مباحثه، تالار علمی فقاهت
حل مشکل جهالت طریق شیخ صدوق به جمیل بن دراج - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش رجال (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=29)
+--- انجمن: قواعد رجال (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=30)
+--- موضوع: حل مشکل جهالت طریق شیخ صدوق به جمیل بن دراج (/showthread.php?tid=1881)



حل مشکل جهالت طریق شیخ صدوق به جمیل بن دراج - حسین بن علی - 17-اسفند-1398

آیت الله زنجانی فرموده اند:
در مورد محمد بن حمران و جميل بن دراج  يك طريق به اين دو به صورت عطفى و يك طريق به محمد بن حمران به تنهايى ذكر شده است، ولی طریقی به روایت جمیل نیست
 چون محمد بن حمران و جميل بن دراج كتاب مشتركى داشته‌اند، صدوق در هنگام تنظيم مشيخه فقيه نخستين بار كه به روايت محمد بن حمران در متن فقيه برخورد كرده كه روايت وى و جميل بن دراج به صورت عطفى برگرفته از كتاب مشترك آنها قرار داشته است. لذا طريق خود به كتاب مشترك آن دو را ذكر كرده، ولى بعداً كه به نام محمد بن حمران در متن فقيه برخورد كرد، طريق عام به تمام روايات و كتب محمد بن حمران را ذكر كرده است اما طریق خود را به روایات و کتب جمیل ذکر نکرده است.

مرحوم آقاى خويى فرموده است صدوق از بيش از صد نفر در (در آغاز اسناد) فقيه روايت كرده ولى طريق به آنها را در مشيخه نياورده كه برخى روايات بسيار هم دارند همچون ابو عبيده و بريد و جميل بن صالح و به همین جهت مرحوم خویی روایات صدوق از جمیل را به جهت جهالت طریق رد کرده است[1]
 برای حل این مشکل بر طبق مبانی مرحوم خویی می توان گفت:
اولًا: مرحوم شيخ در فهرست با طريق صحيح به وسيله خود صدوق كتاب جميل را نقل مى‌كند. مرحوم شيخ مى‌نويسد: جميل بن دراج له اصل و هو ثقه:
أخبرنا به الحسن بن عبيد الله (الغضائرى كه از أجلّاست) عن محمد بن على بن الحسين (صدوق) عن محمد بن الحسن بن الوليد (استاد صدوق) عن الصفار عن يعقوب بن يزيد عن ابن ابى عمير و صفوان عن جميل بن دراج كه در سند در حد اعلاى صحت است.
ثانياً: كتاب جميل از كتب بسيار معروف و مشهور و مسلم الانتساب است.
مرحوم نجاشى مى‌نويسد: له كتابٌ (مقصود كتاب اختصاصى اوست و كتاب مشترك را بعد مى‌گويد) رواه عنه جماعات من الناس و طرقه كثيرة، و أنا لا أذكر الّا طريقاً او طريقين ...
چنين كتاب مشهورى كه نجاشى مى‌گويد: «رواه عنه جماعات» يعنى جمعيتهايى از او نقل مى‌كنند، احتياج به ذكر طريق ندارد.[2]


[1] موسوعة الإمام الخوئي؛ ج‌18، ص: 39
[2] كتاب نكاح (زنجانى)؛ ج‌8، ص: 2767