16-اسفند-1396, 19:03
حضرت استاد در تاریخ 96/11/24 فرمودند با توجه به علتی که در این روایت «قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا رأيتم صاحب بدعة فاكفهروا في وجهه فإن الله يبغض كل مبتدع» ذکر شده است، می توان این نکته را برداشت کرد که علت وجوب اکفهرار و ترش رویی مبغوض بودن شخص بدعتگزار است. پس اگر مبغوضیت در جای دیگری غیر از بدعتگزار فهمیده شود، حکم در مورد او هم ثابت میشود. و با توجه به اینکه شخص گنهکار مبغوض پروردگار است پس حکم در مورد او هم ثابت میشود. لذا باید در مواجهه با گنهکار اکفهرار داشته باشیم.
سؤال: دایره ی تعمیم تعلیل تا کجاست؟ اگر در یک مورد خاص تعلیل آورده شود آیا میتوان از آن مورد خاص تعدی کرد؟
به عنوان مثال اگر شخصی بگوید «من نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است» میتوان تا این حد تعمیم داد که نماز در مسجد بزرگ شهر دیگر را هم دوست دارد ولی آیا می توان گفت پس هر چیز بزرگی را دوست دارد؟
یا اگر مولا بگوید «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است» این حد از تعمیم واضح است که اگر عالم دیگری هم نزد تو آمد اکرامش کن ولی اینکه اگر عالمی نزد تو نیامد ولی با او مواجه شدی آیا باز هم حکم وجوب اکرام ثابت است؟
به نظر می رسد که چنین تعمیمی قابل التزام نیست.
آیا تعمیم مذکور در کلام استاد قابل پذیرش است؟
سؤال: دایره ی تعمیم تعلیل تا کجاست؟ اگر در یک مورد خاص تعلیل آورده شود آیا میتوان از آن مورد خاص تعدی کرد؟
به عنوان مثال اگر شخصی بگوید «من نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است» میتوان تا این حد تعمیم داد که نماز در مسجد بزرگ شهر دیگر را هم دوست دارد ولی آیا می توان گفت پس هر چیز بزرگی را دوست دارد؟
یا اگر مولا بگوید «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است» این حد از تعمیم واضح است که اگر عالم دیگری هم نزد تو آمد اکرامش کن ولی اینکه اگر عالمی نزد تو نیامد ولی با او مواجه شدی آیا باز هم حکم وجوب اکرام ثابت است؟
به نظر می رسد که چنین تعمیمی قابل التزام نیست.
آیا تعمیم مذکور در کلام استاد قابل پذیرش است؟
اللهم عجل لولیک الفرج