5-اسفند-1401, 12:34
(آخرین تغییر در ارسال: 5-اسفند-1401, 22:41 توسط محمود رفاهی فرد.)
اولا اصل این مطلب را گویا (؟) استاد از آقای سیستانی و ایشان هم از میرزا مهدی اصفهانی گرفته اند.
ثانیا این که میفرمایید بر مولا لازم نیست احکام واقعی را از همان اول بیان کند و به حدیث علیکم السوال.... تمسک میکنید؛ بیان نکردن حکم واقعی، غیر از بیان کردن غیر واقع است. محل کلام دومی است نه اولی. و لذا قدماء تاخیر بیان قرینه صارفه را جائز نمیشمردند با این که تاخیر بیان قرینه مبینه را جائز می شمردند (نک تذکره کراجکی، ذریعه علم الهدی و عده شیخ)
ثالثا یک موقع اشکال، قبح عقلی القاء در مفسده است؛ در این صورت می توان مصلحت تدریج در بیان را بیان کرد؛ اما اشکال دیگر، خروج از طور تکلم عقلائی است که در عبارت استاد شهیدی هم مطرح شده. با مصلحت تدریج نمیتوان این را حل کرد. آیا میخواهید بگویید مصلحت این بود که شارع از طور تکلم عقلائی خارج شود؟
رابعا استاد، قائل به اجمال شده اند و فرموده اند که در این موارد روشن نیست که حمل عام بر خاص شود و احتمال حمل بر استحباب، قوی است. شما که میفرمایید این مطلب اشتباه است باید دلیل بیاورید که چرا اینجا حمل عام بر خاص می شود؟
خامسا برخی موارد، احتمال مصلحت تدریج، قابل اعتنا نیست. مثلا فرض کنید در یک نقل آمده که از هر سوره ای میتوان عدول کرد الا سوره توحید. و در نقل دیگری سوره جحد هم ضمیمه شده است. واقعا در همان خطاب اول اگر سوره جحد هم بیان می شد مشکلی بود؟
ثانیا این که میفرمایید بر مولا لازم نیست احکام واقعی را از همان اول بیان کند و به حدیث علیکم السوال.... تمسک میکنید؛ بیان نکردن حکم واقعی، غیر از بیان کردن غیر واقع است. محل کلام دومی است نه اولی. و لذا قدماء تاخیر بیان قرینه صارفه را جائز نمیشمردند با این که تاخیر بیان قرینه مبینه را جائز می شمردند (نک تذکره کراجکی، ذریعه علم الهدی و عده شیخ)
ثالثا یک موقع اشکال، قبح عقلی القاء در مفسده است؛ در این صورت می توان مصلحت تدریج در بیان را بیان کرد؛ اما اشکال دیگر، خروج از طور تکلم عقلائی است که در عبارت استاد شهیدی هم مطرح شده. با مصلحت تدریج نمیتوان این را حل کرد. آیا میخواهید بگویید مصلحت این بود که شارع از طور تکلم عقلائی خارج شود؟
رابعا استاد، قائل به اجمال شده اند و فرموده اند که در این موارد روشن نیست که حمل عام بر خاص شود و احتمال حمل بر استحباب، قوی است. شما که میفرمایید این مطلب اشتباه است باید دلیل بیاورید که چرا اینجا حمل عام بر خاص می شود؟
خامسا برخی موارد، احتمال مصلحت تدریج، قابل اعتنا نیست. مثلا فرض کنید در یک نقل آمده که از هر سوره ای میتوان عدول کرد الا سوره توحید. و در نقل دیگری سوره جحد هم ضمیمه شده است. واقعا در همان خطاب اول اگر سوره جحد هم بیان می شد مشکلی بود؟