هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: مطالب علمی (فقهی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=27) +--- موضوع: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد (/showthread.php?tid=50) صفحات
1
2
|
RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - اشکذری - 21-اسفند-1394 روايات مختلفي در جواز خدعه در جنگ آمده است: مثل اين روايات روايت1: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَصْلُحُ الْكَذِبُ إِلَّا فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ كَذِبُ الرَّجُلِ لِامْرَأَتِهِ وَ كَذِبُ الرَّجُلِ يَمْشِي بَيْنَ الرَّجُلَيْنِ لِيُصْلِحَ بَيْنَهُمَا وَ كَذِبُ الْإِمَامِ عَدُوَّهُ فَإِنَّ [فإنما] الْحَرْبَ خُدْعَةٌ. الجعفريات (الأشعثيات) ؛ ؛ ص170 روايت2: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي شَيْخٌ مِنْ وُلْدِ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، عَنْ أَبِيهِ: عَنْ جَدِّهِ عَدِيٍّ- وَ كَانَ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي حُرُوبِهِ- أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ فِي يَوْمَ الْتَقى هُوَ وَ مُعَاوِيَةُ بِصِفِّينَ، وَ رَفَعَ بِهَا صَوْتَهُ لِيُسْمِعَ أَصْحَابَهُ: «وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِيَةَ وَ أَصْحَابَهُ» ثُمَّ يَقُولُ فِي آخِرِ قَوْلِهِ: «إِنْ شَاءَ اللَّهُ» يَخْفِضُ بِهَا صَوْتَهُ، وَ كُنْتُ قَرِيباً مِنْهُ، فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنَّكَ حَلَفْتَ عَلى مَا فَعَلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَيْتَ، فَمَا أَرَدْتَ بِذلِكَ؟ فَقَالَ لِي: «إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ، وَ أَنَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ كَذُوبٍ، فَأَرَدْتُ أَنْ أُحَرِّضَ أَصْحَابِي عَلَيْهِمْ كَيْلَا يَفْشَلُوا، وَ لِكَيْ يَطْمَعُوا فِيهِمْ، فَأَفْقَهُهُمْ يَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدَ الْيَوْمِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ- جَلَّ ثَنَاؤُهُ- قَالَ لِمُوسى عليه السلام حَيْثُ أَرْسَلَهُ إِلى فِرْعَوْنَ: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَايَتَذَكَّرُ وَ لَا يَخْشى، وَ لكِنْ لِيَكُونَ ذلِكَ أَحْرَصَ لِمُوسى عليه السلام عَلَى الذَّهَابِ» الكافي (ط - دارالحديث) ؛ ج14 ؛ ص780 روايت3: أَبُو الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنْ قَالَ:: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ، إِذَا حَدَّثْتُكُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَدِيثاً، فَوَ اللَّهِ لَئِنْ أَخِرَّ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ تَخْطَفَنِي الطَّيْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَكْذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. وَ إِذَا حَدَّثْتُكُمْ عَنِّي فَإِنَّمَا الْحَرْبُ خُدْعَةٌ. فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَلَغَهُ أَنَّ بَنِي قُرَيْظَةَ بَعَثُوا إِلَى أَبِي سُفْيَانَ: إِنَّكُمْ إِذَا الْتَقَيْتُمْ أَنْتُمْ وَ مُحَمَّدٌ أَمْدَدْنَاكُمْ وَ أَعَنَّاكُمْ. فَقَامَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَخَطَبَنَا فَقَالَ: إِنَّ بَنِي قُرَيْظَةَ بَعَثُوا إِلَيْنَا: أَنَّا إِذَا الْتَقَيْنَا نَحْنُ وَ أَبُو سُفْيَانَ أَمَدُّونَا وَ أَعَانُونَا. فَبَلَغَ ذَلِكَ أَبَا سُفْيَانَ فَقَالَ: غَدَرَتْ يَهُودُ. فَارْتَحِلْ عَنْهُمْ» . قرب الإسناد (ط - الحديثة) ؛ متن ؛ ص133 جداي از بحث روايات، توريه و جواز آن است كه مي تواند كمك كند. RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - حامد - 25-اسفند-1394 به نظر می رسد یکی از نکاتی که در تحلیل این بحث باید مورد توجه قرار گیرد تفاوت گذاشتن بین نقض عهد و پیمان با خدعه و فریب است، یعنی چنانچه بپذیریم خدعه در جنگ جایز است لکن شامل نقض عهد و خیانت به دشمن نخواهد شد. صاحب جواهر در بحث کیفیت جنگیدن با دشمنان، غدر(خیانت) نسبت به دشمنان را جایز ندانسته و ضمن تعریف غدر به نقض پیمان، مثال آن را چنین بیان می کنند: مانند اينكه به آنان امان داده شود و سپس كشته شوند. «و كذا لا يجوز الغدر بهم بأن يقتلوا بعد الأمان مثلا، قال في مجمع البحرين: «الغدر ترك الوفاء و نقض العهد» بلا خلاف أجده فيه، للنهي عنه أيضا في النصوص السابقة، مضافا إلى قبحه في نفسه و تنفير الناس عن الإسلام،» جواهر الكلام،ج 21،ص 78. RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - عالم - 26-اسفند-1394 با تشکر از همی عزیزانی که در این موضوع همفکری کردند: همانطور که دوستان اشاره کردند این قضیه متفاوت نقل شده است اما به فرض که نقل آن صحیح باشد می توان به نکات ذیل اشاره نمود: الف. یکی از عناصر مهم در نبرد با دشمن، جنگ روانی است که خود مبتنی بر نیرنگها، بزرگنماییها و ... میباشد و چون این فریب به منظور هدف مهمتری میباشد، نباید آنرا همسان با دروغی دانست که برای منافع ناحق شخصی و گروهی بر زبان جاری میشود. چنانکه در اینباره در روایات دیگر میخوانیم: 1. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «جنگ؛ یعنى نیرنگ».[1] 2. ابن عبّاس میگوید: پیامبر(ص) یکى از اصحاب خود را مأمور کشتن یک نفر یهودى کرد. او گفت: اى پیامبر خدا! در صورتى از عهده این کار برمیآیم که دستم را باز بگذارى. پیامبر خدا فرمود: «همانا جنگ، نیرنگ است. پس هر کار میخواهى، بکن».[2] 3. عدى بن حاتم میگوید: به درستى که حضرت علی(ع)، هنگامى که در صفّین با معاویه رو در رو شد، صدایش را بلند میکرد تا یارانش بشنوند و میفرمود: «به خدا سوگند، معاویه و یارانش را خواهم کُشت!». آنگاه در آخر سخن، صدایش را آهسته میکرد و میگفت: «إن شاء الله!». من نزدیک ایشان بودم و گفتم: اى امیرمؤمنان! به درستى که سوگند یاد کردى بر آنچه انجام میدهى. آنگاه «ان شاء الله» گفتى. مقصودت از این، چه بود؟ فرمود: «جنگ، نیرنگ است و من نزد مؤمنان، دروغگو نیستم. خواستم تا یارانم را بر دشمن بشورانم تا سُستى نکنند و [به نبردِ] با آنان، رغبت پیدا کنند. پس در آینده، داناترین آنان، از این سخن سود بَرَد. إن شاء الله!».[3] 4. امام صادق(ع) فرمود: «خداوند کسى که در جنگ به حریف خود نیرنگ بزند و به او دروغ بگوید، بازخواست نمیکند».[4] ب. بهعلاوه؛ در برخی از گزارشاتی که اصل این مبارزه نقل شده، آمده است که؛ چندین نفر نیز همراه عمرو بن عبدود بودند؛ مثل پسر او؛[5] به این جهت کلام امام علی(ع) هنگام مبارزه که افرادی را همراه خود آوردهای، دروغ نبوده است. لذا آنحضرت با اشاره به این افراد در پشت سر که یک واقعیت بود، حواس عمرو بن عبدود را پرت کرد و به او ضربه زد. ----------------------------------------- [1]. عتکی البزّار، أبوبکر أحمد بن عمرو، مسند البزّار، ج 4، ص 187، بیروت، مؤسسة علوم القرآن، چاپ اول، 1409ق. [2]. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج 4، ص 469، بیروت، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، 1397ق. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 7، ص 460، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. کافی، ج 2، ص 342. [5]. ر. ک: الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 99؛ دلائل النبوة، ج 3، ص 437 – 439؛ ابن هشام،عبد الملک، السیرة النبویة، ج 2، ص 225، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا. RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - حامد - 26-ارديبهشت-1395 بخشی از مقاله سید احمد حسینی در مجله فقه اهل بیت (عربی)شماره 37 ص 227 الفارق بين الخداع و الغدر:
لقد وردت بعض المفردات- من قبيل: «الغلول»، «الغدر»، «الغيلة»، «الغش»، «الخيانة»- في نصوص الروايات و كلمات الفقهاء و عباراتهم، و بالرجوع إلى المعنى اللغوي لتلك المفاهيم يتضح أن المراد بها جميعاً الخيانة.
و طالما كانت الخيانة مفردة ممجوجة مستهجنة عند الشعوب كافة، فقد استفاضت الآيات و الروايات و عبارات الفقهاء على حرمتها، و لم تُجز ممارستها من أي فرد ضد آخر؛ لما تنطوي عليه من ظلم و اعتداء.
و ما يجدر ذكره هنا هو أن هناك مفردات استعملت مقابل تلك التي أشرنا إليها آنفاً، من قبيل: «الخدعة»، «المكر»، «الحيلة» التي يرى اللغويون و بالنظر لاستعمالاتها أنّها لا تعني سوى التدبير و الاحتراز و اتخاذ الإجراءات الوقائية.
و لذلك صرحت بعض الروايات الإسلامية بأنّ «الحرب خدعة»، الأمر الذي دفع الفقهاء للإفتاء بحرمة الغدر و الخيانة، و إباحة الخدعة و الحيلة في الحرب؛ و من هنا تتضح علة عدم جواز الغدر بالكفار و جواز الخدعة في الحرب «3».
______________________________
(3) جواهر الكلام 21: 78- 79. بحار الأنوار 70: 289. اصول الكافي 2: 337.
RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - فطرس - 15-اسفند-1395 با سلام اولا اگر برای مناظره می خواهید استفاده کنید ضعف سند این روایت کفایت می کند و با یک خبر ضعیف نمی توان دست از یک اعتقاد قعطی یعنی عصمت امیرالمومنین علیه السلام برداشت . ثانیا این نقل با نقل دیگری منافات دارد، الخصال، ج2، ص: 369 ُ فَأَنْهَضَنِي إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَمَّمَنِي بِيَدِهِ وَ أَعْطَانِي سَيْفَهُ هَذَا وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى ذِي الْفَقَارِ فَخَرَجْتُ إِلَيْهِ وَ نِسَاءُ أَهْلِ الْمَدِينَةِ بَوَاكٍ إِشْفَاقاً عَلَيَّ مِنِ ابْنِ عَبْدِ وُدٍّ فَقَتَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِيَدِي وَ الْعَرَبُ لَا تَعْدِلُهَا فَارِساً غَيْرَهُ وَ ضَرَبَنِي هَذِهِ الضَّرْبَةَ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى هَامَتِهِ فَهَزَمَ اللَّهُ قُرَيْشاً وَ الْعَرَبَ بِذَلِكَ وَ بِمَا كَانَ مِنِّي فِيهِمْ مِنَ النِّكَايَةِ ثُمَّ الْتَفَتَ ع إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ كَذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ع
RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - علاوی - 25-دي-1401 (13-اسفند-1391, 09:24)مخبریان نوشته: ... قضیه شهادت هانی بن عروة ... امتناع حضرت مسلم از قتل عبیدالله نه به خاطر این بوده است که این کار خلاف جوانمردی است(چنانکه در جاهای مختلف این چنین تبلیغ می شود) (تا بعد بزرگانی مثل استاد دوانی اعتراض کنند که مسلم اشتباه کرده است و با این کار می توانست از اصل قضیۀ کربلا پیش گیری کند) بلکه ناشی از ... حضرت مسلم تصریح کردند که من اذن جهاد ندارم. نقل قول: ۱۴۰۱-۵-۱۵ RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - علاوی - 25-دي-1401 (29-آذر-1391, 21:30)آسدهادی نوشته: بحار الانوار ج 20ص227 قال القاضی النعمانی: ضربه علی علیه السلام فوق طوق الدرع فرمی برأسه. و ثارت لذلک عجاجة کتاب : شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار نویسنده : القاضي النعمان المغربي جلد : 1 صفحه : 296 منبع: https://lib.eshia.ir/16045/1/296 RE: هیچ توجیهی برای خدعه علی(کرم الله وجهه)نمیتوان کرد - مسعود عطار منش - 11-فروردين-1402 پاسخ نقضی: آیا جناب مسشکل ملتزم می شوند به این که بکارگیری خدعه برای حفظ جان یک مسلمان بیگناه ضد اخلاق است؟ یا چنانچه بکارگیری خدعه در مقابل یک شخص موجب حفظ اساس دین بشود آیا عقل چنین خدعه ای را قبیج می داند؟ مگر خود پیامبر نفرمودند دروغ گفتن (که نوعی خدعه است) برای اصلاح ذات البین هم جایز است تا چه رسد به حفظ جان بیگناه. در جریان نبرد حضرت علی علیه السلام با عمرو بن عبدود هم بحث حفظ جان مطرح است هم بحث تقابل کفر و اسلام. برای بنده روشن است که اگر عقل حکم به حسن نکند لااقل حکم به قبح نمی کند. پاسخ حلی: خدعه قبح اقتضایی دارد نه قبح ذاتی. اگر به جهت مصلحتی اهم خداوند علام الغیوب بفرماید قبح خدعه تبدیل به حسن می شود هیچ محذور عقلی و اخلاقی ندارد. |