28-بهمن-1396, 23:58
ممکنست میان اصولیون در معنی اطمینان و علم عرفی اختلاف باشد، اما آنجه از عبارت این قسمت استفاده می شود اینست که اطمینان ظن قوی سکون آور و محرک است اما علم عرفی همان علم های متعارفیست که همه دارند به این معنی که نمی توان از جهت منطقی به آن علم گفت اما احتمال خلاف به قدری موهوم است که کالمعدوم محسوب میشود.
مثال: شما هر روز در ساعت معین به سمت مکان مباحثه خود حرکت می کنید در حالیکه به جهات متعددی ممکن است هم بحث شما اتفاقا در بحث حاضر نباشد، اما ظن قوی شما به حضور او برایتان تحیری حاصل نمی کند، به گونه ای که همین ظن محرک شما برای رفتن به سر بحث می شود.یعنی می توانید احتمال خلاف را کاملا در نظر بگیرید وبرای دیگران هم بیان کنید اما تحیری هم حاصل نشود.
از طرفی مکانی که هر روز برای بحث به آن مراجعه می کنید از جهت منطقی ممکن است مثلا کاملا منهدم شده و قابلیت حضور نداشته باشد. اما این احتمال عرفا به قدری موهوم است که حتی به زبان آوردن آن ممکن است موجبات سخریه دیگران را فراهم کند. یعنی احتمال خلاف اصلا قابل در نظر گرفتن نیست؛ بخلاف صورت اطمینان که در نظر گرفته میشد اما تحیری نمی آورد.
مثال: شما هر روز در ساعت معین به سمت مکان مباحثه خود حرکت می کنید در حالیکه به جهات متعددی ممکن است هم بحث شما اتفاقا در بحث حاضر نباشد، اما ظن قوی شما به حضور او برایتان تحیری حاصل نمی کند، به گونه ای که همین ظن محرک شما برای رفتن به سر بحث می شود.یعنی می توانید احتمال خلاف را کاملا در نظر بگیرید وبرای دیگران هم بیان کنید اما تحیری هم حاصل نشود.
از طرفی مکانی که هر روز برای بحث به آن مراجعه می کنید از جهت منطقی ممکن است مثلا کاملا منهدم شده و قابلیت حضور نداشته باشد. اما این احتمال عرفا به قدری موهوم است که حتی به زبان آوردن آن ممکن است موجبات سخریه دیگران را فراهم کند. یعنی احتمال خلاف اصلا قابل در نظر گرفتن نیست؛ بخلاف صورت اطمینان که در نظر گرفته میشد اما تحیری نمی آورد.