15-دي-1402, 16:46
درس خارج اصول جلسۀ 11 مورخ 18 مهر 1402
یکی از صنائع ادبی، صنعت «زشت و زیبا» نام دارد. صنعت «زشت و زیبا» به این شکل است که گوینده در گام اول با الفاظش معنایی را به ذهن مخاطب منتقل میکند و در گام دوم، با تکمیل لفظ، آن معنا را از ذهن مخاطب پاک میکند. این صنعت انواع اقسامی دارد که برخی از مواردش بسیار رکیک است. ما به یک مثال نه چندان رکیک اشاره میکنیم.
یکی از صنائع ادبی، صنعت «زشت و زیبا» نام دارد. صنعت «زشت و زیبا» به این شکل است که گوینده در گام اول با الفاظش معنایی را به ذهن مخاطب منتقل میکند و در گام دوم، با تکمیل لفظ، آن معنا را از ذهن مخاطب پاک میکند. این صنعت انواع اقسامی دارد که برخی از مواردش بسیار رکیک است. ما به یک مثال نه چندان رکیک اشاره میکنیم.
« ای فضل تو خر، فضل تو خر، فضل تو خروار ... » در این جمله، متکلم ابتداء مفهوم خر بودن مخاطب را به ذهن القاء میکند اما در ادامه با اضافه نمودن لفظ «وار» معنای اول را از ذهن پاک نموده و در صدد است تا به مخاطب بگوید من لفظ «خر» را در معنای «خر» به کار نبردم بلکه این واژه جزئی از واژۀ «خروار» است.
بنابراین در استعمال یک نوع قالب بودن لفظ برای معنا شرط است. استعمال یعنی متکلم لفظ را قالب این معنا قرار دهد لذا اگر هم مخاطب به متکلم بگوید تو به من توهین کردی؛ متکلم در پاسخ میگوید نه من گفتم فضل تو خروار است.
در این موارد گاهی خود متکلم به معنایی که لفظ ناقصش به مخاطب القاء کرده آگاهی دارد و اصلاً هدفش از استعمال نیز اخطار این معنا به مخاطب بوده است. مثلاً گاهی متکلم میداند بخشی از لفظش، حامل معنای رکیکی است که از روی تعمّد این لفظ را انتخاب میکند تا معنایش به ذهن مخاطب خطور کند.