ارسالها: 9
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: آذر 1396
اعتبار:
0
سپاس ها 2
سپاس شده 6 بار در 5 ارسال
یکی از تطبیقات این روایت در مباحث قتل عمد و قصاص روایت زراره است.
متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي رَجُلٍ أَمَرَ رَجُلًا بِقَتْلِ رَجُلٍ فَقَتَلَهُ فَقَالَ يُقْتَلُ بِهِ الَّذِي قَتَلَهُ وَ يُحْبَسُ الْآمِرُ بِقَتْلِهِ فِي السِّجْنِ حَتَّى يَمُوتَ.
دلالت روایت:
در این روایت سه بار تعبیر رجل به کار رفته است که با توجه نکته گفته شده از رجل اول و دوم میتوان الغای خصوصت کرد به این دلیل که این دو مورد موضوع حکم خود هستند به این معنا که هر شخصی که امر به قتل کند حبس ابد و کسی که مباشر قتل باشد حکمش قصاص است.
به خلاف مورد سوم از رجل که موضوع حکم دیگران است (یعنی رجل اول و دوم) به این صورت که هر کسی که امر به قتل مقتول کرده حکمش حبس ابد و هر کسی که مباشر قتل رجل مقتول بوده حکمش قصاص است.
لذا در خصوص مقتول نمیتوان حکم را به زن یا صبی سرایت داد. البته در خصوص این بحث شاید بتوان ادعا کرد که نسبت به مراه نیز علم به ثبوت همان حکم داریم ولی حکم صبی را نمیتوان از این روایت اثبات کرد هر چند نفیش را هم نمی توان اثبات کرد.
ارسالها: 9
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: آذر 1396
اعتبار:
0
سپاس ها 2
سپاس شده 6 بار در 5 ارسال
نمونه ای دیگر از تطبیق این قاعده در روایاتی ست که «رجل» میتی ست که از دنیا رفته و بحث از تکلیف دیگران نسبت به فوائت اوست که در این موارد نیز چون رجل موضوع حکم دیگران است نمیتوان حکم کرد که اگر زنی نیز از دنیا رفت ولی باید فوائت او را به جا آورد.
متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ صَلَاةٌ أَوْ صِيَامٌ قَالَ يَقْضِي عَنْهُ أَوْلَى النَّاسِ بِمِيرَاثِهِ
در این روایت و مشابهانش که متعدد است رجل موضوع حکم قضای فوائت بر ولی قرار گرفته است لذ نمی توان از آن الغای خصوصیت کرد.
ارسالها: 9
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: آذر 1396
اعتبار:
0
سپاس ها 2
سپاس شده 6 بار در 5 ارسال
نمونه ای دیگر از تطبیق این قاعده در روایاتی ست که «رجل» میتی ست که از دنیا رفته و بحث از تکلیف دیگران نسبت به فوائت اوست که در این موارد نیز چون رجل موضوع حکم دیگران است نمیتوان حکم کرد که اگر زنی نیز از دنیا رفت ولی باید فوائت او را به جا آورد.
متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ صَلَاةٌ أَوْ صِيَامٌ قَالَ يَقْضِي عَنْهُ أَوْلَى النَّاسِ بِمِيرَاثِهِ
در این روایت و مشابهانش که متعدد است رجل موضوع حکم قضای فوائت بر ولی قرار گرفته است لذ نمی توان از آن الغای خصوصیت کرد.