ارسالها: 1,028
موضوعها: 429
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 498
سپاس شده 198 بار در 172 ارسال
در ذیل روایت « کل شیء لک حلال حتی تعلم (یا تعرف) انه حرام بعینه »میفرماید : «ذلک مثل ...» و مثالهایی را بیان می کند که در برخی از آنها اصاله الحل جاری نمی شود بلکه مثلا قاعده ید جاری می شود مثل لباسی که شخص خریداری کرده است و نمی داند فروشنده آن را دزدیده بوده یا نه . در پاسخ به این ابهام استاد فرمودند تعبیر «مثل» اعم از تنظیر و تطبیق است و به عبارتی اگر چه مثال مذکور بر قاعده حل تطبیق نمی شود ولی می توان قاعده حل در مورد پنیر ( که مورد روایت است) را به این مورد تنظیر کرد به این معنا که همانطور که شما در امثال لباسی که می خرید یا عبدی که می خرید یا ... احتمال خلاف واقع می دهید ولی اصول ترخیصی را جاری می کند در مورد پنیر هم احتمالی از سنخ همان احتمالات عام است و مانع جریان اصاله الحل نمی شود همانطور که این سنخ احتمال مانع اجرای قاعده ید یا .. نمی شود .
ارسالها: 267
موضوعها: 120
تاریخ عضویت: آبان 1393
اعتبار:
10
سپاس ها 87
سپاس شده 82 بار در 66 ارسال
در ذیل روایت مذکور وارد شده:وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَة که ظهور در این دارد که تمام مثال ها از یک سنخ هستند
ارسالها: 1,028
موضوعها: 429
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 498
سپاس شده 198 بار در 172 ارسال
توجه داشته باشید بنابر معنایی که ذکر شد روایت در مقام حل دغدغه ای عام مربوط به تمام اصول ترخیصیه است که آن دغدغه احتمال خلاف واقع است و این احتمال خلاف واقع در الاشیاء کلها وجود دارد یعنی در تمامی مورادی که اصول ترخیصیه جاری می شود احتمال خلاف واقع وجود دارد حال اگر در این فضا روایت را معنا کنیم می بینیم الاسیاء کلها علی هذا یعنی در تمام اشیاء در مقام جریان اصول ترخیصیه من جمله اصاله الحل به این احتمالات توجه نمی شود .
خلاصه این که حتی اگر ظهور بدوی این روایت در این باشد که تطبیق اصاله الحل است باید بخاطر عدم انطباق این قاعده با موارد ذیل روایت از این ظهور رفع ید کرد .
ارسالها: 501
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: فروردين 1397
اعتبار:
18
سپاس ها 1
سپاس شده 117 بار در 106 ارسال
صدر این روایت یک قاعده کلی است به نام اصاله الحل. و بعد یک سری تطبیقات ذکر میکند. لازمه حرف شما این است که یک کبری میگوید و بعد چند مورد میگوید که هیچ ربطی به اصاله الحل ندارد در حقیقت یکسری صغریاتی گفته است که هیچ ربطی به این کبری ندارد فقط در این که ترخیص جاری مشود نظیر هم هستند. پس بی زحمت اذان و اقامه هم گفته میشود چون شبهه وجوبشان هست ولی به خاطر شبهه ترخیص در انها جاری است. حالا اینها (و مقداری شوخی بود)که شبهه حکمیه است و اون مثالها موضوعیه است ولی خیلی از چیزها هست که شبهه دارند ولی ترخیصی هستند و امام بیان نکرده است.
این توجیه خیلی خلاف ظاهر است