ارسالها: 27
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
0
سپاس ها 8
سپاس شده 10 بار در 7 ارسال
15-بهمن-1391, 00:14
به نام خدا
سلام به همه دوستان
یکی از مباحث قابل بررسی که شاید در میان ما به عنوان مساله پذیرفته شده در آمده باشد، بحث وجوب تقلید از اعلم است.
آیا تنها ملاک برای انتخاب مرجع تقلید از میان مجتهدین واجد شرایط، اعملیت است؟
آیا ملاک های زیر نمی تواند موجب جواز تقلید یا ترجیح تقلید از یک مجتهد غیر اعلم (احراز اعلمیت نشده) شود؟
الف) اقبال عمومی به خاطر جهات مختلف (به قول یکی از دوستان، باد به پرچم او خورده باشد)
ب) پاسخ گویی سریع و کم خطا به مقلدین (در مقابل مرجع اعلمی که پاسخ گویی ضعیفی دارد)
ج) سازگاری و سلامت اعتقادی و سیاسی بیشتر (در مقایسه با مجتهد اعلم)
د) سازگاری فتاوای او با مشهور
هـ) آسان تر و اجرایی تر بودن فتاوای او در فضای کنونی
و موارد دیگری که ممکن است به ذهن شما دوستان برسد.
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
15
سپاس ها 11
سپاس شده 32 بار در 16 ارسال
ملاک تقلید اعلم اقربیت نظر مجتهد با واقع است بنابراین اموری که در اقربیت نظر و رای مجتهد به واقع دخالت ندارد نمی تواند دخالت داشته باشد و مجرد مطابقت با شهرت هم دلیل بر اقربیت نیست زیرا شهرت که در بین متاخرین هست به قول بعضی از مراجع عظام در خیلی از موارد ظن به مطابقت با واقع هم ایجاد نمی کند و قس علی هذا بسیاری از موارد دیگر.
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
15
سپاس ها 11
سپاس شده 32 بار در 16 ارسال
بله از این جهت بحث مبنایی است ولی مسلم است که فتوای مجتهد طریق به واقع است و تصویت باطل ست و طبق ملاک صحیح اقربیت به واقع باید لحاظ شود و بحث تشخیص اعلم اصلا در این فضا مطرح میشود یعنی چه کسی موازینش به واقع نزدیکتر ست و مشهور فقها همچنانکه مطابق وجدان است به اعلمیت به این ملاک قائل شده اند و الله العالم
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
15
سپاس ها 11
سپاس شده 32 بار در 16 ارسال
18-بهمن-1391, 00:57
(آخرین تغییر در ارسال: 18-بهمن-1391, 00:58 توسط جواهری.)
به مطلب خوبی اشاره کردید بله اگر ما بودیم باید احتیاط می کردیم ولی سیره مسلم بر تقلید است چنانچه اگر ما بودیم باید از اعلم ولو میت تقلید می کردیم ولی اجماع بر خلاف آن داریم به بیان حضرت آیت الله شبیری زنجانی حکم عقل اقتضای تقلید اعلم هر چند میت را دارد ولی مانع داریم ولذا در تقلید از میتی که در زمان تمییز او را درک کرده تقلید از وی را کافی می دانند
حضرت آیت الله می فرمودند که اقربیت تنها دلیل است لذا اورع و اتقی ملاک نیست بلکه ملاک اوثق و اقرب به واقع ملاک است
حضرت آیت الله سیستانی نیز در بیانی صریحا می فرمایند که ملاک اقوی خبره به فهم حکم شرعی است
البته بحث حرجی بودن وصول به احکام مساله دیگری است که باید مفاد ادله لاجرج بررسی شود و این مساله با سهولت پاسخگویی یکی نیست.
ارسالها: 3
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
2
سپاس ها 9
سپاس شده 5 بار در 2 ارسال
18-بهمن-1391, 01:40
(آخرین تغییر در ارسال: 18-بهمن-1391, 01:45 توسط صبح.)
آقای جواهری گفته اند سیره داریم بر تقلید بحث مقتضی را مطرح کرده اند و مطلب کاملا صحیح است همچنانکه در ابحاث اجتهاد و تقلید مساله مبرهن است
ارسالها: 16
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
2
سپاس ها 5
سپاس شده 3 بار در 3 ارسال
باسم الله و بالله
به نظر می رسد که مطلب مقدم بر این سوال این است که ملاک اعلمیت چیست؟ (منظور حقیر راه احراز آن نیست که مثلا شهادت عدلین باشد) اگر تامل تامی در اطراف قضیه صورت گیرد این که بتوان اطمینانا و نه ظنا تشخیص اعلمیت داد، بسیار مشکل است.
البته عنایت دارید که سوال فوق به دو صورت شبهه مفهومیه و مصداقیه قابل طرح است و رسیدن به اطمینان به زعم حقیر در هر دو ناحیه مشکل است.
لذا آنچه به عنوان یک فرض فارض و احتمال قوی مطرح است چنانچه برخی اعیان محققین اصول متاخر به آن مایل شده اند، عدم امکان دسترسی به اعلم است.
وفقکم الله لمرضاته
ارسالها: 28
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1391
اعتبار:
15
سپاس ها 11
سپاس شده 32 بار در 16 ارسال
4-اسفند-1391, 01:16
(آخرین تغییر در ارسال: 5-اسفند-1391, 00:17 توسط جواهری.)
اعلم، یعنی عالم تر، و فرض کردیم عالم تر به استخراج حکم شرعی مراد است خب مفهوم چه اشکالی دارد اما اینکه شما بفرمایید تشخیص عالم تر سخت است و اساسا چگونه عالم تر را بشناسیم مذاق ها مختلف است بعضی شخص را عالم تر می دانند که دیگری به خاطر ذوق ققهی قائل به مطلب دیگر است خروج از بحث و تغییر دادن آن است
نکته دیگر اینکه بحث در مورد شبهه مفهومیه زمانی است که در لسان دلیل وارد شده باشد ولی اعلمیت که از سیره یا دلیل عقل فهمیده می شود پس اساسا بحث از شبهه مفهومیه در فروض متعارف بی معناست
ممکن است کسی بگوید که بحث در اعلمیت فقیه منتفی است زیرا اول باید عالم در همه ابواب باشد بعد نوبت به اعلم برسد ولی فقیه در همه مقدمات عالم نیست مثلا علم لغت یا ادبیات یا نسخه شناسی رجال و
جواب این است که چنین شخصی مقدمات بحث را درک نکرده است زیرا بحث اعلمیت نسبی است چنانچه واضح است و لذا ممکن است پزشکی در مقدمه ای از طبابت صاحب نظر نباشد ولی من حیث المجموع عالم و اهل خبره باشد خب مقایسه دو پزشکی که هر یک در مقدمه تقلید کرده اند من حیث المجموع صحیح است و اطلاق اعلم در علم پزشکی بلا مانع است