9-بهمن-1396, 13:05
بسم الله الرحمن الرحیم
[size=undefined]هم شهود و هم ولی دم دروغ گفته باشند :[/size]
ولی مباشر در قصاص است : مرحوم صاحب جواهر یک احتمال بیشتر نمی دهد و آن قصاص بر خصوص ولی است با اینکه شهود اعتراف به کذب کرده اند . در شرایع اینگونه آمده و صاحب جواهر هم همین را می گویند ولی مرحوم امام خمینی دو احتمال را مطرح کرده اند این احتمالی است که به ذهن خودشان آمده است ، یحتمل ان یکون القصاص علی الشهود و الاول اوجه . اصلا به چه دلیلی بر شهود باشد بعد از آنکه خود ولی با توجه به اینکه زید قاتل نیست دارد شخص را می کشد. اگر مباشر و سبب با هم جمع شوند در فرضی که مباشر عالم است مانند عالم بودن خورنده ی طعام مسموم با وجود علم صاحب طعام به سم ، به مباشر مستند است . علم مراتب متأخره موجب قطع استناد از مراتب سابقه می شود لذا اگر صاحب کارخانه، می دانست که طعام مسموم است و خود خورنده هم می داند که مسموم است این علم خورنده موجب قطع است
[*]اسباب استناد چهار چیز است: ضعف مباشر: مثل طفل ، امر ، اکراه ، غرور و تسبیب . در مانحن فیه که ولی مباشر است ملاک های دیگر استناد وجود نیست ، ملاک غرور در جایی است که مباشر نداند و فقط شهود باشد
مرحوم محقق در شرایع اینگونه می فرمایند :
نعم لو علم الولي بزور الشهود و باشر القصاص كان القصاص عليه دون الشهود، لقصده إلى القتل العدوان من غير غرور فهو أقوى من السبب
و لكن ذلك كله كما ترى، بل يمكن دعوى قوة الطلب عليها، و صيرورتها كالشرط بالنسبة إليه، فيختص القصاص به حينئذ، فلا أقل من المساواة المقتضية للتشريك، و عليه ففي التنصيف للضمان أو التقسيم على رؤوسهم إشكال من أن شهادتهما معا سبب واحد، و من صدور الجناية منهم، فتوزع عليهم كجراحات صدرت من ثلاثة فسرت، و لعل الثاني أقوى، و كذا الكلام لو شهدا ثم رجعا و اعترفا بتعمد الكذب بعد القتل، فعليهما القصاص.
در جواهر و در تحریر سه احتمال مطرح است ولی مرحوم آقای خویی اصلا متعرض این مسأله نشده اند :
پس این قول موجبی ندارد .
- گاهی شهادت با فرض عدم کذب ولی بود یعنی ولی متعمد در کذب نبود
- اگر دروغ گفته بودند : باید قصاص شوند با رد فاضل دیه
- اگر خطا کرده بودند : باید دیه بدهند
مرحوم محقق در شرایع اینگونه می فرمایند :
نعم لو علم الولي بزور الشهود و باشر القصاص كان القصاص عليه دون الشهود، لقصده إلى القتل العدوان من غير غرور فهو أقوى من السبب
- ولی مباشر نیست و مأمور مباشر است : در جواهر چنین می گویند :
و لكن ذلك كله كما ترى، بل يمكن دعوى قوة الطلب عليها، و صيرورتها كالشرط بالنسبة إليه، فيختص القصاص به حينئذ، فلا أقل من المساواة المقتضية للتشريك، و عليه ففي التنصيف للضمان أو التقسيم على رؤوسهم إشكال من أن شهادتهما معا سبب واحد، و من صدور الجناية منهم، فتوزع عليهم كجراحات صدرت من ثلاثة فسرت، و لعل الثاني أقوى، و كذا الكلام لو شهدا ثم رجعا و اعترفا بتعمد الكذب بعد القتل، فعليهما القصاص.
در جواهر و در تحریر سه احتمال مطرح است ولی مرحوم آقای خویی اصلا متعرض این مسأله نشده اند :
- قصاص فقط بر شهود باشد : مرحوم امام خمینی
- به اولویت شخص شهود باید قصاص شوند : چون اگر مباشری در کار باشد قصاص بر او نیست چون سبب از مباشر که مغرور است اقوی است . اگر سبب بر مباشر مقدم است بر ولیی که از قبیل مباشر است به اولویت باید مقدم باشد . یعنی ولی که مطالبه ی قصاص می کند در حکم مباشر است
- شهود سبب السبب هستند و رجوع به ان می شود : درست است که ولی سبب است ولی سبب السبب شهود هستند و ضامن هستند. و الکل کما تری
پس این قول موجبی ندارد .
- علی الکل باشد الشهود و الولی : صاحب جواهر این را می گوید وجه ان را اینگونه می گویند که بعد از آنکه بنا باشد که تفاوت نداشته باشند ، ولی که می گوید دروغ گفته اند کاری که شهود کرده اند مثلا چاقو به دست او داده اند اما ولی می تواند قصاص کند و می تواند نکند اگر مغرور بود ضمانش بر شاهد بود اما علم دارد و مغرور نیست
- علی الولی فقط باشد : و هو الظاهر به نظر استاد