امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه
#1
بررسی معاطاة بودن نکاح زن و مرد به صرف عشق و علاقه
متأسفانه گفته شده بود: اگر زن و مردی با هم عشق داشته باشند هر چند که صیغه ی نکاح هم جاری نشود، بچه‌های آن‌ها حلال‌زاده هستند.
جای تعجب است که در جمهوری اسلامی و در یک جشنواره‌ای که به عنوان جمهوری اسلامی انجام می­شود، چنین خلاف بیّنی گفته می­شود.
عده ای در صدد توجیه این کلام بر آمدند که این گونه رابطه، نکاح معاطاتی است و این نوع نکاح مورد پذیرش عده ای از فقهاست.
اما باید گفت :
اولا صحّت نکاح معاطاتی محل تأمّل است.
ثانیا بر فرض صحّـت معاطاة، باید فعل به عنوان انشاء صورت بگیرد. تنها تفاوت معاطاة با لفظ در این است که در لفظ با لفظ انشاء می­شود و در معاطاة بافعل انشاء صورت می­گیرد و زن و مرد به عنوان اینکه می­خواهند زن و شوهر شوند، فعلی را انجام می­دهند نه آنکه روی عشق مرتکب فعلی شوند و بچه دار شوند بدون آنکه نیت و قصد زوجیتی در بین باشد.
 
پاسخ
 سپاس شده توسط علاوی
#2
معنای نکاح معاطاتی چیست؟ معنای ازدواج سفید چیست؟ آیا نکاح معاطات با ازدواج سفید تفاوت دارند یا یکسان هستند؟ ظاهراً تصور اکثر افراد این است که ازدواج سفید با نکاح معاطات تفاوت دارد. یعنی گمان می کنند که نکاح معاطات را مشهور فقهاء شیعه جایز نمی دانند. و اگرچه شاید برخی فقهاء شیعه نکاح معاطات را قبول داشته باشند ولی در هر صورت بین نکاح معاطاتی با ازدواج سفید تفاوت وجود دارد.
ولی باید گفت مطابق آنچه در درس خارج فقه ، خارج بیع/ معاطات/ تنبیه پنجم/نکاح معاطاتی استاد معظم آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تدریس شده در بیستم شهریور سال 1400 شمسی 1400/06/20 آمده است. ازدواج سفید دقیقاً همان نکاح معاطات است و هیچ تفاوتی بین نکاح معاطات و ازدواج سفید وجود ندارد. برای استماع یا دانلود فایل صوتی درس خارج فقه آیت الله سیداحمد خاتمی از این لینک استفاده کنید 

https://www.eshia.ir/feqh/archive/voice/...000620.mp3

متأسفانه متن پیاده شده این فایل صوتی در این لینک 

https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/k.../14000620/

به دلیل خلاصه شدن زیاد فایل صوتی کمی نامفهوم شده است لذا بنده مجدداً کلمه به کلمه و تمامی الفاظ بیان شده در فایل صوتی را بدون هیچ گونه تلخیص از فایل صوتی پیاده کرده و اینجا می آورم.

نقل قول:دقیقه هشت و چهل و سه ثانیه:
آنچه امام[راحل(س)] مطرح کرده و ما مطرح می کنیم تصویر [نکاح]معاطاة است.  

دقیقه نه و بیست و هفت ثانیه:
البحث الثانی: تصویر نکاح معاطاتی است. 

دقیقه یازده و سی و چهار ثانیه:
یک بحث تفاوت ماهوی نکاح[معاطاة] و زنا است.
زنا یک لحظه هوسرانی است. که یک عُمر و یک ابدیت پشیمانی را در پی دارد. 
أمّا نکاح[معاطاة] یک مرحله ی زندگی است. 
لذا داریم لکلِّ قومٍ نکاحٌ. 
نکاح[معاطاة] از زندگی تجردی درآمدن و به زندگی تأهّلی روی آوردن است.
این با زنا فراوان فاصله دارد.
هویتاً متفاوت است.
در نکاح[معاطاة] گفتگو هست. مرد به زن می گوید حاضری با من زندگی کنی یا نه؟
شروطت برای زندگی چیست؟
مرد شرائطش را می گوید.
ما [در اسلام] مَهر را داریم.
دیگران [از ادیان دیگر] در این زمینه چیزی شبیه مَهر را دارند.
زن راه می افتد می آید خانه شوهر.
این ایجاب زن است.
مرد درب خانه را باز می گذارد.
این[آمدن زن به خانه شوهر] ایجاب؛
آن هم [با باز گذاشتن درب خانه توسط شوهر] می شود قبول
بعدش هم وطیء صورت می گیرد.
بعدش هم [جشن عروسی می گیرند و] کف می زنند و شُلُو شُلُو راه می اندازند.
بعد هم مبارک باشد این ها مراحلش است.
در زنا اصلاً چنین چیزهایی نیست.
بنابراین این سخن که نکاح[معاطات] را در عقد معاطاتی همان وطیء دیدن [و تصویر کرده اند]، این تصویر، تصویر خطائی است.
هویت نکاح[معاطات]، یک هویت مشخصی است. هویت زنا آن هم هویت مشخصی است.
بنابراین آیا می شود تصویر کرد معاطات را در نکاح؟
جواب این است که قابل تصویر است، أما جایز نیست، این می شود همان ازدواج های سیاه سیاه لعنتی که اسمش را گذاشته اند، بله؟ ازدواج سفید، نه ازدواج سیاه است. 
أما حرف ما این است، این نکاح معاطات، زنا نیست. به دیگر عبارت در نکاح معاطات قبل از وطیء مقدمات صورت می پذیرد ما در بحث فقه می گوییم آیا این مقدمات که سرانجامش به وطیء می رسد آیا این مثل همان پول گذاشتن در مغازه سبزی فروشی و سبزی برداشتن است؟ که نکاح[معاطات] با آن واقع می شود یا واقع نمی شود؟ 
پایان متن پیاده شده از فایل صوتی.


علاوه بر روایت مذکور در درس خارج فقه آیت الله سید احمد خاتمی که مستند مرحوم فیض کاشانی برای صحت نکاح معاطاة بوده است، روایت دیگری را محمد بن اسماعیل بزیغ نقل از امام رضا(علیه السلام) نقل کرده که امام ازدواج از طریق رضایت، را جواز فرموده بودند. مرحوم ابی جعفر محمد بن حسن، شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام چنین روایتی را بر جواز نکاح معاطاتی نقل کرده است.

امام راحل می فرماید: و أمّا النكاح: ... فلو تقاول الزوجان و قصدا الزواج، ثمّ أنشأته المرأة بذهابها إلى بيت المرء بجهازها مثلًا، و قبل المرء ذلك؛ بتمكينها في البيت لذلك، تحقّقت‌ الزوجيّة المعاطاتيّة، و تترتّب عليها أحكامها؛ من جواز النظر، و الوطء، و وجوب النفقة، و غيرها. [كتاب البيع‌، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص267.]
مرحوم امام خمینی(ره) در این باره نوشته است: طرفین می توانند به کمک بعضی کارهای مجاز و حلال، قصد خود را به یکدیگر اعلام کنند؛ مانند اینکه زن جهیزیه بخرد و آن را به منزل مردی که قصد ازدواج با وی دارد، ببرد یا اموری که در عرف های مختلف دلالت بر همین معنا دارد.

همچنین برای مشاهده استفتای امام راحل در مورد صحت نکاح معاطاتی به این لینک مربوط به کانال تلگرام دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه 

https://t.me/howzehoralhistory/1098

مراجعه شود. در لینک مذکور آمده است که 

نقل قول:«این سند را من یک روز بعد از صدور آن یعنی ۱۳۶۷/۱۰/۱۴ در جماران دیدم.آقای محمد علی انصاری گفتند این همین الان از تنور در آمده است.ایشان لطف کردند و یک کپی از استفتاء و پاسخ را به من دادند. من از این فتوا خیلی تعجب کردم.آقای انصاری گفتند که این نامه تفصیلاتی هم دارد.گفتند این نامه از سوی یکی از شاگردان قدیمی امام ارسال شده است. وقتی حاج سید احمد این جواب را دیده بود با تعجب از امام پرسیده بود شما لفظ را واجب می دانستید هرچند معتقد بودید که فرقی نمی کند به عربی باشد یا فارسی یا زبان دیگری.امام فرموده بودند که من مدتهاست مبنای ام این شده است که نکاح معاطاتی صحیح است... بعد از رحلت امام وقتی [مقام معظم] رهبری به قم آمدند .بعد از نماز مغرب ملاقات هایی میان ایشان و مراجع در منزل آقای صدوقی برگزار شد. برخی مراجع از جمله آیت الله صافی ، نوری همدانی ، مکارم شیرازی،آقا موسی شبیری زنجانی و .. که حدودا یازده نفر بودند در این جلسه حضور داشتند. صحبت این فتوا مطرح شد . برخی از مراجع اشکالاتی داشتند .آقای رسولی محلاتی گفتند که این یک بار مطرح و تمام شده است. بعد بحث های دیگری شد و مطلب دنبال نشد.بعد از جلسه من به [مقام معظم] رهبری عرض کردم که فتوای امام به خط و مهر خودشان نزد من موجود است. بعدا در یکی از جلساتی که خدمت ایشان بودم نامه را نشان دادم و ایشان فوق العاده تعجب کردند و مشعوف شدند.
حجت الاسلام و المسلیمن نوراللهیان
https://t.me/horalhistory/506
@Howzehoralhistory
»
بنابراین متن کانال تلگرام دفتر تاریخ شفاهی حوزه علمیه پاسخ استفتا با خط شخص امام راحل(س) نوشته شده است و توسط اعضای دفتر حضرت امام خمینی(س) پاسخ داده نشده است، بلکه پاسخ دهنده خود امام خمینی(س) بوده اند که با خط خودشان به استفتاء پاسخ داده اند.»


[عکس: imam_um4.jpg]
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#3
در مورد بررسی روایت کافی شریف در درس خارج فقه آیت الله سیداحمد خاتمی این نکته قابل بررسی است که تمام استدلال های فیض کاشانی در درس خارج آیت الله سیداحمد خاتمی مطرح نشده اند. بنابراین مناسب است که برخی استدلال های فیض کاشانی را که آیت الله خاتمی در درس خارج شان مطرح نکرده اند اینجا ذکر کنم.

نقل قول:8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ كَيْفَ زَنَيْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَزْوِيجٌ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَةِ 

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ، ج‏5، ص: 467
مرحوم فیض کاشانی از کلام امام علی استفاده می کند رضایت دو طرف کفایت می کند حتی اگر عقدی در بین نباشد.

فیض کاشانی نقل کتاب کافی را بر نقل های دیگر این روایت در کتب دیگر روایی ترجیح می دهند ظاهراً یکی از استدلال های فیض کاشانی برای صحیح دانستن نقل «کافی» این است که راوی این نقل امام صادق(ع) است که این واقعه عصر أمیرالمؤمنین(ع) را گزارش می نمایند، فیض می فرماید: 

نقل قول:«قلنا الاعتماد فيها إنما هو على رواية أبي عبد اللَّه ع دون رواية غيره .» 
فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق. ج‏15، صص: 529-528

سپس در مقام اینکه پس چرا متن روایت نقل شده در من لایحضرالفقیه و تهذیب کمی تفاوت عبارتی با متن روایت در کافی دارد فیض کاشانی می گوید دلیل اختلاف عبارت روایت در کتاب کافی با روایت منقول در من لایحضرالفقیه این است که أمیرالمؤمنین(ع) در نزد عمر حکم تقیه ای را گفته اند و بعد حکم واقعی را به اهلش گفته اند. لذا این واقعه واحد به دو صورت نقل شده است.
نقل قول:« مع أن الحكم الذي في روايته ع هو الصواب في المسألة كما دريت و إن أريد تصحيح الأخرى أيضا قيل لعل... إن قيل القصة واحدة يستبعد وقوعها مرتين... أمير المؤمنين ع خاطب القوم فيها علانية على جهة التقية... و خاطب أصحابه سرا بما وافق الحق... فروى الثاني عنه أولاده ع»

فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق. ج‏15، صص: 529-528
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#4
نظر آیت الله شبیری راجع به این روایت:
«تَزْوِيجٌ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ٣». و طبق اين نقل فيض و صاحب وسائل حكم كرده‌اند كه در قضيه مذكور نكاح متعه بوده است، چون رضايت و لفظ دال بر نكاح و مهر كه آب دادن است وجود دارد و مدت هم كه معلوم است كه كوتاه و آنى است.صاحب جواهر ايرادش بر اين استظهار اين است كه: لفظ دال بر وقاع وجود دارد ولى لفظ دال بر انشاء علقه زوجيت وجود ندارد و خود اعتراف زن به زنا كاشف از اين است كه قصد زوجيت در كار نبوده و اين اشكال وارد است. در روايت ديگرى١ همين قضيه به نحو ديگرى نقل شده است كه دلالت بر اين مطلب نمى‌كند، چرا كه به حسب آن نقل حضرت آن مباشرت را تزويج ندانسته است، بلكه آن را از باب اضطرار و مكره بودن شمرده و از آن نفى استحقاق حد نموده است، صاحب جواهر مى‌فرمايد: اگر هم حضرت «تزويج و رب الكعبه» فرموده باشد، مقصودش اين است كه همان حليتى كه در تزويج هست، در اينجا هم هست. پس بالاخره اين دو روايت اگر چه هر دو سندشان ضعيف است، لكن با توجه به يكديگر، بايد بدين گونه معنا بشوند. پس دلالتى بر عدم لزوم ايجاب و قبول خاص در عقد انقطاعى نمى‌كنند.
کتاب النکاح - 6، صفحه 1566
پاسخ
 سپاس شده توسط علاوی
#5
دو نکته راجع به کلمات آقای خاتمی :
۱_ اینکه با تفاوتی که ایشان از ازدواج و زنا ارائه داده اند در بیان تفاوت عقدهای موقت کوتاه مدت با زناهایی که با مبلغ مشخص و در زمان مشخص انجام می شود ، عاجز خواهند بود !
۲_ اینکه ازدواج سفید را همان نکاح معاطاتی بدانیم نوعی ساده انگاری است چرا که در ازدواج سفید اساسا یا این است که قرار داد و انشایی وجود ندارد و یا اینکه اگر قرار دادی باشد قرار داد زوجیت نیست ، که شاهد آن هم این است که طرفین همدیگر را زن و شوهر نمی دانند و اساسا برای فرار از چنین تعهدی تن به هم باشی داده اند.
پاسخ
 سپاس شده توسط علاوی
#6
ولی با گزارشی که مفید از این واقعه می دهد، بدون تردید واقعه مربوط به ازدواج موقت بوده است، در نقل ارشاد مفید آمده است که 
حکم رجم به دلیل اقرار زن صادر نشده؛ بلکه زن به دلیل گواهی شهود محکوم به رجم شده است 

در حالیکه زن وقوع زنا را بطور کل منکر شده و شهود را هم جرح کرده که نشان می دهد ازدواج موقت روی داده است که زن وقوع زنا را بکلی انکار کرده و گواهی شاهدان را تکذیب می کند، 

شاهد اینکه به انکار زن توجهی نشده است و بلکه از انکار زن، عُمر غضبناک شده است و حکم رجم داده «فَغَضِبَ عُمَرُ» و می دانیم انجام ازدواج موقت(و انکار زنا دانستن آن) از مواردی بوده است که غضب عُمر را بر می انگیخته است.
«فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً»  .

نقل قول:وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا وَ كَانَتْ ذَاتَ بَعْلٍ فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رُدُّوهَا وَ اسْأَلُوهَا فَلَعَلَّ لَهَا عُذْراً فَرُدَّتْ وَ سُئِلَتْ عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي‏ خَلِيطُنَا وَ كَانَتْ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فنفذ [فَنَفِدَ] مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي كُرْهاً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏  فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ عُمَرُ خَلَّى سَبِيلَهَا

مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج‏1، صفحات: 206 و 207
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#7
این نقل که ربطی به نکاح معاطاتی ندارد !
زن شوهر دار بوده ، چگونه قصد عقد موقت کرده !
مرادش از اینکه گفته من بری هستم یعنی بی گناه و معذور هستم نه اینکه زنا نکرده ام شاهدش هم استناد حضرت به آیه اضطرار هست .
پاسخ
 سپاس شده توسط علاوی
#8
در اين مطلب وقوع نکاح معاطاتی  را با معیارهای ارزیابی تاریخی و نه معیارهای ارزیابی فقهی بررسی می کنیم.
هدفی که این مقاله در پی آن است این است که 
آیا اسنادی که با معیار تاریخی معتبر هستند 
اما قوت معیارهای فقهی را ندارند وقوع نکاح معاطاتی را نشان می دهند؟
به دلیل اینکه تنها از دید وقوع تاریخی مساله را بررسی کردیم و در مقام صدور فتوای فقهی نبودیم، اسناد ارزشیابی رجالی نشدند.

واقعه اول: نکاح معاطاتی واقع شده است به همین دلیل زن تبرئه شده است.

مستند اول:
روایتی در کتاب کافی نقل شده است که از مستندات صحت نکاح معاطاتی است. در این روایت کتاب کافی امام صادق (ع) نقل کرده اند که أمیرالمؤمنین (ع) به نکاحی که واقع شده است «تَزْوِيجٌ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَةِ» گفته اند:  بنابراین نکاح واقع شده را زوجیت صحیح شرعی نامیده اند. در نقل ماجرا آمده است که به زن به استناد گواهی شهود، تهمت زده می شود در حالیکه زن ارتکاب زنا را انکار کرده و گواهی شهود را تکذیب می کند. [شهود ازدواج موقت را زنا می دانسته اند به همین دلیل زن را به زنا متهم می کرده اند.]

نقل قول:8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ كَيْفَ زَنَيْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَزْوِيجٌ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَةِ 

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ، ج‏5، ص: 467


مستند دوم:
نقل قول:أَرْبَعِينِ الْخَطِيبِ‏ أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً فَأَمَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ يَسْأَلُوهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي خَلِيطٌ وَ كَانَ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فَنَفِدَ مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ‏ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ‏

ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، 4جلد، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج‏2 ؛ ص369

سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در در نقل ابن شهر آشوب آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟ 
پاسخ: در نقل کتاب اربعین خطیب گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. 
[ليس: از افعال ناقصه، دلالت بر نفى حال دارد مثل فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها  بقره: 282. بنفى غير حال با قرينه دلالت ميكند (اقرب). قاموس قرآن، ج‏6، ص: 222]

مستند سوم:
نقل قول:وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ مَعَ رَجُلٍ يَطَؤُهَا لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا فَأَمَرَ عُمَرُ بِرَجْمِهَا وَ كَانَتْ ذَاتَ بَعْلٍ فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رُدُّوهَا وَ اسْأَلُوهَا فَلَعَلَّ لَهَا عُذْراً فَرُدَّتْ وَ سُئِلَتْ عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ كَانَ لِأَهْلِي إِبِلٌ فَخَرَجْتُ فِي إِبِلِ أَهْلِي وَ حَمَلْتُ مَعِي مَاءً وَ لَمْ يَكُنْ فِي إِبِلِي لَبَنٌ وَ خَرَجَ مَعِي‏ خَلِيطُنَا وَ كَانَتْ فِي إِبِلِهِ لَبَنٌ فنفذ [فَنَفِدَ] مَائِي فَاسْتَسْقَيْتُهُ فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي حَتَّى أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَأَبَيْتُ فَلَمَّا كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ أَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي كُرْهاً فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اللَّهُ أَكْبَرُ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏  فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ عُمَرُ خَلَّى سَبِيلَهَا

مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج‏1، صفحات: 206 و 207

سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در نقل ارشاد مفید، آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟
پاسخ: در نقل کتاب ارشاد مفید گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. 
[ليس: از افعال ناقصه، دلالت بر نفى حال دارد مثل فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها  بقره: 282. بنفى غير حال با قرينه دلالت ميكند (اقرب). قاموس قرآن، ج‏6، ص: 222]

مستندات دیگر:

«کشف الغمه»  اربلی(ره) و «مناقب»  خوارزمی و «محب الدین طبری» ،  گزارش کرده اند، زنی بدون داشتن شوهر از ازدواج دائم؛ باردار شده و به همین دلیل بارداری در حالیکه شوهر از ازدواج دائم ندارد؛ توسط عمر بن خطاب به عنوان زناکار شناسایی شده و عمر بن خطاب برای اینکه زن علت باردار شدن خود را به دلیل زنا و نه نکاح معاطاتی و ازدواج موقت بداند زن را تحت فشار قرار داده و توسط «عُمر» شکنجه شده است در گزارش درخواستی در مورد تطهیر از گناه و درخواست اقامه حد از سوی زن نقل نشده است زیرا زن خود را گناهکار نمی دانسته است لذا از أمیرالمؤمنین (ع) درخواست رهایی می کند و بعد از آنکه أمیرالمؤمنین(ع) می گوید با شکنجه مجبورت کردند ازدواج موقت خود را زنا بدانی و اعتراف به زنا کنی، زن تبرئه می شود و آزاد می شود «أتي بامرأة حامل، فسألها عمر فاعترفت بالفجور ... قال له علي: فلعلّك انتهرتها أو أخفتها؟ فقال: قد كان ذلك». 
 
نقل اول
نقل قول:و منه عن علي عليه السّلام قال: لمّا كان في ولاية عمر أتي بامرأة حامل، فسألها عمر فاعترفت بالفجور، فأمر بها عمر أن ترجم، فلقيها علي بن أبي طالب عليه السّلام، فقال: ما بال هذه؟ فقالوا: أمر بها أمير المؤمنين أن ترجم، فردّها عليّ، فقال: أمرت بها أن ترجم؟
فقال: نعم، اعترفت عندي بالفجور، فقال: هذا سلطانك عليها فما سلطانك على ما في بطنها؟ ثمّ قال له علي: فلعلّك انتهرتها أو أخفتها؟ فقال: قد كان ذلك، قال: أو ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول: لا حدّ على معترف بعد بلاء، إنّه من قيّدت أو حبست أو تهدّدت فلا إقرار له فخلّى عمر سبيلها ثمّ قال: عجزت النساء أن تلد مثل علي بن أبي طالب، لو لا علي لهلك عمر.

كشف الغمة في معرفة الأئمة، نويسنده: محدث اربلى‏، وفات: 692 ق‏، تعداد جلد واقعى: 2 ، زبان: عربى‏، موضوع: چهارده معصوم عليهم السلام‏، ناشر: رضى‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1421 ق‏، نوبت چاپ: اوّل‏، ج‏1صفحه 126، في فضل مناقبه و ما أعده الله تعالى لمحبيه و ذكر غزارة علمه و كونه أقضى الأصحاب .


نقل دوم
نقل قول:الفصل السابع في بيان غزارة علمه و انه أقضى الأصحاب‏
64- أخبرنا الإمام العلامة فخر خوارزم أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي، أخبرنا الاستاد الأمين أبو الحسن علي بن الحسين بن مردك الرازي، أخبرنا الحافظ أبو سعيد اسماعيل بن الحسين بن علي بن الحسين السمان، أخبرنا أبو القاسم عبد اللّه بن أحمد بن إبراهيم بن عيسى بن الصّباح- بقراءتي عليه- حدثنا عبد الصمد بن علي بن محمّد بن مكرم البزاز، حدثني السري بن سهل الجنديسابوري، حدثنا عبد اللّه بن رشيد، حدثنا عبد الوارث بن سعيد، عن عمرو، عن الحسن: ... .
65- و بهذا الاسناد عن أبي سعيد السمان هذا، حدثنا أبو عبد اللّه الحسين بن هارون القاضي الضبي- املاء لفظا- أخبرنا ابو القاسم عبد العزيز بن اسحاق- سنة ثلاثين و ثلاثمائة- أن علي بن محمّد النخعي حدثه، قال‏
حدثني سليمان بن إبراهيم المحاربي، حدثني نصر بن مزاحم بن نصر المنقري، حدثني إبراهيم بن الزبرقان التيمي، حدثني أبو خالد، حدثني زيد بن علي، عن أبيه، عن جده، عن علي عليه السّلام قال: لما كان في ولاية عمر، اتي بامرأة حامل، فسألها عمر، فاعترفت بالفجور، فأمر بها عمر [ان‏] ترجم، فلقيها علي بن أبي طالب عليه السّلام فقال: ما بال هذه؟ فقالوا: امر بها امير المؤمنين ان ترجم، فردها علي عليه السّلام، فقال: امرت بها أن ترجم؟ فقال: نعم اعترفت عندي بالفجور، فقال: هذا سلطانك عليها، فما سلطانك على ما في بطنها؟ قال علي عليه السّلام: فلعلك انتهرتها أو أخفتها؟ فقال: قد كان ذلك‏ قال أ و ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقول: لا حدّ على معترف بعد بلاء، أنه من قيدت أو حبست أو تهددت، فلا اقرار له، فخلّى عمر سبيلها ثمّ قال: عجزت النساء أن تلدن مثل علي بن أبي طالب، لو لا علي لهلك عمر.

المناقب، الخوارزمي‏، نويسنده: موفق بن احمد خوارزمى‏، وفات: 568 ق‏، تعداد جلد واقعى: 1 ، زبان: عربى‏، موضوع: أمير المؤمنين عليه السلام‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1411 ق‏، نوبت چاپ: دوم‏، الفصل السابع في بيان غزارة علمه و انه أقضى الأصحاب ، صفحات 80 و 81


نقل سوم
نقل قول:و عن زيد بن عليّ، عن أبيه، عن جدّه، قال: أتي عمر رضى اللّه عنه بامرأة حامل قد اعترفت بالفجور فأمر برجمها، فتلقّاها عليّ، فقال: ما بال هذه؟ قالوا: أمر عمر برجمها. فردّها عليّ، و قال: هذه سلطانك عليها فما سلطانك على ما في بطنها؟ و لعلّك انتهرتها أو أخفتها!. قال: قد كان ذلك!. قال: أو ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قال: «لا حدّ على معترف بعد بلاء. إنّه من قيد، أو حبس، أو هدّد فلا إقرار له». فخلّى سبيلها.
و عن عبد اللّه بن الحسن قال: دخل عليّ على عمر و إذا امرأة حبلى تقاد ترجم. قال: ما شأن هذه؟. قالت: يذهبون بي يرجموني. فقال: يا أمير المؤمنين، لأيّ شي‏ء ترجم؟ إن كان لك سلطان عليها فما لك سلطان على ما في بطنها. فقال عمر رضى اللّه عنه: كلّ أحد أفقه منّي، ثلاث مرّات‏. فضمنها عليّ حتّى ولدت غلاما، ثمّ ذهب بها إليه، فرجمها. 
و هذه المرأة غير تلك و اللّه أعلم؛ لأنّ اعتراف تلك كان بعد تخويف فلم يصحّ، فلم ترجم، و هذه رجمت كما تضمّنه الحديث.

ذخائر العقبى في مناقب ذوى القربى عليهم السلام، جديد، نويسنده: محب الدين طبرى‏، وفات: 694 ق‏، تعداد جلد واقعى: 2 ، زبان: عربى‏، موضوع: اهل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسه‏ى دار الكتاب الإسلامى‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1428 ق- 2007 م‏ ، نوبت چاپ: اوّل‏، ج‏1 صفحات 390 و 391 ، ذكر رجوع أبي بكر و عمر رضي الله عنهما إلى قول على عليه السلام


نقل چهارم
نقل قول:و عن زيد بن علي عن أبيه عن جده قال: أتى عمر بامرأة حامل قد اعترفت بالفجور فأمر برجمها، فتلقاها علي فقال: ما بال هذه؟ فقالوا: أمر عمر برجمها. فردها علي و قال: هذا سلطانك عليها فما سلطانك على ما في بطنها؟ و لعلك انتهرتها أو أخفتها. قال: قد كان ذلك. قال: أو ما سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال: (لاحد على معترف بعد بلاء؟ إنه من قيد أو حبس أو تهدد فلا إقرار له). فخلى سبيلها. 
و عن عبيد اللّه بن الحسن قال: دخل علي على عمر و إذا امرأة حبلى تقاد ترجم، فقال: ما شأن هذه؟ قالت: يذهبون بي يرجموها فقال: يا أمير المؤمنين لأي شي‏ء ترجم؟ إن كان لك سلطان عليها فما لك سلطان على ما في بطنها. فقال عمر: كل أحد أفقه مني. ثلاث مرات. فضمنها علي حتى وضعت غلاما، ثم ذهب بها إليها فرجمها، 
فهذه غير تلك. و اللّه أعلم. لأن اعتراف تلك كان بعد تخويف فلم يصح فلم ترجم، و هذه رجمت كما تضمنه الحديثان.

الرياض النضرة في مناقب العشرة، نويسنده: محب الدين طبرى‏، وفات: 694 ق‏، تعداد جلد واقعى: 4 ، زبان: عربى‏، موضوع: أمير المؤمنين عليه السلام‏، ناشر: دار الكتب العلمية، مكان نشر: بيروت‏، سال چاپ: 1424 ق‏، نوبت چاپ: دوم‏، ج‏3 صفحه163، ذكر اختصاصه بإحالة جمع من الصحابة عند سؤالهم عليه





واقعه دوم: زنای به اکراه واقع شده است لذا به دلیل مکره بودن زن؛ حکم به تبرئه زن داده شده است.

مستند اول:
نقل قول:5025- وَ فِي رِوَايَةِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ رَفَعَهُ‏ أَنَّ امْرَأَةً أَتَتْ عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِيَّ حَدَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع حَاضِراً فَقَالَ سَلْهَا كَيْفَ فَجَرْتِ فَسَأَلَهَا فَقَالَتْ كُنْتُ فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَرُفِعَتْ لِي خَيْمَةٌ فَأَتَيْتُهَا فَأَصَبْتُ فِيهَا رَجُلًا أَعْرَابِيّاً فَسَأَلْتُهُ مَاءً فَأَبَى عَلَيَّ أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَوَلَّيْتُ مِنْهُ هَارِبَةً فَاشْتَدَّ بِيَ الْعَطَشُ حَتَّى غَارَتْ عَيْنَايَ وَ ذَهَبَ لِسَانِي فَلَمَّا بَلَغَ مِنِّي الْعَطَشُ أَتَيْتُهُ فَسَقَانِي وَ وَقَعَ عَلَيَّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع هَذِهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ‏ هَذِهِ غَيْرُ بَاغِيَةٍ وَ لَا عَادِيَةٍ فَخَلِّ سَبِيلَهَا فَقَالَ عُمَرُ لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ.

ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، 4جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق. ج‏4، صفحات: 35 و 36


مستند دوم:
نقل قول:155 عن بعض أصحابنا قال‏ أتت امرأة إلى عمر فقالت: يا أمير المؤمنين إني فجرت فأقم في حد الله، فأمر برجمها و كان علي أمير المؤمنين ع حاضرا، قال:
فقال له: سلها كيف فجرت قالت: كنت في فلاة من الأرض أصابني عطش شديد فرفعت لي خيمة فأتيتها- فأصبت فيها رجلا أعرابيا فسألته الماء، فأبى علي أن يسقيني‏ إلا أن أمكنه من نفسي، فوليت عنه هاربة فاشتد بي العطش- حتى غارت عيناي‏ و ذهب لساني، فلما بلغ ذلك مني أتيته فسقاني و وقع علي، فقال له علي ع:
هذه التي قال الله: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ» و هذه غير باغية و لا عادية فخل سبيلها، فقال عمر: لو لا علي لهلك عمر.
عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، 2جلد، المطبعة العلمية - تهران، چاپ: اول، 1380 ق. ج‏1، صفحات: 74 و 75


مستند سوم:
نقل قول:«186»- 186- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ‏ أَتَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِيَّ حَدَّ اللَّهِ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع حَاضِراً قَالَ فَقَالَ لَهُ سَلْهَا كَيْفَ‏ فَجَرْتِ قَالَتْ كُنْتُ فِي فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَرُفِعَتْ لِي خَيْمَةٌ فَأَتَيْتُهَا فَأَصَبْتُ فِيهَا رَجُلًا أَعْرَابِيّاً فَسَأَلْتُهُ الْمَاءَ فَأَبَى عَلَيَّ أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَوَلَّيْتُ مِنْهُ هَارِبَةً فَاشْتَدَّ بِيَ الْعَطَشُ حَتَّى غَارَتْ عَيْنَايَ وَ ذَهَبَ لِسَانِي فَلَمَّا بَلَغَ مِنِّي أَتَيْتُهُ فَسَقَانِي وَ وَقَعَ عَلَيَّ فَقَالَ لَهُ ع هَذِهِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ هَذِهِ غَيْرُ بَاغِيَةٍ وَ لَا عَادِيَةٍ إِلَيْهِ فَخَلَّى سَبِيلَهَا فَقَالَ عُمَرُ لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ.

طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، 10جلد، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ج‏10، صفحات: 49 و 50


برخی مانند شیخ یوسف بحرانی اعتقاد داشته اند واقعه نقل شده در کتاب کافی؛ با واقعه نقل شده توسط شیخ صدوق یکسان است و هر دو وقوع یک نکاح صحیح معاطاتی را نقل کرده اند. 
لذا شیخ یوسف بحرانی می فرماید دلیل اینکه در عبارت روایت منقول از شیخ صدوق عبارت تزویج نیست و نکاح معاطات نیامده است ولی عبارت تزویج در نقل کافی آمده است 
شرایط تقیه بوده است. بنابراین شیخ یوسف بحرانی می فرماید وجه جمع فیض کاشانی برای حل اختلاف عبارت نقل کافی و شیخ صدوق نیکو است.  
و ما باید وجه جمع فیض کاشانی را بپذیریم 
فیض کاشانی گفته بود که در گزارش اول «از اشاره کردن به ازدواج موقت تقیه شده است» ولی در گزارش دوم که امام صادق(ع) گزارش کننده واقعه هستند، بدون «تقیه» به انجام ازدواج موقت اشاره شده است.

نقل قول: الكلام في اختلاف الخبرين في أن سقوط الحد هل هو لكونه نكاحا صحيحا كما في رواية الصادق عليه السلام أو لمكان الضرورة و أنه كان زنا؟ و ما ذكره- رحمة الله عليه- في الجميع بين فتواه عليه السلام في هذين الخبرين جيد...

بحرانى، آل عصفور، يوسف بن احمد بن ابراهيم، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، 25 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1405 ه‍ ق ، ج‌24، صص: 127-124‌

فیض کاشانی به استناد تزویج نامیده شده واقعه فوق توسط أمیرالمؤمنین (ع) معتقد هستند که نکاح معاطاتی صحیح است و نیازی به الفاظ مرسوم عقد ازدواج نیست.

نقل قول:« مع أن الحكم الذي في روايته ع هو الصواب في المسألة كما دريت و إن أريد تصحيح الأخرى أيضا قيل لعل... إن قيل القصة واحدة يستبعد وقوعها مرتين... أمير المؤمنين ع خاطب القوم فيها علانية على جهة التقية... و خاطب أصحابه سرا بما وافق الحق... فروى الثاني عنه أولاده ع»

فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافي، 26جلد، كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق. ج‏15، صص: 529-528
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#9
(سؤال: اگر واقعه منقول در کتاب کافی را ازدواج موقت بدانیم پس چرا در در نقل ابن شهر آشوب آن زن را شوهر دار و ذات بعل معرفی کرده است؟
پاسخ: در نقل کتاب اربعین خطیب گفته شده است تا آن لحظه وقوع نکاح شوهر نداشته است و ذات بعل نبوده است. «لَيْسَ بِبَعْلٍ لَهَا» بنابراین مقصود این است که تا آن لحظه ای که نکاح موقت نکرده بوده است شوهری نداشته است. )
واقعا اینگونه ترجمه کردن بسیار عجیب است !!
معنای روشن روایت این است که مردی را در حال وطی او دیدند که شوهر او نبود (و لیس ببعل لها) و آن زن شوهر دار بود (و کانت ذات بعل)
بنده دو ترجمه از ارشاد مفید را هم که دیدم هینگونه ترجمه کرده بودند .
پاسخ
 سپاس شده توسط علاوی
#10
(9-اسفند-1400, 23:17)میرزا مرتضی نوشته: مرادش از اینکه گفته من بری هستم یعنی بی گناه و معذور هستم نه اینکه زنا نکرده ام 


نقل قول:أَرْبَعِينِ الْخَطِيبِ‏ أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ ... فَقَالَتْ اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحِي الشُّهُودَ أَيْضاً ...
ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، 4جلد، علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق. ج‏2 ؛ ص369


وَ رَوَوْا أَنَّ امْرَأَةً شَهِدَ عَلَيْهَا الشُّهُودُ أَنَّهُمْ وَجَدُوهَا فِي بَعْضِ مِيَاهِ الْعَرَبِ ... فَقَالَتِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً ...
مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 2جلد، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ: اول، 1413 ق. ج‏1، صفحات: 206 و 207


گفته زن دو رکن دارد، رکن اول «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي بَرِيئَةٌ» رکن دوم این است که شهود را تکذیب کرده است «وَ تَجْرَحُ الشُّهُودَ أَيْضاً» . اگر مقصود زن این بود که اتهام زنا را پذیرفته ولی از ارتکاب زنا معذور بوده است، پس چرا اتهام زنا وارد شده توسط شهود را کذب نامیده است؟ زن بطور کلی اصل اتهام زنا توسط شهود را منکر بوده است.


چرا در روایت گفته شده، شهود ادعایی این زن و مرد را در «مِيَاهِ الْعَرَبِ» مشاهده کرده اند؟، زن می توانسته به جای درخواست آب از مرد، از همان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» آب بنوشد. این که مکان «مِيَاهِ الْعَرَبِ» بیان شده است مؤیدی بر ازدواج موقت است.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ادعای موثر بودن معدوم توسط محقق خویی و پاسخ استاد در قول به نقل در بیع فضولی علیا 3 154 2-آذر-1402, 10:59
آخرین ارسال: خیشه
  تطابق عقد و اجازه، اقسام و صغروی و کبروی بودن نزاع علیا 0 88 1-آذر-1402, 21:53
آخرین ارسال: علیا
  بررسی ورود سلام بر اولاد ابی عبدالله در زیارت عاشورا سید محمد نظام آبادی 1 125 1-آذر-1402, 21:49
آخرین ارسال: علیا
  بررسی مماطله ی مالک مجیز در عقد فضولی نسبت به اجازه علیا 0 74 30-آبان-1402, 17:48
آخرین ارسال: علیا
  «تقریر»  ادله عدم توریث اجازه_دلیل اول(اجازه حکم است و تکمیل آن)+ بررسی اقوال تفاوت حق و حکم alisoleimani 0 141 21-مهر-1402, 22:23
آخرین ارسال: alisoleimani
  اشکال:  بررسی اشتراط تکلیف در مأمور و منهی در باب امر به معروف و نهی از سید رضا حسینی 0 295 23-اسفند-1400, 11:43
آخرین ارسال: سید رضا حسینی
  «تقریر»  بررسی ضروریات دین سعید قاسمی 4 2,049 12-فروردين-1399, 21:56
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله سید رضا حسنی 0 1,224 22-بهمن-1398, 17:38
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  بررسی شخصیت عبدالله بن القاسم در أسناد روایات سید رضا حسنی 0 1,808 22-آبان-1398, 12:11
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  «رجال»  بررسی «عبدالاعلی» فطرس 0 1,801 27-بهمن-1397, 23:57
آخرین ارسال: فطرس

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان