مباحثه، تالار علمی فقاهت
ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+---- موضوع: ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) (/showthread.php?tid=1871)



ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) - سید رضا حسنی - 13-اسفند-1398

حضرت استاد شهیدی در درس فقه تاریخ 13 اسفند 98 در اثبات عدم وثاقت مفضل بن صالح فرمودند:
و لکن مفضل بن صالح ضعیف است چون نجاشی در ترجمه جابر گفته است که روی عنه جماعة غمض فیهم و ضعفوا منهم عمرو بن شمر و مفضل بن صالح.

به نظر می رسد چند سوال از حضرت استاد می توان پرسید:
1. نجاشی خودش تضعیف نکرده است بلکه می گوید تضعیف شده اند، شاید مراد ایشان از تضعیف کننده ابن غضائری باشد که تضعیفات او محل کلام است. تضعیف صریحی از جانب خود جناب نجاشی دیده نمی شود.
2. مبنای استاد در اکثار روایت اجلاء از یک راوی قبول این مبنا برای اثبات وثاقت است، حال با توجه به اینکه مفضل بن صالح (کما قال به السید الزنجانی دام ظله) اکثار روایت اجلاء دارند نمی تواند او را مورد قبول دانست؟
اگر گفته شود که در نهایت این اکثار روایت اجلاء با تضعیف نجاشی تعارض و تساقط می کنند و اصل عدم وثاقت است در جواب گفته می شود: اکثار روایت اجلاء تنها یکی از راه های اثبات وثاقت مفضل بن صالح است، او راه دیگری برای وثاقت نیز دارد از جمله اینکه از معاریفی است که لم یرد فیهم قدح،

همچنین در مورد مفضل بن صالح نیز دیده می شود که دو راوی از سه راوی مذکور(ابن ابی عمیر و بزنطی) از او نقل روایت کرده اند[1]؛ از این رو می توان او را ثقه و قابل اعتماد دانست.
چرا استاد بعد از تعارض و تساقط تضعیف شخصی و اکثار روایت اجلاء به این دو راه دیگر رجوع نمی کنند؟ و او را ثقه نمی دانند؟؟
با اینکه خود ایشان در همین جلسه در مورد وثاقت علی بن حمزه بطائنی فرمودند یک توثیق با یک تضعیف را در تعارص و تساقط قرار دادند و سپس به حسن سابقه ی وی رجوع کردند و او را ثقه دانستند.
دوستان اگر در دفاع از استاد، جوابی دارند بفرمایند.





[1] . الكافي/4/502 [2/1] : عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن  أحمد بن محمد بن أبي نصر عن  مفضل بن صالح عن أبان بن تغلب قال قلت ل أبي عبد الله ع... قال.....
وسائل‏الشيعة/6/408 [8299/10/3] :  رواه الصدوق في المجالس عن جعفر بن محمد بن مسرور عن الحسين بن محمد بن عامر عن عمه عبد الله بن عامر عن  محمد بن أبي عمير عن  مفضل بن صالح‏[مثله‏] عن محمد بن هارون عن أبي عبد الله ع قال.....


RE: ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) - عرفان عزیزی - 13-اسفند-1398

ممکن است ایشان توثیق حاصل از معاریف و اکثار ونقل یکی از مشایخ ثلاث را در یک طرف تعارض ببینند و تضعیف را هم در یک کفه یعنی مجموع آن سه با تضعیف درگیر هستند لذا لم یثبت وثاقته


RE: ابهام در عدم وثاقت مفضل بن صالح (أبی جمیله) - سید رضا حسنی - 14-اسفند-1398

(13-اسفند-1398, 18:27)عرفان عزیزی نوشته: ممکن است ایشان توثیق حاصل از معاریف و اکثار ونقل یکی از مشایخ ثلاث را در یک طرف تعارض ببینند و تضعیف را هم در یک کفه یعنی مجموع آن سه با تضعیف درگیر هستند لذا لم یثبت وثاقته

بله قطعا همینگونه است که ایشان هر سه را در یک طرف می بینند لکن سوال این بود که چرا باید اینطور باشد، چرا یکی از توثیق ها با تضعیف تعارض نکند و رجوع به توثیق بعدی کنیم؟ با اینکه خود استاد در بحث وثاقت علی بن ابی حمزه بطائنی فرمودند یک تضعیف با یک توثیق او تعارض می کنند و رجوع می کنیم به حسن سابقه ی وی و حسن سابقه ی وی را استصحاب می کنیم.
در بحثی که با یکی از فضلای درس حضرت استاد مطرح شد ایشان فرمودند در بحث علی بن ابی حمزه استاد به توثیق دیگری رجوع نکردند و صرفا به حالت سابقه وثاقت و استصحاب آن تمسک کرده اند لذا نمی تواند آن را اشکال نقضی بر خود استاد گرفت، سپس فرمودند: به صورت کلی مبنای استاد این است که اگر یک تضعیف باشد ده تا هم توثیق عام در مقابلش باشد همه ی آن هابا تضعیف صریح رجالی مورد معارضه قرار می گیرند. کما اینکه در مورد محمد بن سنان نظر ایشان این است که تضعیفات صریحی که درباره ی او آمده است مانع از این است که ما به راه های توثیق عام اعتماد کنیم.

با این حال فقط یک سوالی که می ماند این است که مگر شیخ طوسی رحمه الله که خود نقل مشایخ ثلاث از مفضل بن صالح را نقل کرده است، تضعیف ابن غضائری و کلام نجاشی را در مورد او ندیده است؟ پس چگونه می فرماید آن سه نفر لایرووون و لا یرسلون الا عن ثقۀ؟؟
معلوم می شود ایشان تضعیف مذکور را قبول نداشته است و او را شخص ثقه ای می دانسته است. مگر اینکه گفته شود جمله ی مذکور را شیخ در کتاب عده الاصول گفته است و نقل روایات مشایخ ثلاث از مفضل بن صاحل در کتب روایی بوده است که بعد از عدۀ الاصول نگاشته شده است.