ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
استاد شبیری در تاریخ 6\7\98 فرمودند:
این سوال جدی مطرح است که چه مقدار از روایات به دست ما رسیده؟
مقایسه برخی از کتب موجود با مصادر موجود آنها، می تواند پاسخی به شبهه مذکور باشد. مثلا شیخ صدوق در ابواب السفر کناب الحج فقیه، از محاسن روایات زیادی را نقل کرده و ترتیب باب ها و عناوین آنها همگی مطابق محاسن است که نشان می دهد منبع فقیه در این ابواب، محاسن برقی است. یا کافی به خصوص در جلد 5 و 6 از محاسن برقی بسیار نقل کرده گاه با تصریح به احمد بن محمد برقی و گاه بدون تصریح. در جلد اول کافی نیز از بصائر الدرجات روایات زیادی وجود دارد.
برای فهمیدن عامل گزینش و حذف روایات، می توان روایات موجود در کتبی مانند کافی را با مصادر اولیه آنها مقایسه کرد و دید چه میزان از روایات مصدر، حذف شده و آیا بین موارد حذف شده، نکته مشترکی وجود دارد؟
با مقایسه، به دست می آید در بیشتر موارد، مضامین تازه و جدید نقل شده و غالب موارد حذف شده، دارای مضمونی تکراری بوده اند. مثلا در محاسن برقی، 40 روایت در یک باب وجود دارد که در ده مضمون هستند. در کافی از 40 روایت، 20 روایت نقل شده است. این 20 روایت، نسبت به 40 روایت، 9 مضمون را نقل کرده است. هر چند در کافی، از نظر تعداد روایات، 50 درصد روایات مصدر اصلی (محاسن) نقل نشده است اما این 50 درصد نقل شده، 90 درصد مضامین روایات موجود در محاسن را منتقل کرده است.
با توجه به این نکته می توان وجود علم اجمالی به مخصصات و مقیدات به نحوی که مانع تمسک به عمومات و اطلاقات باشد را انکار کرد.
ارسالها: 160
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: بهمن 1396
اعتبار:
10
سپاس ها 83
سپاس شده 61 بار در 45 ارسال
3-آذر-1398, 21:16
(آخرین تغییر در ارسال: 3-آذر-1398, 21:17 توسط سید محمد صادق رضوی.)
صرف نظر از بحث علم اجمالی به نظر می رسد روایات از دست رفته ی شیعه واقعا قابل توجه است.
در بررسی بالا متأسفانه قضاوت تعمیمی نادرستی صورت گرفته و نگاه جامعی نشده است.
شواهد مختلفی نشان می دهند که حجم روایات از دست رفته زیاد هستند:
- در فهارس و اجازات از کتب فراوانی نام برده شده که نام تعدادی از اصحاب این کتب در میان روایات ما، به مقدار انگشت شمار آمده یا اصلا نیامده است. برخی از این افراد کسانی هستند که راوی مباشر از امام معصوم علیه السلام اند و محتمل نیست که این افراد مختلف تمام روایاتشان همان مطالب دیگر روایات بوده باشد.
- برخی کتب که بعدها به دست آمدند یا مشهور نبودند دارای روایات جدید و تازه ای هستند که در کتب اربعه و مشهوره به چشم نمی خورد. همچون اصول ستة عشر، الجعفریات، دعائم الاسلام و ...
برخی روایات این کتب، تنها مستند یک مسأله ی فقهی هستند، مثلا روایتی در کتاب زید نرسی که در مسأله عصیر زبیبی بحث های زیادی را برانگیخته است.
- اصل این مدعا مبهم است و شاید ابهام از مقرر صورت گرفته. اگر منظور این است که هر یک از مصنفین کتب اربعه رحمهم الله اهتمام داشتند که تمام روایات یک باب که دارای مضامین جدید هستند را نقل کنند (که از مثال اخذ فقیه از محاسن چنین برداشت می شود) که حقیقتاً ادّعای غریب و بعیدیست، زیرا لازمه آن این است که هریک از کتب اربعه به تنهایی شامل تمام روایت مهم هر مسأله هستند! و بطلان این ادّعا نیاز به توضیح ندارد.
اما اگر مقصود این است که مجموعا کتب اربعه تمام روایات مهم را ذکر کرده اند، که شاهدی بر این مسأله نیست و شاهدی هم که ذکر کردند مربوط به فرض سابق میشود. اساسا چنین ادّعایی تنها در صورتی امکان پذیر است که ما علم به روایات کتب مفقوده داشته باشیم تا بتوان مقایسه ای کرد! وگرنه چه وجهی دارد که سه کتاب خاص، شامل تمام روایات ذو اثر فقهی باشند!
همچنین موضع خود را نسبت به کتب مشهوره ی دیگر، غیر از کتب اربعه، مشخص نکردند که آنها نیز حاوی روایات فقهی مهم و تأثیر گذاریست و قطعا اگر به دست ما نمی رسیدند ممکن بود در احکامی دچار اشتباه شویم. یعنی آیا این که این کتب به دست ما رسیدند یک انتخاب الهی بوده و خداوند می خواسته آن ها را به دستمان برساند و کتبی را که به درد ما نمی خورد از ما دریغ بدارد؟
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
آنچه بنده از بیان استاد تلقی کردم :
اولا استاد این ادعا را در خصوص کتب اربعه بیان نکردند ولی در،عبارت شما روی کتب اربعه اصرار دارید و عبارت بنده هم اختصاص به کتب اربعه نداشت.
ثانیا بنده از کلام استاد استفاده نکردم که هر کتابی قرار است تمام مضامین جدید در جمیع کتب را بیاورد بلکه این مقدار فهمیدم که اگر از منبعی اخذ کند مضامین جدید همان منبع را می آورد. بله این سیوال جا دارد که اگر قرار است از تمام منابع اخذ نکند از کجا معلوم مضامین جدید همه اش نقل شده باشد چون وقتی بنا نیست همه منابع لحاظ شود ممکن است منابعی باشد که هیچ مولفی از آن اخذ نکرده است،البته برداشت شما هم از کلام استاد محتمل است!
ثالثا نفهمیدم بین راوی مباشر معصوم بودن و مضمون جدید نقل نشده داشتن چه ملازمه ای وجود دارد؟
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
اگر دو راوی باشند بله ولی به نظر می رسد نباید اینگونه محاسبه کرد بلکه باید اینگونه گفت که اگر امام معصوم علیه السلام به مثلا 20 نفر احایث خود را فرموده باشد و از بین این 20 نفر 5 نفر شاگرد اصلی بودند و روایاتشان در جاهای مختلف پخش شده احتمال اینکه این پنج نفر مجموعا عمده مطالب نقل شده به روات دیگر را در دست داشته باشند دیگر بعید نیست .
ارسالها: 160
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: بهمن 1396
اعتبار:
10
سپاس ها 83
سپاس شده 61 بار در 45 ارسال
فرق راوی اصلی و غیر اصلی را نفهمیدم.
اصولا احادیث ائمه علیهم السلام مثل مجلس درس نبوده که تمام روات جمع شوند و امام علیه السلام مطلبی را بیان کند، بلکه در موارد فراوان راوی منحصر بوده و شخص دیگری حدیث را نشنیده است.
همچنین بسیاری از روایات به صورت مکاتبه نقل شده که هیچ ارتباطی به روات دیگر ندارد.
علاوه بر این فرض بحث را جایی می بریم که از دو معصوم مختلف حدیث نقل می شود.
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
یعنی می فرمایید مستعبد است که همان روایت مربوط به سایل خاص را به ولو به شکل عمومات به امثال زراره که از روات اصلی امام علیه السلام هستند بیان نموده باشد؟ چون اگر یک مورد خاص را به شکل عام به صورت یک روایت جداگانه بیان کرده باشند آن روایت خاص مضمون جدید محسوب نمیشود ولو الفاظش متفاوت است.
ارسالها: 160
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: بهمن 1396
اعتبار:
10
سپاس ها 83
سپاس شده 61 بار در 45 ارسال
مشکل در اینجاست که آثار و کتب همان روات اصلی -به قول شما- هم از بین رفته است!
البته اول عرض کردم باز هم تکرار می کنم، من در قسمت انحلال علم اجمالی بحث ندارم، اشکال من صرفا به این مدعاست که (عمده ی روایات به دست ما رسیده است)