9-فروردين-1401, 10:03
مشهور بین علما این است که عام قبل از فحص از مخصص حجت نیست و باید از مخصص فحص کرد. اما چه مقدار باید در بین آیات یا روایات فحص کرد تا بتوان به عام تمسک کرد؟
احتمال عقلایی یعنی چه؟
رفتار ما انسانها بر اساس واقع نیست، بلکه بر اساس اعتقادمان است. اگر کاری را انجام میدهیم (مثل شرکت در یک درس یا دوستی با کسی) به این خاطر است که اعتقادمان این است که آن کار، کار خوبی است نه به این خاطر که واقعاً آن کار، کار خوبی باشد.
اشکال: اگر همهی کارهای ما بر اساس اعتقاد است نه واقع، چطور وقتی دستتمان در نزدیکی آتش گرم میشود، آن را با ارادهی خودمان عقب میکشیم؟ (اشکال در موردی نیست که به طور طبیعی و غیر ارادی دست را عقب میکشیم) این دست عقب کشیدن به این خاطر نیست که اعتقاد داریم که آتش سوزنده است، بلکه به این خاطر است که آتش واقعاً سوزاننده است.
پاسخ: آنجا هم بر اساس واقع نیست، بلکه بر اساس ادراک سوزش است. اصلاً آتش سوزنده نیست و در خارج اشیاء اصلاً گرم و سرد نیستند؛ بلکه این احساس ماست که اشیاء را سرد و گرم میدانیم. این احساس گرماست که باعث میشود که دست را عقب بکشیم. پس همواره عملکرد ما بر اساس اعتقاد ماست.
عملکرد انسانها بر اساس ملاحظهی احتمال و محتمل با هم است
حد اعلای اعتقاد قطع است؛
یک پله پایینتر، اطمینان است؛
از آن پایینتر ظن؛
از آن پایینتر شک؛
و از آن پایینتر وهم است.
معمولاً عملکرد انسانها بر اساس اعتقاد قطعی و اطمینانی است؛ اما مواردی هم وجود دارد که عقلا بر اساس احتمال (ولو در حد شک) عمل میکنند. جایی که عقلا به احتمال ترتیب اثر میدهند، احتمال را احتمال عقلایی میگوییم، چه این احتمال در حد اعتقاد قطعی باشد، چه در حد اعتقاد ظنی باشد و چه پایینتر باشد، حتی وهم. مثلاً ممکن است 30 درصد احتمال بدهند که در این اتاق عقربی هست، به آن اعتنا میکنند و از اتاق بیرون میروند، اما اگر 60 درصد احتمال بدهند که در یک مدرسه یک عقرب هست، کاری نمیکنند. با این که احتمال وجود عقرب، در مدرسه بیشتر از آن اتاق است، اما احتمالی غیر عقلایی است.
در واقع احتمال مهم، احتمال وجود عقرب نیست، بلکه عقلا با احتمال تضرر از عقرب کار میکنند. مثلاً اگر به احتمال 50 درصد در اتاق عقرب باشد، احتمال نیش خوردن ما 10 درصد است؛ اما اگر صددرصد احتمال بدهیم که در شهر قم عقربی هست، احتمال تضرر ما چند هزارم درصد است.
اصطلاح فقهی احتمال عقلایی، «خوف» است
در فقه این احتمال به خوف ترجمه شده است. وقتی گفته میشود خوف، مرادشان احتمالی است که عقلا به آن ترتیب اثر میدهند.
اشکال: مشهور هم که معیار اطمینان را معرفی کردهاند، همین معنا را اراده کردهاند، زیرا گفتهاند که اطمینان حالتی است که عقلا به احتمال مقابل آن اعتنا نمیکنند.
پاسخ: بله، اینطور معرفی کردهاند اما با یک قید مهم: باید در این حالت ظن قوی وجود داشته باشد، در حالی که طبق نظر ما لازم نیست ظن قوی حاصل شود.
توجه ویژهی عقلا به نوع خطر یا ضرر
مسألهی دیگری که در ترتیب اثر دادن عقلا مؤثر است، نوع خطر و ضرر است. در مثال عقرب چون مسألهی جان و مرگ است، عقلا سریعتر ترتیب اثر میدهند اما اگر موجودی باشد که نیش زدنش کشنده نباشد، با این درصدها ترتیب اثر نمیدهند. یا اگر در اتاقی احتمال وجود یک عقرب معمولی 50 درصد باشد ممکن است عقلا همان کاری را انجام دهند که با احتمال 20 درصد وجود یک عقرب کشنده در همان اتاق آن را انجام دهند.
پس احتمال عقلایی، احتمالی است که عقلا با آن معاملهی اعتقاد (قطع و اطمینان) میکنند.
بر این اساس مقدار فحص مسأله تا مسأله فرق میکند. در مسائل مهمتر این امر نیاز به فحص بیشتری است. مثلاً:
دلیل نظر مختار
دلیل ما این است که حجیت عام به سیره ثابت است و در سیره عام بعد از فحصی حجت میشود که احتمال رسیدن به مخصص احتمالی غیر عقلایی شود و سیره بر این نیست که عام بعد از اطمینان یافتن از نرسیدن به مخصص حجت شود. در واقع نزد عقلا از همان ابتدا عامی حجت است که احتمال وجود مخصص آن غیر عقلایی باشد.
اطمینانیها فحص بیشتری نیاز دارند؛ اما طبق نظر ما در مسائل فقهی اگر در مظان مسأله (مثل آن بابی که روایات در وسائل الشیعة آمده است یا برخی کتب فقهی استدلالی)، به دنبال مخصص گشتیم و پیدا نکردیم، فحص کافی است.
سؤال: فرمودید که در عقلایی بودن یا نبودن احتمال، محتمل هم باید سنجیده شود. در امور شرعی از آنجا که به امور اخروی مربوط است و امور اخروی از امور مهمه هستند، با احتمال کم هم خوف وجود دارد.
پاسخ: برائت شرعیه ثابت کرده است که شارع در امور اخروی سهل گرفته است و دائرهی این برائت شرعیه خیلی وسیع است. عقلا با توجه به این رفتار شارع، امور اخروی را در حد امور دنیوی غیر مهم قرار میدهند.به بیان دیگر عقلا امور اخروی را در حد امور دنیوی غیر مهم میدانند و شارع با جعل برائت شرعیه این رفتار آنها را امضا کرده است.
شک در کفایت فحص
البته همواره محدودهی مشکوکی هم وجود دارد که نمیدانیم که آیا عقلا به این مقدار از احتمال اعتنا میکنند یا خیر، در این موارد باید احتیاط کرد و فحص را ادامه داد تا احراز شود که [اکثر] عقلا دیگر به احتمال دستیابی به مخصص اعتنا نمیکنند، به خاطر دفع ضرر محتمل.
- برخی گفتهاند باید آن مقدار فحص شود که اطمینان حاصل شود مخصص دیگری را نمیتوان یافت. مرادشان این نیست که اطمینان به نبود مخصص در عالم واقع حاصل شود، بلکه مراد این است که اطمینان حاصل شود که با فحص به مخصص دیگری نمیتوان رسید.
- برخی (شهید صدر) گفتهاند که باید آن مقدار فحص شود که وجود مخصص از معرضیت خارج شود؛ یعنی مخصصی در معرض وصول نباشد. مخصصی در معرض است که اگر بگردیم، میتوانیم آن را پیدا کنیم؛ باید آن مقدار فحص کرد که از این معرضیت خارج شود.
نقد: اگر مراد ایشان از معرضیت، واقع معرضیت باشد، این اشکال وجود دارد که معرضیت در واقع را نمیتوان معیار قرار داد، چون ما نمیتوانیم بفهمیم که چه زمانی از معرضیت واقعی خارج میشود.و اگر مراد ایشان این باشد که مطمئن شویم که اگر فحص کنیم، به مخصصی نخواهیم رسید، این همان وجه اول است.
- نظر مختار: ما اطمینان را قبول نداریم، بلکه به جای آن گفتهایم که باید آن مقدار فحص کرد که بعدش، احتمال برخورد به مخصص جدید، احتمالی غیر عقلایی باشد، حتی اگر اطمینانی نباشد یا هنوز احتمال بدهیم که با فحص بیشتر به مخصص میرسیم (در معرض وصول هست).
احتمال عقلایی یعنی چه؟
رفتار ما انسانها بر اساس واقع نیست، بلکه بر اساس اعتقادمان است. اگر کاری را انجام میدهیم (مثل شرکت در یک درس یا دوستی با کسی) به این خاطر است که اعتقادمان این است که آن کار، کار خوبی است نه به این خاطر که واقعاً آن کار، کار خوبی باشد.
اشکال: اگر همهی کارهای ما بر اساس اعتقاد است نه واقع، چطور وقتی دستتمان در نزدیکی آتش گرم میشود، آن را با ارادهی خودمان عقب میکشیم؟ (اشکال در موردی نیست که به طور طبیعی و غیر ارادی دست را عقب میکشیم) این دست عقب کشیدن به این خاطر نیست که اعتقاد داریم که آتش سوزنده است، بلکه به این خاطر است که آتش واقعاً سوزاننده است.
پاسخ: آنجا هم بر اساس واقع نیست، بلکه بر اساس ادراک سوزش است. اصلاً آتش سوزنده نیست و در خارج اشیاء اصلاً گرم و سرد نیستند؛ بلکه این احساس ماست که اشیاء را سرد و گرم میدانیم. این احساس گرماست که باعث میشود که دست را عقب بکشیم. پس همواره عملکرد ما بر اساس اعتقاد ماست.
عملکرد انسانها بر اساس ملاحظهی احتمال و محتمل با هم است
حد اعلای اعتقاد قطع است؛
یک پله پایینتر، اطمینان است؛
از آن پایینتر ظن؛
از آن پایینتر شک؛
و از آن پایینتر وهم است.
معمولاً عملکرد انسانها بر اساس اعتقاد قطعی و اطمینانی است؛ اما مواردی هم وجود دارد که عقلا بر اساس احتمال (ولو در حد شک) عمل میکنند. جایی که عقلا به احتمال ترتیب اثر میدهند، احتمال را احتمال عقلایی میگوییم، چه این احتمال در حد اعتقاد قطعی باشد، چه در حد اعتقاد ظنی باشد و چه پایینتر باشد، حتی وهم. مثلاً ممکن است 30 درصد احتمال بدهند که در این اتاق عقربی هست، به آن اعتنا میکنند و از اتاق بیرون میروند، اما اگر 60 درصد احتمال بدهند که در یک مدرسه یک عقرب هست، کاری نمیکنند. با این که احتمال وجود عقرب، در مدرسه بیشتر از آن اتاق است، اما احتمالی غیر عقلایی است.
در واقع احتمال مهم، احتمال وجود عقرب نیست، بلکه عقلا با احتمال تضرر از عقرب کار میکنند. مثلاً اگر به احتمال 50 درصد در اتاق عقرب باشد، احتمال نیش خوردن ما 10 درصد است؛ اما اگر صددرصد احتمال بدهیم که در شهر قم عقربی هست، احتمال تضرر ما چند هزارم درصد است.
اصطلاح فقهی احتمال عقلایی، «خوف» است
در فقه این احتمال به خوف ترجمه شده است. وقتی گفته میشود خوف، مرادشان احتمالی است که عقلا به آن ترتیب اثر میدهند.
اشکال: مشهور هم که معیار اطمینان را معرفی کردهاند، همین معنا را اراده کردهاند، زیرا گفتهاند که اطمینان حالتی است که عقلا به احتمال مقابل آن اعتنا نمیکنند.
پاسخ: بله، اینطور معرفی کردهاند اما با یک قید مهم: باید در این حالت ظن قوی وجود داشته باشد، در حالی که طبق نظر ما لازم نیست ظن قوی حاصل شود.
توجه ویژهی عقلا به نوع خطر یا ضرر
مسألهی دیگری که در ترتیب اثر دادن عقلا مؤثر است، نوع خطر و ضرر است. در مثال عقرب چون مسألهی جان و مرگ است، عقلا سریعتر ترتیب اثر میدهند اما اگر موجودی باشد که نیش زدنش کشنده نباشد، با این درصدها ترتیب اثر نمیدهند. یا اگر در اتاقی احتمال وجود یک عقرب معمولی 50 درصد باشد ممکن است عقلا همان کاری را انجام دهند که با احتمال 20 درصد وجود یک عقرب کشنده در همان اتاق آن را انجام دهند.
پس احتمال عقلایی، احتمالی است که عقلا با آن معاملهی اعتقاد (قطع و اطمینان) میکنند.
بر این اساس مقدار فحص مسأله تا مسأله فرق میکند. در مسائل مهمتر این امر نیاز به فحص بیشتری است. مثلاً:
- در مسأله نجاست و طهارت فحص کمتری لازم است (لذا اگر استصحاب طهارت داشته باشیم، آب را مینوشیم حتی اگر 90 درصد احتمال نجاست بدهیم)؛
- در مقابل پارهای از مسائل هستند که آن قدر نزد شارع اهمیت دارند که در آنها اصل عملی و حتی گاهی اماره هم جاری نمیشود. مثلاً اگر ثقهای گفت که زید مهدور الدم است، نمیتوان او را کشت، با این که خبر ثقه فی الجمله حجت است.
دلیل نظر مختار
دلیل ما این است که حجیت عام به سیره ثابت است و در سیره عام بعد از فحصی حجت میشود که احتمال رسیدن به مخصص احتمالی غیر عقلایی شود و سیره بر این نیست که عام بعد از اطمینان یافتن از نرسیدن به مخصص حجت شود. در واقع نزد عقلا از همان ابتدا عامی حجت است که احتمال وجود مخصص آن غیر عقلایی باشد.
اطمینانیها فحص بیشتری نیاز دارند؛ اما طبق نظر ما در مسائل فقهی اگر در مظان مسأله (مثل آن بابی که روایات در وسائل الشیعة آمده است یا برخی کتب فقهی استدلالی)، به دنبال مخصص گشتیم و پیدا نکردیم، فحص کافی است.
سؤال: فرمودید که در عقلایی بودن یا نبودن احتمال، محتمل هم باید سنجیده شود. در امور شرعی از آنجا که به امور اخروی مربوط است و امور اخروی از امور مهمه هستند، با احتمال کم هم خوف وجود دارد.
پاسخ: برائت شرعیه ثابت کرده است که شارع در امور اخروی سهل گرفته است و دائرهی این برائت شرعیه خیلی وسیع است. عقلا با توجه به این رفتار شارع، امور اخروی را در حد امور دنیوی غیر مهم قرار میدهند.به بیان دیگر عقلا امور اخروی را در حد امور دنیوی غیر مهم میدانند و شارع با جعل برائت شرعیه این رفتار آنها را امضا کرده است.
شک در کفایت فحص
البته همواره محدودهی مشکوکی هم وجود دارد که نمیدانیم که آیا عقلا به این مقدار از احتمال اعتنا میکنند یا خیر، در این موارد باید احتیاط کرد و فحص را ادامه داد تا احراز شود که [اکثر] عقلا دیگر به احتمال دستیابی به مخصص اعتنا نمیکنند، به خاطر دفع ضرر محتمل.
برگرفته از درس خارج اصول استاد سید محمود مددی، بحث عام و خاص، جلسه 109، 17 اسفند 1400.