مباحثه، تالار علمی فقاهت
ادله حرمت قطع فریضه - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: ادله حرمت قطع فریضه (/showthread.php?tid=1847)



ادله حرمت قطع فریضه - هادی اسکندری - 1-اسفند-1398

ادله حرمت قطع فریضه
 
1. آیه ی شریفه «لاتبطلوا اعمالکم»
فیه:
ظاهر آیه آن است که أعمال خود را با اموری نظیر عجب، ریاء، منت گذاشتن و ... که موجب حبط ثواب است، باطل نکنید.
اما این که مراد آیه حرمت قطع عمل باشد، صحیح نیست؛ چرا که مستلزم تخصیص أکثر خواهد بود به این دلیل که مسلم است قطع اعمال مباح، مستحب و برخی اعمال واجب -مثل وضوء که واجب مقدمی است- خالی از اشکال است. اما این که آیه ناظر به حرمت قطع فریضه باشد، صحیح نیست؛ زیرا لسان آیه برای بیان حرمت قطع فریضه، عرفی نیست.
 
2. روایت حریز «اذا کنت فی صلاة الفریضة فرأیت غریما لک علیه مال فاقطع الصلاة فاتبع غریمک»؛ به این تقریب که مفهوم روایت این است که در غیر صورت مذکور در متن روایت، قطع فریضه جایز نیست.
فیه:
أولاً: روایت از حیث سندی مخدوش است؛ چرا که کلینی آن را مرسلا نقل کرده است؛ «عن حریز عمن اخبره عن ابی عبدالله علیه السلام». اما مسند بودن نقل صدوق (عن حریز عن ابی عبدالله علیه السلام) نیز رافع اشکال نیست؛ چرا که روایت واحد است و احتمال این که حریز روایت را هم به صورت مرسل و هم بدون واسطه از امام شنیده باشد، وجود ندارد؛ فلذا احتمال سقط در سند نقل صدوق وجود دارد و شاهد این امر آن است که تعداد روایات بدون واسطه ی حریز از امام صادق، زیاد نیست.
 
ثانیا: جمله شرطیه مفهوم مطلق ندارد؛ به طور مثال «اذا زلزلت الارض فصل الآیات» دلالت بر انتفاء وجوب نماز آیات در فرض انتفاء زلزله -ولو خسوف و کسوف محقق شده باشد- ندارد.
 
ثالثا: شرط در روایت مذکور نظیر «ان رزقت ولدا فاختنه»، محقق موضوع است؛ زیرا مفاد روایت این است که: «تحقق موضوع قطع نماز و به دنبال بدهکار رفتن، مشروط بر این است که مکلف در أثنای نماز بوده و و بدهکار را در أثناء نماز ببیند»؛ و شرط محقق موضوع، مفهوم مطلق ندارد.
«اگر مکلف در اثناء نماز باشد و بدهکار را ببیند، نماز را قطع کند»، و انتفاء شرط این گونه خواهد شد که «اگر مکلف در اثناء نماز نباشد، قطع فریضه مشکل دارد!!!».
 
3. روایت «الصلاة تحریمها التکبیر و تحلیلها التسلیم».
فیه:
ظاهر از «تحریمها التکبیر»، «تحریم قطعها بالتکبیر» نیست. به بیان دیگر تعبیر مذکور ظهوری در تحریم تکلیفی قطع نماز نداشته و با تحریم وضعی نیز سازگار است؛ به این معنا که مصلی  نماز را شروع کند ایجاد قواطع و موانع صلاة بر وی ممنوع است چرا که مستلزم بطلان نماز می شود. خصوصاً این که «صلاة» أعم از نماز واجب و مستحب بوده و قطع نماز مستحب یقیناً جایز است.
 
4. در روایت زراره و ابی بصیر از حضرت صادق، چنین آمده است: «قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى لَا يَدْرِيَ كَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ قَالَ يُعِيدُ قُلْنَا لَهُ فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا عَادَ شَكَّ قَالَ يَمْضِي فِي شَكِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ بِنَقْضِ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ يَعْتَادُ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُمْ.[1] طبق این روایت حضرت از قطع صلاة نهی کرد و نهی ظاهر در حرمت است.
فیه:
تعبیر «لاتعوّد الخبیث، لایکثرنّ نقض الصلاة» دلیل بر حرمت مطلق قطع صلاة نیست، بلکه دلالت بر حرمت اکثار قطع نماز دارد. علاوه بر این روایت ظهور در ارشادیت دارد.
 
5. اجماع منقول
      


[1] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج3، ص358.