بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9) +---- انجمن: فقه استاد شبزندهدار (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=12) +---- موضوع: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه (/showthread.php?tid=2470) |
بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - فطرس - 1-اسفند-1400 بررسی معاطاة بودن نکاح زن و مرد به صرف عشق و علاقه متأسفانه گفته شده بود: اگر زن و مردی با هم عشق داشته باشند هر چند که صیغه ی نکاح هم جاری نشود، بچههای آنها حلالزاده هستند. جای تعجب است که در جمهوری اسلامی و در یک جشنوارهای که به عنوان جمهوری اسلامی انجام میشود، چنین خلاف بیّنی گفته میشود. عده ای در صدد توجیه این کلام بر آمدند که این گونه رابطه، نکاح معاطاتی است و این نوع نکاح مورد پذیرش عده ای از فقهاست. اما باید گفت : اولا صحّت نکاح معاطاتی محل تأمّل است. ثانیا بر فرض صحّـت معاطاة، باید فعل به عنوان انشاء صورت بگیرد. تنها تفاوت معاطاة با لفظ در این است که در لفظ با لفظ انشاء میشود و در معاطاة بافعل انشاء صورت میگیرد و زن و مرد به عنوان اینکه میخواهند زن و شوهر شوند، فعلی را انجام میدهند نه آنکه روی عشق مرتکب فعلی شوند و بچه دار شوند بدون آنکه نیت و قصد زوجیتی در بین باشد. RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - علاوی - 3-اسفند-1400 معنای نکاح معاطاتی چیست؟ معنای ازدواج سفید چیست؟ آیا نکاح معاطات با ازدواج سفید تفاوت دارند یا یکسان هستند؟ ظاهراً تصور اکثر افراد این است که ازدواج سفید با نکاح معاطات تفاوت دارد. یعنی گمان می کنند که نکاح معاطات را مشهور فقهاء شیعه جایز نمی دانند. و اگرچه شاید برخی فقهاء شیعه نکاح معاطات را قبول داشته باشند ولی در هر صورت بین نکاح معاطاتی با ازدواج سفید تفاوت وجود دارد. ولی باید گفت مطابق آنچه در درس خارج فقه ، خارج بیع/ معاطات/ تنبیه پنجم/نکاح معاطاتی استاد معظم آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تدریس شده در بیستم شهریور سال 1400 شمسی 1400/06/20 آمده است. ازدواج سفید دقیقاً همان نکاح معاطات است و هیچ تفاوتی بین نکاح معاطات و ازدواج سفید وجود ندارد. برای استماع یا دانلود فایل صوتی درس خارج فقه آیت الله سیداحمد خاتمی از این لینک استفاده کنید https://www.eshia.ir/feqh/archive/voice/khatami/feqh4/1400/14000620.mp3 متأسفانه متن پیاده شده این فایل صوتی در این لینک https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/khatami/feqh4/1400/14000620/ به دلیل خلاصه شدن زیاد فایل صوتی کمی نامفهوم شده است لذا بنده مجدداً کلمه به کلمه و تمامی الفاظ بیان شده در فایل صوتی را بدون هیچ گونه تلخیص از فایل صوتی پیاده کرده و اینجا می آورم. نقل قول:دقیقه هشت و چهل و سه ثانیه:پایان متن پیاده شده از فایل صوتی. علاوه بر روایت مذکور در درس خارج فقه آیت الله سید احمد خاتمی که مستند مرحوم فیض کاشانی برای صحت نکاح معاطاة بوده است، روایت دیگری را محمد بن اسماعیل بزیغ نقل از امام رضا(علیه السلام) نقل کرده که امام ازدواج از طریق رضایت، را جواز فرموده بودند. مرحوم ابی جعفر محمد بن حسن، شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام چنین روایتی را بر جواز نکاح معاطاتی نقل کرده است. امام راحل می فرماید: و أمّا النكاح: ... فلو تقاول الزوجان و قصدا الزواج، ثمّ أنشأته المرأة بذهابها إلى بيت المرء بجهازها مثلًا، و قبل المرء ذلك؛ بتمكينها في البيت لذلك، تحقّقت الزوجيّة المعاطاتيّة، و تترتّب عليها أحكامها؛ من جواز النظر، و الوطء، و وجوب النفقة، و غيرها. [كتاب البيع، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص267.] مرحوم امام خمینی(ره) در این باره نوشته است: طرفین می توانند به کمک بعضی کارهای مجاز و حلال، قصد خود را به یکدیگر اعلام کنند؛ مانند اینکه زن جهیزیه بخرد و آن را به منزل مردی که قصد ازدواج با وی دارد، ببرد یا اموری که در عرف های مختلف دلالت بر همین معنا دارد. همچنین برای مشاهده استفتای امام راحل در مورد صحت نکاح معاطاتی به این لینک مربوط به کانال تلگرام دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه https://t.me/howzehoralhistory/1098 مراجعه شود. در لینک مذکور آمده است که نقل قول:«این سند را من یک روز بعد از صدور آن یعنی ۱۳۶۷/۱۰/۱۴ در جماران دیدم.آقای محمد علی انصاری گفتند این همین الان از تنور در آمده است.ایشان لطف کردند و یک کپی از استفتاء و پاسخ را به من دادند. من از این فتوا خیلی تعجب کردم.آقای انصاری گفتند که این نامه تفصیلاتی هم دارد.گفتند این نامه از سوی یکی از شاگردان قدیمی امام ارسال شده است. وقتی حاج سید احمد این جواب را دیده بود با تعجب از امام پرسیده بود شما لفظ را واجب می دانستید هرچند معتقد بودید که فرقی نمی کند به عربی باشد یا فارسی یا زبان دیگری.امام فرموده بودند که من مدتهاست مبنای ام این شده است که نکاح معاطاتی صحیح است... بعد از رحلت امام وقتی [مقام معظم] رهبری به قم آمدند .بعد از نماز مغرب ملاقات هایی میان ایشان و مراجع در منزل آقای صدوقی برگزار شد. برخی مراجع از جمله آیت الله صافی ، نوری همدانی ، مکارم شیرازی،آقا موسی شبیری زنجانی و .. که حدودا یازده نفر بودند در این جلسه حضور داشتند. صحبت این فتوا مطرح شد . برخی از مراجع اشکالاتی داشتند .آقای رسولی محلاتی گفتند که این یک بار مطرح و تمام شده است. بعد بحث های دیگری شد و مطلب دنبال نشد.بعد از جلسه من به [مقام معظم] رهبری عرض کردم که فتوای امام به خط و مهر خودشان نزد من موجود است. بعدا در یکی از جلساتی که خدمت ایشان بودم نامه را نشان دادم و ایشان فوق العاده تعجب کردند و مشعوف شدند. RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - علاوی - 4-اسفند-1400 در مورد بررسی روایت کافی شریف در درس خارج فقه آیت الله سیداحمد خاتمی این نکته قابل بررسی است که تمام استدلال های فیض کاشانی در درس خارج آیت الله سیداحمد خاتمی مطرح نشده اند. بنابراین مناسب است که برخی استدلال های فیض کاشانی را که آیت الله خاتمی در درس خارج شان مطرح نکرده اند اینجا ذکر کنم. نقل قول:8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ كَيْفَ زَنَيْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَزْوِيجٌ وَ رَبِ الْكَعْبَةِمرحوم فیض کاشانی از کلام امام علی استفاده می کند رضایت دو طرف کفایت می کند حتی اگر عقدی در بین نباشد. فیض کاشانی نقل کتاب کافی را بر نقل های دیگر این روایت در کتب دیگر روایی ترجیح می دهند ظاهراً یکی از استدلال های فیض کاشانی برای صحیح دانستن نقل «کافی» این است که راوی این نقل امام صادق(ع) است که این واقعه عصر أمیرالمؤمنین(ع) را گزارش می نمایند، فیض می فرماید: نقل قول:«قلنا الاعتماد فيها إنما هو على رواية أبي عبد اللَّه ع دون رواية غيره .»فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق. ج15، صص: 529-528 سپس در مقام اینکه پس چرا متن روایت نقل شده در من لایحضرالفقیه و تهذیب کمی تفاوت عبارتی با متن روایت در کافی دارد فیض کاشانی می گوید دلیل اختلاف عبارت روایت در کتاب کافی با روایت منقول در من لایحضرالفقیه این است که أمیرالمؤمنین(ع) در نزد عمر حکم تقیه ای را گفته اند و بعد حکم واقعی را به اهلش گفته اند. لذا این واقعه واحد به دو صورت نقل شده است. نقل قول:« مع أن الحكم الذي في روايته ع هو الصواب في المسألة كما دريت و إن أريد تصحيح الأخرى أيضا قيل لعل... إن قيل القصة واحدة يستبعد وقوعها مرتين... أمير المؤمنين ع خاطب القوم فيها علانية على جهة التقية... و خاطب أصحابه سرا بما وافق الحق... فروى الثاني عنه أولاده ع» RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - میرزا مرتضی - 6-اسفند-1400 نظر آیت الله شبیری راجع به این روایت: «تَزْوِيجٌ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ٣». و طبق اين نقل فيض و صاحب وسائل حكم كردهاند كه در قضيه مذكور نكاح متعه بوده است، چون رضايت و لفظ دال بر نكاح و مهر كه آب دادن است وجود دارد و مدت هم كه معلوم است كه كوتاه و آنى است.صاحب جواهر ايرادش بر اين استظهار اين است كه: لفظ دال بر وقاع وجود دارد ولى لفظ دال بر انشاء علقه زوجيت وجود ندارد و خود اعتراف زن به زنا كاشف از اين است كه قصد زوجيت در كار نبوده و اين اشكال وارد است. در روايت ديگرى١ همين قضيه به نحو ديگرى نقل شده است كه دلالت بر اين مطلب نمىكند، چرا كه به حسب آن نقل حضرت آن مباشرت را تزويج ندانسته است، بلكه آن را از باب اضطرار و مكره بودن شمرده و از آن نفى استحقاق حد نموده است، صاحب جواهر مىفرمايد: اگر هم حضرت «تزويج و رب الكعبه» فرموده باشد، مقصودش اين است كه همان حليتى كه در تزويج هست، در اينجا هم هست. پس بالاخره اين دو روايت اگر چه هر دو سندشان ضعيف است، لكن با توجه به يكديگر، بايد بدين گونه معنا بشوند. پس دلالتى بر عدم لزوم ايجاب و قبول خاص در عقد انقطاعى نمىكنند. کتاب النکاح - 6، صفحه 1566 RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - میرزا مرتضی - 7-اسفند-1400 دو نکته راجع به کلمات آقای خاتمی : ۱_ اینکه با تفاوتی که ایشان از ازدواج و زنا ارائه داده اند در بیان تفاوت عقدهای موقت کوتاه مدت با زناهایی که با مبلغ مشخص و در زمان مشخص انجام می شود ، عاجز خواهند بود ! ۲_ اینکه ازدواج سفید را همان نکاح معاطاتی بدانیم نوعی ساده انگاری است چرا که در ازدواج سفید اساسا یا این است که قرار داد و انشایی وجود ندارد و یا اینکه اگر قرار دادی باشد قرار داد زوجیت نیست ، که شاهد آن هم این است که طرفین همدیگر را زن و شوهر نمی دانند و اساسا برای فرار از چنین تعهدی تن به هم باشی داده اند. RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - علاوی - 9-اسفند-1400 ولی با گزارشی که مفید از این واقعه می دهد، بدون تردید واقعه مربوط به ازدواج موقت بوده است، در نقل ارشاد مفید آمده است که حکم رجم به دلیل اقرار زن صادر نشده؛ بلکه زن به دلیل گواهی شهود محکوم به رجم شده است در حالیکه زن وقوع زنا را بطور کل منکر شده و شهود را هم جرح کرده که نشان می دهد ازدواج موقت روی داده است که زن وقوع زنا را بکلی انکار کرده و گواهی شاهدان را تکذیب می کند، شاهد اینکه به انکار زن توجهی نشده است و بلکه از انکار زن، عُمر غضبناک شده است و حکم رجم داده «فَغَضِبَ عُمَرُ» و می دانیم انجام ازدواج موقت(و انکار زنا دانستن آن) از مواردی بوده است که غضب عُمر را بر می انگیخته است. «فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» . نقل قول:وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا وَ كَانَتْ ذَاتَ بَعْلٍ فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رُدُّوهَا وَ اسْأَلُوهَا فَلَعَلَّ لَهَا عُذْراً فَرُدَّتْ وَ سُئِلَتْ عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطُنَا وَ كَانَتْ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فنفذ [فَنَفِدَ] مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي كُرْهاً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ عُمَرُ خَلَّى سَبِيلَهَا RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - میرزا مرتضی - 9-اسفند-1400 این نقل که ربطی به نکاح معاطاتی ندارد ! زن شوهر دار بوده ، چگونه قصد عقد موقت کرده ! مرادش از اینکه گفته من بری هستم یعنی بی گناه و معذور هستم نه اینکه زنا نکرده ام شاهدش هم استناد حضرت به آیه اضطرار هست . اسنادی که با معیار تاریخی معتبر هستند وقوع نکاح معاطاتی را نشان می دهند؟ - علاوی - 13-اسفند-1400 در اين مطلب وقوع نکاح معاطاتی را با معیارهای ارزیابی تاریخی و نه معیارهای ارزیابی فقهی بررسی می کنیم. هدفی که این مقاله در پی آن است این است که آیا اسنادی که با معیار تاریخی معتبر هستند اما قوت معیارهای فقهی را ندارند وقوع نکاح معاطاتی را نشان می دهند؟ به دلیل اینکه تنها از دید وقوع تاریخی مساله را بررسی کردیم و در مقام صدور فتوای فقهی نبودیم، اسناد ارزشیابی رجالی نشدند. واقعه اول: نکاح معاطاتی واقع شده است به همین دلیل زن تبرئه شده است. مستند اول: روایتی در کتاب کافی نقل شده است که از مستندات صحت نکاح معاطاتی است. در این روایت کتاب کافی امام صادق (ع) نقل کرده اند که أمیرالمؤمنین (ع) به نکاحی که واقع شده است «تَزْوِيجٌ وَ رَبِ الْكَعْبَةِ» گفته اند: بنابراین نکاح واقع شده را زوجیت صحیح شرعی نامیده اند. در نقل ماجرا آمده است که به زن به استناد گواهی شهود، تهمت زده می شود در حالیکه زن ارتکاب زنا را انکار کرده و گواهی شهود را تکذیب می کند. [شهود ازدواج موقت را زنا می دانسته اند به همین دلیل زن را به زنا متهم می کرده اند.] نقل قول:8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ كَيْفَ زَنَيْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَزْوِيجٌ وَ رَبِ الْكَعْبَةِ مستند دوم: نقل قول:أَرْبَعِينِ الْخَطِيبِ أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً فَأَمَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ يَسْأَلُوهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطٌ وَ كَانَ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فَنَفِدَ مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در در نقل ابن شهر آشوب آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟ پاسخ: در نقل کتاب اربعین خطیب گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. [ليس: از افعال ناقصه، دلالت بر نفى حال دارد مثل فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها بقره: 282. بنفى غير حال با قرينه دلالت ميكند (اقرب). قاموس قرآن، ج6، ص: 222] مستند سوم: نقل قول:وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا وَ كَانَتْ ذَاتَ بَعْلٍ فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رُدُّوهَا وَ اسْأَلُوهَا فَلَعَلَّ لَهَا عُذْراً فَرُدَّتْ وَ سُئِلَتْ عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطُنَا وَ كَانَتْ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فنفذ [فَنَفِدَ] مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي كُرْهاً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ عُمَرُ خَلَّى سَبِيلَهَا سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در نقل ارشاد مفید، آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟ پاسخ: در نقل کتاب ارشاد مفید گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. [ليس: از افعال ناقصه، دلالت بر نفى حال دارد مثل فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها بقره: 282. بنفى غير حال با قرينه دلالت ميكند (اقرب). قاموس قرآن، ج6، ص: 222] مستندات دیگر: «کشف الغمه» اربلی(ره) و «مناقب» خوارزمی و «محب الدین طبری» ، گزارش کرده اند، زنی بدون داشتن شوهر از ازدواج دائم؛ باردار شده و به همین دلیل بارداری در حالیکه شوهر از ازدواج دائم ندارد؛ توسط عمر بن خطاب به عنوان زناکار شناسایی شده و عمر بن خطاب برای اینکه زن علت باردار شدن خود را به دلیل زنا و نه نکاح معاطاتی و ازدواج موقت بداند زن را تحت فشار قرار داده و توسط «عُمر» شکنجه شده است در گزارش درخواستی در مورد تطهیر از گناه و درخواست اقامه حد از سوی زن نقل نشده است زیرا زن خود را گناهکار نمی دانسته است لذا از أمیرالمؤمنین (ع) درخواست رهایی می کند و بعد از آنکه أمیرالمؤمنین(ع) می گوید با شکنجه مجبورت کردند ازدواج موقت خود را زنا بدانی و اعتراف به زنا کنی، زن تبرئه می شود و آزاد می شود «أتي بامرأة حامل، فسألها عمر فاعترفت بالفجور ... قال له علي: فلعلّك انتهرتها أو أخفتها؟ فقال: قد كان ذلك». نقل اول نقل قول:و منه عن علي عليه السّلام قال: لمّا كان في ولاية عمر أتي بامرأة حامل، فسألها عمر فاعترفت بالفجور، فأمر بها عمر أن ترجم، فلقيها علي بن أبي طالب عليه السّلام، فقال: ما بال هذه؟ فقالوا: أمر بها أمير المؤمنين أن ترجم، فردّها عليّ، فقال: أمرت بها أن ترجم؟ نقل دوم نقل قول:الفصل السابع في بيان غزارة علمه و انه أقضى الأصحاب نقل سوم نقل قول:و عن زيد بن عليّ، عن أبيه، عن جدّه، قال: أتي عمر رضى اللّه عنه بامرأة حامل قد اعترفت بالفجور فأمر برجمها، فتلقّاها عليّ، فقال: ما بال هذه؟ قالوا: أمر عمر برجمها. فردّها عليّ، و قال: هذه سلطانك عليها فما سلطانك على ما في بطنها؟ و لعلّك انتهرتها أو أخفتها!. قال: قد كان ذلك!. قال: أو ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قال: «لا حدّ على معترف بعد بلاء. إنّه من قيد، أو حبس، أو هدّد فلا إقرار له». فخلّى سبيلها. نقل چهارم نقل قول:و عن زيد بن علي عن أبيه عن جده قال: أتى عمر بامرأة حامل قد اعترفت بالفجور فأمر برجمها، فتلقاها علي فقال: ما بال هذه؟ فقالوا: أمر عمر برجمها. فردها علي و قال: هذا سلطانك عليها فما سلطانك على ما في بطنها؟ و لعلك انتهرتها أو أخفتها. قال: قد كان ذلك. قال: أو ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال: (لاحد على معترف بعد بلاء؟ إنه من قيد أو حبس أو تهدد فلا إقرار له). فخلى سبيلها. واقعه دوم: زنای به اکراه واقع شده است لذا به دلیل مکره بودن زن؛ حکم به تبرئه زن داده شده است. مستند اول: نقل قول:5025- وَ فِي رِوَايَةِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ رَفَعَهُ أَنَّ امْرَأَةً أَتَتْ عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِيَّ حَدَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع حَاضِراً فَقَالَ سَلْهَا كَيْفَ فَجَرْتِ فَسَأَلَهَا فَقَالَتْ كُنْتُ فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَرُفِعَتْ لِي خَيْمَةٌ فَأَتَيْتُهَا فَأَصَبْتُ فِيهَا رَجُلًا أَعْرَابِيّاً فَسَأَلْتُهُ مَاءً فَأَبَى عَلَيَّ أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَوَلَّيْتُ مِنْهُ هَارِبَةً فَاشْتَدَّ بِيَ الْعَطَشُ حَتَّى غَارَتْ عَيْنَايَ وَ ذَهَبَ لِسَانِي فَلَمَّا بَلَغَ مِنِّي الْعَطَشُ أَتَيْتُهُ فَسَقَانِي وَ وَقَعَ عَلَيَّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع هَذِهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ هَذِهِ غَيْرُ بَاغِيَةٍ وَ لَا عَادِيَةٍ فَخَلِّ سَبِيلَهَا فَقَالَ عُمَرُ لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ. مستند دوم: نقل قول:155 عن بعض أصحابنا قال أتت امرأة إلى عمر فقالت: يا أمير المؤمنين إني فجرت فأقم في حد الله، فأمر برجمها و كان علي أمير المؤمنين ع حاضرا، قال: مستند سوم: نقل قول:«186»- 186- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ أَتَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِيَّ حَدَّ اللَّهِ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع حَاضِراً قَالَ فَقَالَ لَهُ سَلْهَا كَيْفَ فَجَرْتِ قَالَتْ كُنْتُ فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَرُفِعَتْ لِي خَيْمَةٌ فَأَتَيْتُهَا فَأَصَبْتُ فِيهَا رَجُلًا أَعْرَابِيّاً فَسَأَلْتُهُ الْمَاءَ فَأَبَى عَلَيَّ أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَوَلَّيْتُ مِنْهُ هَارِبَةً فَاشْتَدَّ بِيَ الْعَطَشُ حَتَّى غَارَتْ عَيْنَايَ وَ ذَهَبَ لِسَانِي فَلَمَّا بَلَغَ مِنِّي أَتَيْتُهُ فَسَقَانِي وَ وَقَعَ عَلَيَّ فَقَالَ لَهُ ع هَذِهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ هَذِهِ غَيْرُ بَاغِيَةٍ وَ لَا عَادِيَةٍ إِلَيْهِ فَخَلَّى سَبِيلَهَا فَقَالَ عُمَرُ لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ. برخی مانند شیخ یوسف بحرانی اعتقاد داشته اند واقعه نقل شده در کتاب کافی؛ با واقعه نقل شده توسط شیخ صدوق یکسان است و هر دو وقوع یک نکاح صحیح معاطاتی را نقل کرده اند. لذا شیخ یوسف بحرانی می فرماید دلیل اینکه در عبارت روایت منقول از شیخ صدوق عبارت تزویج نیست و نکاح معاطات نیامده است ولی عبارت تزویج در نقل کافی آمده است شرایط تقیه بوده است. بنابراین شیخ یوسف بحرانی می فرماید وجه جمع فیض کاشانی برای حل اختلاف عبارت نقل کافی و شیخ صدوق نیکو است. و ما باید وجه جمع فیض کاشانی را بپذیریم فیض کاشانی گفته بود که در گزارش اول «از اشاره کردن به ازدواج موقت تقیه شده است» ولی در گزارش دوم که امام صادق(ع) گزارش کننده واقعه هستند، بدون «تقیه» به انجام ازدواج موقت اشاره شده است. نقل قول: الكلام في اختلاف الخبرين في أن سقوط الحد هل هو لكونه نكاحا صحيحا كما في رواية الصادق عليه السلام أو لمكان الضرورة و أنه كان زنا؟ و ما ذكره- رحمة الله عليه- في الجميع بين فتواه عليه السلام في هذين الخبرين جيد... فیض کاشانی به استناد تزویج نامیده شده واقعه فوق توسط أمیرالمؤمنین (ع) معتقد هستند که نکاح معاطاتی صحیح است و نیازی به الفاظ مرسوم عقد ازدواج نیست. نقل قول:« مع أن الحكم الذي في روايته ع هو الصواب في المسألة كما دريت و إن أريد تصحيح الأخرى أيضا قيل لعل... إن قيل القصة واحدة يستبعد وقوعها مرتين... أمير المؤمنين ع خاطب القوم فيها علانية على جهة التقية... و خاطب أصحابه سرا بما وافق الحق... فروى الثاني عنه أولاده ع» RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - میرزا مرتضی - 14-اسفند-1400 (سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در در نقل ابن شهر آشوب آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟ پاسخ: در نقل کتاب اربعین خطیب گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. ) واقعا اینگونه ترجمه کردن بسیار عجیب است !! معنای روشن روایت این است که مردی را در حال وطی او دیدند که شوهر او نبود (و لیس ببعل لها) و آن زن شوهر دار بود (و کانت ذات بعل) بنده دو ترجمه از ارشاد مفید را هم که دیدم هینگونه ترجمه کرده بودند . RE: بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه - علاوی - 16-اسفند-1400 (9-اسفند-1400, 23:17)میرزا مرتضی نوشته: مرادش از اینکه گفته من بری هستم یعنی بی گناه و معذور هستم نه اینکه زنا نکرده ام نقل قول:أَرْبَعِينِ الْخَطِيبِ أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ ... فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً ... گفته زن دو رکن دارد، رکن اول «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ» رکن دوم این است که شهود را تکذیب کرده است «وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» . اگر مقصود زن این بود که اتهام زنا را پذیرفته ولی از ارتکاب زنا معذور بوده است، پس چرا اتهام زنا وارد شده توسط شهود را کذب نامیده است؟ زن بطور کلی اصل اتهام زنا توسط شهود را منکر بوده است. چرا در روایت گفته شده، شهود ادعایی این زن و مرد را در «مِيَاهِ الْعَرَبِ» مشاهده کرده اند؟، زن می توانسته به جای درخواست آب از مرد، از همان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» آب بنوشد. این که مکان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» بیان شده است مؤیدی بر ازدواج موقت است. |