مباحثه، تالار علمی فقاهت
اقسام دلالت التزامی و ثمرات مترتّب بر آن - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: اقسام دلالت التزامی و ثمرات مترتّب بر آن (/showthread.php?tid=3273)



اقسام دلالت التزامی و ثمرات مترتّب بر آن - مسعود عطار منش - 1-بهمن-1402

درس خارج اصول استاد سید محمد جواد شبیری جلسۀ 13 مورخ 22 مهر 1402
رابطۀ دلالت التزامی با دلالت تفهیمی
تذکر این نکته مناسب است که آقایان یک اصطلاحی دارند به نام دلالت التزامی. در بحث حجیت خبر، این مطلب مورد بحث قرار گرفته است که حجیّت دلالت التزامی تابع حجیّت دلالت مطابقی است یا خیر؟ در بحث مثبتات، بحث می­‌کنند که آیا مدلول التزامی اصول عملیه[1] حجّت است یا خیر؟
سؤال ما آن است که آیا دلالت التزامی، با دلالت تفهیمی نهایی یا ثانوی، یکی است یا یکی نیست؟
این مطلب در کلمات آقایان نه در بحث تبعیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی، و نه در بحث مثبتات امارات، به درستی تبیین نشده است و قدری اندماج دارد.
گونۀ اول از دلالت التزامی: مدلول التزامی تفهیمی
دلالت التزامی گاهی به معنای آن چیزی است که متکلم قصد تفهیمش را دارد اما قصد تفهیم آن در طول تفهیم معنای مطابقی است؛ یعنی متکلم علاوه بر تفهیم معنای اول، تفهیم معنای دوم را نیز قصد کرده است.
گونۀ دوم از دلالت التزامی: مدلول التزامی غیر تفهیمی
اما گاهی مدلول التزامی، مقصود تفهیمی نیست به این صورت که اساساً به آن التفات ندارد یا حتی التفات داشته و منکر آن است. حجیّت لوازم اقرار از همین قبیل است. شخص مقرّ ممکن است اساساً نسبت لازمۀ اقرارش آگاهی نداشته باشد، اما آن را بر عهده­‌اش می­‌گذارند و بر وی احتجاج می­‌کنند هر چند هیچ التفاتی به آن نداشته باشد. وقتی کلام در اثبات مدلول مطابقی‌­اش حجت شد، مثبتاتش حجّت می­‌شود؛ این مطلب در خصوص اقرار بسیار روشن است که اشخاص را به مدالیل التزامی اقرارشان محکوم می­‌کنند. مراد از مثبتات اقرار، معنایی است که با معنای مستعمل­‌فیه و معنایی که توسط متکلم تفهیم شده، در تلازم است ولو خود متکلم، منکرش باشد.
در مدلول التزامیِ نوع اول، که قصد تفهیم وجود داشت، متکلم باید به آن مدلول التزامی آگاهی و التفات داشته باشد و قصد تفهیمش را نیز داشته باشد؛ بر خلاف مدلول التزامی نوعِ دوم.
تقسیم­‌بندی مدلول التزامی در کلام آقایان، به این شکل است که مدلول التزامی یا غیر بیّن است یا بیّن بالمعنی الأخص است یا بیّن بالمعنی الاعم است؛ اما ما به این تقسیم‌­بندی کاری نداریم. آنچه ما در نظر داریم، به این شکل است که مدلول التزامی، گاه مقصود تفهیمی متکلم است و گاهی مقصود تفهیمی متکلم نیست؛ برای این که قصد تفهیمش را داشته باشد، اولاً علم به ملازمه، شرط است؛ در ثانی این علم باید بالفعل باشد؛ یعنی علم باید مورد التفات باشد چون اگر به علمش التفات نداشته باشد نمی­تواند آن را قصد کند؛ برخی امور متعلق علم اشخاص هستند ولی اشخاص به آن­ها التفات ندارند که در این صورت نمی­‌توانند قصد تفهیمش را داشته باشند. ا
تأثیر تقسیم­‌بندی مدلول التزامی، در مباحث مربوط به آن
مدلول التزامی در بحث مثبتات و بحث تبعیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی، اوسع از مدلول تفهیمی است. در بحث تبعیت دلالت التزامی از دلالت مطابقی، تفکیک بین مدلول التزامی و تفهیمی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چون مدلول التزامی اگر مقصود تفهیمی نباشد، هیچ وجهی ندارد، بعد از سقوط مدلول مطابقی از حجیّت، مدلول التزامی کماکان حجّت باشد؛ اما اگر مدلول التزامی، تفهیمی نیز باشد در حقیقت، متکلم دو مطلب را تفهیم کرده است لذا بعد از سقوط مدلول مطابقی از حجیّت می­‌توان از حجیّت مدلول التزامی بحث کرد.
بحث از مدلول التزامی به هم ریخته شده است لذا باید مدلول التزامی را به تفهیمی و غیر تفهیمی تقسیم نمود چون این تفکیک، در آن بحث تأثیر جدی دارد؛ آنچه می­‌تواند محل بحث باشد، مدلول التزامیی است که مقصود تفهیمی نیز باشد.


[1] مقرّر: ظاهراً مقصود استاد، امارات بوده است.