مباحثه، تالار علمی فقاهت
پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش رجال (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=29)
+--- انجمن: قواعد رجال (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=30)
+--- موضوع: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات (/showthread.php?tid=3180)



پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - علی آمنی - 5-آذر-1402

اشکال اول آیت الله سیستانی
آقای سیستانی در کتاب لا ضرر صفحه 19 اشکال می کنند که نجاشی می گوید روی عن الثقات یعنی از ثقات روایت می کند اما نگفته که فقط از ثقات روایت می کند. در مشایخ ثقات لا و إلا داریم که دلالت بر حصر دارد. لذا آقای سیستانی مشایخ ثقات سه گانه را می پذیرد اما توسعه به اینجا را نمی پذیرند.[1]
پاسخ استاد سید جواد شبیری زنجانی
آسید جواد شبیری در بحث لا ضرر خود پس از نقل این کلام آقای سیستانی نکته خوبی را می فرمایند که همه روات از ثقات روایت نقل می کردند اما وقتی در میان بیش از هزار نفر فقط نسبت به جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی می گوید روی عن الثقات و روَوا عنه پس معلوم می شود خصوصیتی در این دو نفر است که این گونه ذکر کرده است و آنها را از باقی روات جدا کرده است. حتی جالب است که در مورد علی بن حسن بن فضال تعبیر نجاشی این است: قلما روی عن ضعیف[2]و نمی گوید روی عن الثقات.( در جلسه 62 درس رجال سال 1391 هم در مورد این مساله در ذیل جعفر بشیر بحث کرده اند)
نکته: من نمی خواهم الآن اتخاذ مبنی کنید بلکه این مطالب را می گویم تا ظرافت های کار مشخص شود و این ویژگی فقط دو مورد نفر آمده است یعنی باید معنایی باشد که در همین دو نفر باشد و حتی صرف کثرت انسدادی هم نمی تواند باعث چنین چیزی بشود چون جاهایی که کثرت انسدادی است مانند علی بن حسن بن فضال، تعبیر نجاشی این گونه نیست.
اشکال دوم آیت الله سیستانی
بر فرض اساتید جعفر بن بشیر همه ثقه بودند و او فقط از ثقات نقل کرده است اما این که چه کسی از او روایت کند که دیگر دست خود او نیست. کما این که در مشایخ ثقات هم راوی بعدی را توثیق می کنیم نه راوی قبلی.
پاسخ به اشکال دوم
پاسخ این اشکال آن است که جمله وحید بهبهانی که می گوید باید راوی، اجازه ای باشد نه وجاده ای[3]دلالت می کند که او به کسی اجازه روایت می داده که او را به وثاقت قبول داشته است.


[1] 1 ... الثاني: إن بناء أجلاء الأصحاب و أعاظمهم كهؤلاء على عدم الرواية عن الضعفاء، و لكن هذا أيضا لم يثبت كقاعدة كلية، نعم ثبت على المختار في حق ثلاثة منهم و هم محمد بن أبي عمير و صفوان بن يحيى و محمد بن أبي نصر البزنطي.
 ٢ رواية جعفر بن بشير عنه[1]، و قد قال النجاشي في ترجمته (روى عن الثقات و رووا عنه)[1]و هو يقتضي وثاقة من يروي عنهم. و يرد عليه إنه لا وجه لاستظهار الحصر من العبارة المذكورة لأن إثبات روايته عن الثقات لا ينفي روايته عن غيرهم. (لا يقال) إن الأمر و إن كان كذلك إلا أن هذه العبارة لما كانت مسوقة في مقام المدح فلا محيص من إرادة الحصر منها، لأن أصل رواية الشخص عن الثقات و رواية الثقات عنه أمر لا يستوجب المدح و لا تميز لجعفر بن بشير عن غيره في ذلك، بل هو ثابت في حق كثير من الرواة حتى الضعفاء منهم. (فإنه يقال) المقصود بالعبارة المذكورة إكثاره الرواية عن الثقات و إكثار الثقات الرواية عنه، و لا شك إن هذا أمر ممدوح و صفة عالية في الشخص في مقابل ما يذكر في شأن بعض الرواة كمحمد بن خالد البرقي من أنه يروي عن الضعفاء و المجاهيل، فإنه يعد نوعا من المدح و الذم في حقه. و بالجملة لا يستفاد من العبارة المذكورة انحصار رواية جعفر بن بشير بما يرويه عن الثقات مضافا إلى أن هذه الاستفادة لا تخلو من غرابة في ناحية الرواة عنه فإنا لم نجد أحدا مهما بلغ من الجلالة و العظمة لا يروي عنه إلا الثقات حتى أن الأئمة المعصومين عليهم السلام كثيرا ما روى عنهم الوضاعون و الكذابون.
و يشهد لما ذكرناه ما قاله الشيخ في التهذيب فإنه بعد أن أورد روايتين لجعفر بن بشير، الاولى: عمن رواه عن أبي عبد الله و الثانية عن عبد الله بن سنان أو غيره عنه عليه السلام. قال بصدد النقاش في الخبر المحكي بهما (أول ما فيه أنه خبر مرسل منقطع الإسناد لأن جعفر بن بشير في الرواية الأولى قال عمن رواه، و هذا مجهول يجب اطراحه، و في الرواية الثانية قال عن عبد الله بن سنان أو غيره، فأورده و هو شاك فيه و ما يجري هذا المجرى لا يجب العمل به). فيلاحظ أنه قدس سره لم يبأ في إسقاط الرواية بالإرسال بكون المرسل هو جعفر بن بشير، و هذا لا وجه له لو كان جميع مشايخه و من يروي عنهم من الثقات فتأمل.
[2] 676 علي بن الحسن بن علي‏ بن فضال بن عمر بن أيمن مولى عكرمة بن ربعي الفياض أبو الحسن، كان فقيه أصحابنا بالكوفة، و وجههم، و ثقتهم، و عارفهم بالحديث، و المسموع قوله فيه. سمع منه شيئا كثيرا، و لم يعثر له على زلة فيه و لا ما يشينه‏، و قلما روى عن‏ ضعيف و كان فطحيا، و لم يرو عن أبيه شيئا (رجال النجاشي، ص258)
[3] چنین جمله ای را از وحید بهبهانی نیافتم.
درس خارج فقه استاد حسینی نسب جلسه 33، 24 آبان 1402)


RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - مسعود عطار منش - 7-آذر-1402

کثرت انسدادی همون کثرت نوعیه؟


RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - مسعود عطار منش - 7-آذر-1402

یک ان قلتی به ذهن حقیر می رسد. این مقدمه را قبول می کنیم که روی عن الثقات باید یک خصوصیتی در این دو نفر باشد. اما این خصوصیت لزوما انحصار مروی عنه جعفر بن بشیر و اسماعیل زعفرانی در ثقات نیست. این خصوصیت میتونه استقصای ثقات باشد. یعنی مثلاً از همه ثقات عصر خود که برایش امکان داشته اجازه داشته و نقل حدیث کرده است و لو از ضعفاء هم نقل کرده است.
پس خصوصیت می تواند استقصای ثقات باشد نه انحصار در ثقات.
جالب اینه که فکر کنم استاد شبیری شبیه اشکال حقیر رو نسبت به عبارت مقدمه تفسیر قمی مطرح میکنند. در مقدمه تفسیر قمی گفته شده نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا من طریق الثقات.


RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - علی آمنی - 8-آذر-1402

با عرض سلام و ادب 
ظاهرا بله


RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - علی آمنی - 8-آذر-1402

(7-آذر-1402, 21:08)مسعود عطار منش نوشته: یک ان قلتی به ذهن حقیر می رسد. این مقدمه را قبول می کنیم که روی عن الثقات باید یک خصوصیتی در این دو نفر باشد. اما این خصوصیت لزوما انحصار مروی عنه جعفر بن بشیر و اسماعیل زعفرانی در ثقات نیست. این خصوصیت میتونه استقصای ثقات باشد. یعنی مثلاً از همه ثقات عصر خود که برایش امکان داشته اجازه داشته و نقل حدیث کرده است و لو از ضعفاء هم نقل کرده است.
پس خصوصیت می تواند استقصای ثقات باشد نه انحصار در ثقات.
جالب اینه که فکر کنم استاد شبیری شبیه اشکال حقیر رو نسبت به عبارت مقدمه تفسیر قمی مطرح میکنند. در مقدمه تفسیر قمی گفته شده نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا من طریق الثقات.
با عرض سلام و خسته نباشید البته احتمال چنین مطلبی در فضایی که نقل روایات از ثقات است و داعیه بر نقل از همه ثقات عصر خودش قرینه می خواهد و صرف چنین احتمالی نمی تواند مجمل کند.
اما در مورد تفسیر اشکال این است که روشن نیست که این کلام از علی بن ابراهیم باشد بلکه به احتمال زیاد کلام علی بن حاتم قزوینی است که توثیق ندارد.
علاوه بر اینکه استبعاد که در بحث تفسیر وجود دارد در این جمله می تواند این باشد که مشایخ ثقات ما این روایات را به ما خبر دادند که دلالتی بر ثقات بودن بقیه افراد تا امام ندارد و می تواند این باشد که همه افرادی که در اسناد این روایات هستند همه ثقه هستند تا امام که انصافا این عبارت نسبت به یکی از این دو احتمال اجمال دارد  و  اصلش این است «وَنحنُ ذاکرون و مُخبرون بماینتهی الینا ورَواهُ مشایخُنا و ثقاتنا عن الذّین فرض اللّه طاعتهم...» تفسير القمي / ج‏1 / 4 / مقدمة المصنف .....  ص : 1
در اسناد کتاب تفسیر افراد مسلم الضعف فراوانند و روایات مرسل هم کم نیست.



RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - مسعود عطار منش - 11-آذر-1402

احتمال که قرینه نمی خواد!
شما باید قرینه بیارید برای نفی این احتمال.


RE: پاسخ به اشکالات آیت الله سیستانی به دخول جعفر بن بشیر در مشایخ ثقات - علی آمنی - 13-آذر-1402

(11-آذر-1402, 07:22)مسعود عطار منش نوشته: احتمال که قرینه نمی خواد!
شما باید قرینه بیارید برای نفی این احتمال.
با عرض ادب و خسته نباشید 
این مساله روشن است که مقصود از قرینه ای که ظهور را مجمل می کند صرف هر احتمالی نیست بلکه احتمال معتنی به عقلائی است و در صورتی احتمال عقلائی می شود که منشئ و نکته ای عقلائی برایش مطرح شود و الا اگر صرف احتمال موجب اجمال شود باید همه ظهورات ادله لفظی را مجمل بدانیم چون قطعا خلاف همه آنها احتمالاتی هست.