مباحثه، تالار علمی فقاهت
اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد لاریجانی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=57)
+---- موضوع: اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد (/showthread.php?tid=1994)



اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد - عرفان عزیزی - 18-ارديبهشت-1399

ظاهر کلمات مرحوم نائینی[1] این است که فرق است بین قبح عقاب در جایی که اصلا ‌بیان نباشد یا اینکه بیان باشد ولی واصل نشده باشد.لذا اگر در عالم واقع بیان نباشد، در اینجا نیز قبح عقاب هست اما از باب این است که اصلاً مخالفتی نیست. به خلاف جایی که تکلیف صادر شده و بیان وجود دارد، اما به عللی به عبد نرسیده است. در اینجا مخالفت با تکلیف مولا در عالم واقع معنا دارد و ملاک تکلیفی مولا وجود دارد و تفویت ملاک هم رخ میدهد، منتهی این تفویت، مستند به عبد نیست.
استاد درنقد ایشان دو نکته را مطرح نمودند: اولاً به فرض مطالب ایشان همه درست باشد، آیا مقتضی این است که قضیه ی قبح عقاب بلا بیان تحت یک عنوان عام نباشد؟ عقل یک حکمی دارد و موضوعش لا‌بیان است و محمولش قبح است. حتی اگر فرض کنیم که معیار قبیح بودن عقاب اصلاً فرق کند، چه اشکالی دارد که ما یک قضیه‌ی کلیه با یک محمول و موضوع داشته باشیم ولکن قسمی از این محمول یک مناطی داشته باشد و قسمی دیگر از آن مناط دیگری داشته باشد.
ثانیا در بحث قبح عقاب مسئله اعم است. درست است که فی الواقع تکلیفی نیست، اما می‌شود که ملاک ثبوتی باشد و شخص احتمال بدهد که ملاکی در واقع هست. ولو احتمال بدهد که اصلاً تکلیفی هم نیست اما مخالفت با ملاک که می‌تواند باشد و چنین احتمالی وجود دارد. 99/2/7


[1] فتوهّم: أنّ البيان في موضوع حكم العقل بقبح العقاب بلا بيان هو البيان الواقعي- سواء وصل إلى العبد أو لم يصل- فاسد، فانّ العقل و إن استقل بقبح العقاب مع عدم البيان الواقعي، إلّا أنّ استقلاله بذلك لمكان أنّ مبادئ الإرادة الآمرية بعد لم تتمّ، فلا إرادة في الواقع، و مع عدم الإرادة لا مقتضى لاستحقاق العقاب، لأنّه لم يحصل تفويت لمراد المولى واقعا، بخلاف البيان‏ الغير الواصل فانّه و إن لم يحصل مراد المولى و فات مطلوبه واقعا، إلّا أنّ فواته لم يستند إلى المكلف بعد إعمال وظيفته.


RE: اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد - مهدی خسروبیگی - 18-ارديبهشت-1399

(18-ارديبهشت-1399, 05:47)عرفان عزیزی نوشته: استاد درنقد ایشان دو نکته را مطرح نمودند: اولاً به فرض مطالب ایشان همه درست باشد، آیا مقتضی این است که قضیه ی قبح عقاب بلا بیان تحت یک عنوان عام نباشد؟ عقل یک حکمی دارد و موضوعش لا‌بیان است و محمولش قبح است. حتی اگر فرض کنیم که معیار قبیح بودن عقاب اصلاً فرق کند، چه اشکالی دارد که ما یک قضیه‌ی کلیه با یک محمول و موضوع داشته باشیم ولکن قسمی از این محمول یک مناطی داشته باشد و قسمی دیگر از آن مناط دیگری داشته باشد.
ثانیا در بحث قبح عقاب مسئله اعم است. درست است که فی الواقع تکلیفی نیست، اما می‌شود که ملاک ثبوتی باشد و شخص احتمال بدهد که ملاکی در واقع هست. ولو احتمال بدهد که اصلاً تکلیفی هم نیست اما مخالفت با ملاک که می‌تواند باشد و چنین احتمالی وجود دارد. 99/2/7
مگر مرحوم نائینی انکار قضیه عام و واحد را کرده است؟ ایشان می گوید از حیث ثبوتی می توان بین مصادیق قبح عقاب بلابیان تفکیک قائل شد و گفت این عام دو فرد دارد یکی اینکه اصلا بیانی نرسیده و دیگر اینکه بیانی اصلا وجود ندارد که برسد.
بحث ثانی هم مگر مرحوم نائینی نفی احتمال ملاک را در واقع کرد. گفت ممکن است در واقع بیانی نبوده که به ما برسد نه اینکه ملاکی نباشد.


RE: اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد - عرفان عزیزی - 19-ارديبهشت-1399

(18-ارديبهشت-1399, 18:08)مهدی خسروبیگی نوشته:
(18-ارديبهشت-1399, 05:47)عرفان عزیزی نوشته: استاد درنقد ایشان دو نکته را مطرح نمودند: اولاً به فرض مطالب ایشان همه درست باشد، آیا مقتضی این است که قضیه ی قبح عقاب بلا بیان تحت یک عنوان عام نباشد؟ عقل یک حکمی دارد و موضوعش لا‌بیان است و محمولش قبح است. حتی اگر فرض کنیم که معیار قبیح بودن عقاب اصلاً فرق کند، چه اشکالی دارد که ما یک قضیه‌ی کلیه با یک محمول و موضوع داشته باشیم ولکن قسمی از این محمول یک مناطی داشته باشد و قسمی دیگر از آن مناط دیگری داشته باشد.
ثانیا در بحث قبح عقاب مسئله اعم است. درست است که فی الواقع تکلیفی نیست، اما می‌شود که ملاک ثبوتی باشد و شخص احتمال بدهد که ملاکی در واقع هست. ولو احتمال بدهد که اصلاً تکلیفی هم نیست اما مخالفت با ملاک که می‌تواند باشد و چنین احتمالی وجود دارد. 99/2/7
مگر مرحوم نائینی انکار قضیه عام و واحد را کرده است؟ ایشان می گوید از حیث ثبوتی می توان بین مصادیق قبح عقاب بلابیان تفکیک قائل شد و گفت این عام دو فرد دارد یکی اینکه اصلا بیانی نرسیده و دیگر اینکه بیانی اصلا وجود ندارد که برسد.
بحث ثانی هم مگر مرحوم نائینی نفی احتمال ملاک را در واقع کرد. گفت ممکن است در واقع بیانی نبوده که به ما برسد نه اینکه ملاکی نباشد.

وقتی اختصاص می دهند برائت را به جایی که خطابی بوده و به ما نرسیده یعنی عمومیت قضیه را قبول ندارد.بعد از تفکیک مصادیق گفتند قاعده در یک مصداق جاریست

دربحث ثانی هم ایشان عقاب را دائر مدار تکلیف گرفته استاد می گویند می شود تکلیفی نباشد اما به خاطر تفویت ملاک استحقاق عقاب باشد