15-اسفند-1396, 07:37
اگر بخواهیم از منظر عقلائی به قضیه نگاه کنیم نباید فقط به دلالت روایت توجه شود و اما توضیح ذلک :
جمع عرفی دلالی بعد از فراغ از صدور و جهت صدور روایت است ، بنده حتی در مورد عام واحد و خاص واحد هم تخصیص عام را در همه جا قبول ندارم چرا که گاهی بعد از ورود عام و خاص ولی احتمال عدم صدورش با توجه به خصوصیات مورد بیش از احتمال صدور و اراده خاص از آن می باشد یعنی عقلاء اگر بخواهند در این گونه موارد از این مخمصه نجات پیدا کنند عام را حمل بر عدم صدور می کنند نه این که صدورش را مفروغ عنه بدانند و آن را حمل بر خاص کنند .
تحلیل این مطلب را می توان این گونه بیان کرد :
جمع عرفی در نظر عقلاء برای نجات از یک امر غریب است که در بین دو روایت اتفاق افتاده و هر کدام در مورد محل نظر یک اقتضایی دارد و در مقام رفع و حال این امر غریب عقلاء امری را مرتکب می شوند که خود دارای غرابت نباشد و الا یعود الاشکال بنابراین برای حل مشکل خود که همان غرابت است به سهل المونه ترین امر ملتزم می شوند و آن در هر موردی متفاوت است و باید خصوصیات مورد لحاظ شود ؛ در برخی موارد تصرف دلالی و در برخی تصرف درجهت صدور و در برخی تصرف در اصل صدور .
البته لازم به ذکر است این بیان در صورتی تمام است که حجیت خبر واحد را عقلائی بدانیم و الا اگر تعبدی بدانیم ممکن است به اطلاق دلیل تمسک کرده و صدور و جهت صدور روایت را مفروغ عنه تلقی کنیم .
جمع عرفی دلالی بعد از فراغ از صدور و جهت صدور روایت است ، بنده حتی در مورد عام واحد و خاص واحد هم تخصیص عام را در همه جا قبول ندارم چرا که گاهی بعد از ورود عام و خاص ولی احتمال عدم صدورش با توجه به خصوصیات مورد بیش از احتمال صدور و اراده خاص از آن می باشد یعنی عقلاء اگر بخواهند در این گونه موارد از این مخمصه نجات پیدا کنند عام را حمل بر عدم صدور می کنند نه این که صدورش را مفروغ عنه بدانند و آن را حمل بر خاص کنند .
تحلیل این مطلب را می توان این گونه بیان کرد :
جمع عرفی در نظر عقلاء برای نجات از یک امر غریب است که در بین دو روایت اتفاق افتاده و هر کدام در مورد محل نظر یک اقتضایی دارد و در مقام رفع و حال این امر غریب عقلاء امری را مرتکب می شوند که خود دارای غرابت نباشد و الا یعود الاشکال بنابراین برای حل مشکل خود که همان غرابت است به سهل المونه ترین امر ملتزم می شوند و آن در هر موردی متفاوت است و باید خصوصیات مورد لحاظ شود ؛ در برخی موارد تصرف دلالی و در برخی تصرف درجهت صدور و در برخی تصرف در اصل صدور .
البته لازم به ذکر است این بیان در صورتی تمام است که حجیت خبر واحد را عقلائی بدانیم و الا اگر تعبدی بدانیم ممکن است به اطلاق دلیل تمسک کرده و صدور و جهت صدور روایت را مفروغ عنه تلقی کنیم .