امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشکال: عدالت یا وثاقت؟؟
#1
استاد مددی در جلسه 24/11/96 در ذیل بحث حجیت خبر واحد فرمودند که وثاقت کافی است و عدالت لازم نیست. اشکال شد که این با منطوق آیه نبا سازگار نیست؛ زیرا در این آیه آمده است که اگر فاسقی خبر آورد(خواه ثقه باشد خواه غیر ثقه) قولش را نگذیرید و بررسی کنید. و استاد در اولین پاسخ فرمودند که مراد از فسق در آیه فسق خبری است( یعنی این که فقط دروغ نگوید و لو گرفتار بقیه معاصی باشد). دلیل ایشان بر این مدعا تناسب حکم و موضوع است؛ به این بیان که چیزی که مانع استفاده از خبر یک مخبر می شود صرفا فسق خبری او است نه مطلق فسق او.
اشکال ما این است این احتمال وجود دارد که شارع عدم اعتبار خبر مطلق فسّاق را اختیار کرده باشد به این هدف که شخص فاسق از این جهت منزوی گردد و یک بار اجتماعی سنگین را بر خود احساس کند. به عبارت دیگر شارع قصد دارد با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد و این کاملا عقلایی و سازگار با اطلاق آیه است. لذا اشکال تعارض با این پاسخ جواب داده نمی شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#2
(7-اسفند-1396, 16:29)89194 نوشته: اشکال ما این است این احتمال وجود دارد که شارع عدم اعتبار خبر مطلق فسّاق را اختیار کرده باشد به این هدف که شخص فاسق از این جهت منزوی گردد و یک بار اجتماعی سنگین را بر خود احساس کند. به عبارت دیگر شارع قصد دارد با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد و این کاملا عقلایی و سازگار با اطلاق آیه است. لذا اشکال تعارض با این پاسخ جواب داده نمی شود
اولا این که در آیه نفرموده لا یعتبر خبر الفاسق، بلکه فرموده در مورد خبر فاسق تبیّن کنید. و این خیلی غیر عرفی است که تنها برای منزوی کردن فساق بدون هیچ جهتی از خبرشان تبیّن کنید. پس به جای منزوی کردن فساق، عدول را به زحمت زائد و لغوی می اندازد!!
ثانیا در تعلیل آیه بیان شده که علت تبیّن، اصابه به جهالت است، و مشخص است که فسق عملی در کم و زیاد شدن اصابه به جهالت تأثیری ندارد.
و ثالثا نقل نکردن از فساق تأثیری در منزوی شدن ندارد همانطور که اعتبار عدالت در مسائل مختلف این پیامد را نداشته!
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش ، 89194
#3
به نظر می رسد آنچه انسان ها را به دروغ وا می دارد همان عمل آن هاست یعنی به طور طبیعی شخصی که عمل بدی دارد دروغ بیشتری هم می گوید بنابراین فسق عملی رابطه ای مستقیم با فسق گفتاری دارد.
و همچنین روشن است که بها ندادن به شخصی به خاطر غرضی باعث کم ارزش شدن او دارد و به تبع یا شخص خود را اصلاح می کند و یا اینکه مطرود می شود و این امر بسیار عقلایی است. البته اصل اشکال و این احتمال در آیه با توجه به ظهور آیه در فسق گفتاری به نظر عرفی نمی آید
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش ، 89194
#4
(7-اسفند-1396, 18:35)سید محمد صادق رضوی نوشته:
(7-اسفند-1396, 16:29)89194 نوشته: اشکال ما این است این احتمال وجود دارد که شارع عدم اعتبار خبر مطلق فسّاق را اختیار کرده باشد به این هدف که شخص فاسق از این جهت منزوی گردد و یک بار اجتماعی سنگین را بر خود احساس کند. به عبارت دیگر شارع قصد دارد با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد و این کاملا عقلایی و سازگار با اطلاق آیه است. لذا اشکال تعارض با این پاسخ جواب داده نمی شود
اولا این که در آیه نفرموده لا یعتبر خبر الفاسق، بلکه فرموده در مورد خبر فاسق تبیّن کنید. و این خیلی غیر عرفی است که تنها برای منزوی کردن فساق بدون هیچ جهتی از خبرشان تبیّن کنید. پس به جای منزوی کردن فساق، عدول را به زحمت زائد و لغوی می اندازد!!
ثانیا در تعلیل آیه بیان شده که علت تبیّن، اصابه به جهالت است، و مشخص است که فسق عملی در کم و زیاد شدن اصابه به جهالت تأثیری ندارد.
و ثالثا نقل نکردن از فساق تأثیری در منزوی شدن ندارد همانطور که اعتبار عدالت در مسائل مختلف این پیامد را نداشته!
در پاسخ به اولا عرض می کنم که بله ما هم قبول داریم که این بیان غیر عرفی است لکن غرض عقلایی بر آن متصور است لذا ممکن است شارع بخواهد در این جا خلاف عرف حرف بزند و سیره ای جدید ایجاد کند. و این که فرمودید این زحمت برای عدول است عرض می کنیم که زحمت برای مطلق انسان هاست نه خصوص عدول و همین زحمت موجب انزجار و انزوای فساق می شود.

در پاسخ به ثانیا حرف شما صحیح است و اتفاقا استاد هم به این تعلیل در پاسخ دومشان، اشاره کردند لکن اشکال ما فقط به پاسخ اول استاد است.

در پاسخ به ثالثا عرض می کنیم که منزوی نشدن در برخی موارد به جهت کفایت حسن ظاهر است که انزوا صورت نمی گیرد به اضافه این که هیچ موردی مثل خبر فاسق مورد ابتلا نیست به این معنا که یک فاسق شاید در موارد محدودی شاهد طلاق یا امام جماعت شود ولی اخبار های بسیاری دارد که اگر قرار باشد اخبار او پذیرفته نشود در جامعه فردی بی ارزش و منزوی خواهد شد.
پاسخ
#5
(7-اسفند-1396, 21:14)هادی نوشته: به نظر می رسد آنچه انسان ها را به دروغ وا می دارد همان عمل آن هاست یعنی به طور طبیعی شخصی که عمل بدی دارد دروغ بیشتری هم می گوید بنابراین فسق عملی رابطه ای مستقیم با فسق گفتاری دارد.
و همچنین روشن است که بها ندادن به شخصی به خاطر غرضی باعث کم ارزش شدن او دارد و به تبع یا شخص خود را اصلاح می کند و یا اینکه مطرود می شود و این امر بسیار عقلایی است. البته اصل اشکال و این احتمال در آیه با توجه به ظهور آیه در فسق گفتاری به نظر عرفی نمی آید
این که می فرمایید که ظهور آیه در فسق گفتاری است، عرض می کنیم آیه اطلاق دارد و مطلق فسق را در بر می گیرد. چطور تناسب حکم و موضوع(تعلیل استاد مددی) باعث می شود که این اطلاق بهم از بین بروید؟؟
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان