11-آبان-1402, 12:49
(9-آبان-1402, 21:33)خیشه نوشته: خیشهاستاد فرمودند: تواتری که در فقه و اصول میگویند اوسع از آن تواتری است که در منطق میگویند. در منطق میگویند خبر متواتر معنایش این است که عدد مخبرین به مقدرای زیاد است که یستحیل تواطئ آنها بر کذب. کثرت را علت قرار دادند.. در اصول این نیست. یا در فقه که میگویند اخبار متواتره نه که چهل خبر داریم. نه. کثرت هست ولکن چه بسا خصوصیت راوی ها خصوصیت مساله و نکات دیگر هم دخیل در حصول علم است. اگر شما در یک مساله ای 10 روایت پیدا کردی اشکالی ندارد بگو. 10 روایت در مجامع روایی. نمیشود هر 10 تا دروغ باشد. همین مطلب خودش یک قرائن است. میشود ده نفر دروغ بگویند، ولی ده روایت دینی از آدم هایی که از دین صحبت کرده اند که چه بسا بعضی از آنها ثقه هستند ادم علم پیدا میکند. ما به هفت یا هشت روایت هم علم پیدا میکنیم میگوییم خبر متواتر است. تواتر یعنی کثرت دخیل است در مقابل خبر مستفیض که مثلا سه یا چهار تا است. متواتر عدد بیشتری است که کثرت دخیل در حصول علم شما است و لو که قرائن دیگری باشد. کثرت محض که در منطق میگویند اثر ندارد در فقه و اصول. این که گفته اند در کتب فقیه زیاد است لما تواترت اخبار نه که به معنای چهل حدیث. یعنی اخبار به حدی است که ادم یقین پیدا میکند و لو به ضم خصوصیات ناقل، خصوصیات مساله.با عرض ادب و خسته نباشید
درس خارج اصول تاریخ 9.8.1402
ظاهرا در منطق هم کسانی که گفته اند 40 نفر یا اعداد دیگری را ذکر کرده اند مقصود موضوعیت عدد نیست بلکه مقصودشان این است که به حدی برسد که تواطی بر کذب نداشته باشد و بنابراین فرقی بین تواتر اصولی و منطقی نیست در شرح مواقف ج8 ، صفحه 241 در مورد تواتر می گوید: « (كيف و انه) أي حصول العلم بطريق تواتر الاخبار (يختلف بالوقائع و المخبرين و السامعين) فقد يحصل العلم فى واقعة بعدد مخصوص و لا يحصل به في واقعة أخرى و قد يحصل بأخبار جماعة مخصوصين و لا يحصل بأخبار جماعة أخرى تساويهم في العدد و كذا يحصل العلم لسامع من عدد و لا يحصل لسامع آخر من ذلك العدد»