امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خصوصیت داشتن یا الغای خصوصیت از عنوان «رجل»در موضوعات احکام
#1
Idea
یکی از مباحث مهمی که در دلالت روایات دخالت دارد این است که آیا عناوین ماخوذه در روایات موضوعیت دارند و یا می توان از آنها الغای خصوصیت کرد.
یکی از این عناوین تعبیر «رجل» است که در موضوع بسیاری از احکام وارد شده است.
فقها در ادله مختلف با این تعبیر رفتار متفاوتی داشته اند مثلا در مثل «اذا شک رجل بین الثلاث والاربع» فرموده اند این رجل خصوصیتی ندارد و لذا حکم شک مراه نیز همین است ولی در مثل « اذا شهد رجل» برای عنوان رجل خصوصیت قائل شده اند و این حکم را در مورد مراه نپذیرفته اند. حال این سوال مطرح میشود که چه نکته ای باعث این اختلاف رفتار شده است.
در تحلیل این نکته استاد قائینی بیانی منحصر به فرد دارند که تنها در مستمسک مرحوم آقای حکیم به آن نکته برخورده اند.
بیان نکته :
اگر حکمی که بر رجل بار شده در خصوص حکم خود اوست مثل بحث شکوک نماز که روایت در صدد بیان خود رجل است در این فرض خصوصیتی برای رجل نیست و میتوان از آن الغای خصوصیت کرد و در واقع رجل یعنی«شخص» که حتی شامل صبی نیز میشود.
ولی اگر حکمی که بر موضوع رجل بار شده است تعیین تکلیفی برای غیر خود اوست مثلا در مورد قضاوت که شهادت رجل، حکمی را بر حاکم بار میکند در این صورت نمی توان از آن الغای خصوصیت کرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط فطرس
#2
یکی از تطبیقات این روایت در مباحث قتل عمد و قصاص روایت زراره است.
متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي رَجُلٍ أَمَرَ رَجُلًا بِقَتْلِ رَجُلٍ فَقَتَلَهُ فَقَالَ يُقْتَلُ بِهِ الَّذِي قَتَلَهُ وَ يُحْبَسُ الْآمِرُ بِقَتْلِهِ فِي السِّجْنِ حَتَّى يَمُوتَ.

دلالت روایت:
در این روایت سه بار تعبیر رجل به کار رفته است که با توجه نکته گفته شده از رجل اول و دوم میتوان الغای خصوصت کرد به این دلیل که این دو مورد موضوع حکم خود هستند به این معنا که هر شخصی که امر به قتل کند حبس ابد و کسی که مباشر قتل باشد حکمش قصاص است.
به خلاف مورد سوم از رجل که موضوع حکم دیگران است (یعنی رجل اول و دوم) به این صورت که هر کسی که امر به قتل مقتول کرده حکمش حبس ابد و هر کسی که مباشر قتل رجل مقتول بوده حکمش قصاص است.
لذا در خصوص مقتول نمیتوان حکم را به زن یا صبی سرایت داد. البته در خصوص این بحث شاید بتوان ادعا کرد  که نسبت به مراه نیز علم به ثبوت همان حکم داریم ولی حکم صبی را نمیتوان از این روایت اثبات کرد هر چند نفیش را هم نمی توان اثبات کرد.
پاسخ
#3
نمونه ای دیگر از تطبیق این قاعده در روایاتی ست که «رجل» میتی ست که از دنیا رفته و بحث از تکلیف دیگران نسبت به فوائت اوست که در این موارد نیز چون رجل موضوع حکم دیگران است نمیتوان حکم کرد که اگر زنی نیز از دنیا رفت ولی باید فوائت او را به جا آورد.
متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ صَلَاةٌ أَوْ صِيَامٌ قَالَ يَقْضِي عَنْهُ أَوْلَى النَّاسِ بِمِيرَاثِهِ
در این روایت و مشابهانش که متعدد است رجل موضوع حکم قضای فوائت بر ولی قرار گرفته است لذ نمی توان از آن الغای خصوصیت کرد.
پاسخ
#4
نمونه ای دیگر از تطبیق این قاعده در روایاتی ست که «رجل» میتی ست که از دنیا رفته و بحث از تکلیف دیگران نسبت به فوائت اوست که در این موارد نیز چون رجل موضوع حکم دیگران است نمیتوان حکم کرد که اگر زنی نیز از دنیا رفت ولی باید فوائت او را به جا آورد.
متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ صَلَاةٌ أَوْ صِيَامٌ قَالَ يَقْضِي عَنْهُ أَوْلَى النَّاسِ بِمِيرَاثِهِ
در این روایت و مشابهانش که متعدد است رجل موضوع حکم قضای فوائت بر ولی قرار گرفته است لذ نمی توان از آن الغای خصوصیت کرد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  موضوعیت داشتن «عدم اتّهام» در پذیرش شهادت سید یزدی 0 65 27-فروردين-1403, 23:10
آخرین ارسال: سید یزدی
  معنای عدالت در شاهد به عنوان شرط قبول شهادت سید یزدی 1 244 14-آبان-1402, 21:32
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان