بی موضوع شود. چون ممکن است انتفاء شرط به این نحو باشد که شخص بین نماز باشد و غلام را نبیند. در این فرض جواز قطع صلاه موضوع دارد.
خلاصه این که شرط محقق موضوع است به لحاظ اتبع الغلام بوده در حالی که اقطع الصلاه علی حدتها می تواند جزا باشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین بن علی ، مسعود عطار منش
#6
عالی بود آنچه ارتکازا به ذهن میرسید شما فنی بیان نمودید
لکن اینکه حدیث مذکور دلیل بر حرمت بطلان نمیشود چون مفهوم اقطع، حرمت قطع نیست برای رد استدلال به روایت کافی است
پاسخ
#7
اگر چه مراد استعمالی بنحو بعث است ولی ظاهرا با توجه به نوهم حظر مراد تفهیمی که همان ظهور است ترخیص است و طبیعتا مفهومش عدم ترخیص است.
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  در قرائت نماز، ملک یوم الدین بخوانیم یا مالک یوم الدین، کفوا یا کفؤا...؟؟ حسین بن علی 1 539 9-مرداد-1402, 21:21
آخرین ارسال: مالک
  مستحب نبودن بلند گفتن بسم الله در نماز برای زنان حسین بن علی 1 624 1-اسفند-1401, 07:37
آخرین ارسال: خیشه
  وظیفه کسی که نمیتواند حمد صحیح بخواند نماز جماعت نیست؟ حسین بن علی 0 449 27-دي-1401, 18:08
آخرین ارسال: حسین بن علی
  دلیل حرمت مشاهده فیلمهای مبتذل فقه جواهری 4 5,567 2-آذر-1401, 21:56
آخرین ارسال: علاوی
  نکته علمی:  جمله شرطیه بعد از فاء تفریع قابل تمسک نیست حسین بن علی 5 778 26-خرداد-1401, 08:59
آخرین ارسال: 1001
  ریای در اجزاء عبادت مبطل عبادت نیست حسین بن علی 4 844 23-آبان-1399, 21:20
آخرین ارسال: حسین بن علی
  عمومی دال بر تمام بودن نماز، وجود ندارد حسین بن علی 2 850 3-مهر-1399, 12:58
آخرین ارسال: حسین بن علی
  نماز و عبادت برای تقاضای دنیوی یا استجابت دعا باطل است؟ مومن 0 606 25-شهريور-1399, 11:53
آخرین ارسال: مومن
  اخطار ذهنی نیت در ابتدای نماز لازم است؟ حسین بن علی 0 625 25-شهريور-1399, 07:18
آخرین ارسال: حسین بن علی
  تکبیره الاحرام رکن نماز نیست؟؟ حسین . 0 913 22-شهريور-1399, 11:54
آخرین ارسال: حسین .

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان