31-فروردين-1397, 17:29
ادعا این بود که مفهوم اراده از نقش مفعول له بر می آید. خود شما هم در مثال ضربتک تادیبا نوشته اید متکلم هدف و اراده ی خود را بیان کرده و آن مثال دومی که زده اید(توقف نکنید....) مفعول مطلق است و نه مفعول له. سوال همین است که آیا از نقش مفعول له میتوان چنین برداشتی کرد؟
به نظر میرسد که در مدلول مطابقی کلامی که مشتمل بر مفعول له است مفهوم اراده اخذ نشده است. شاهدش این که در مفعول من اجله(یکی از دو قسم مفعول له) قطعا معنای اراده ملحوظ نیست مانند و لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق یا ...یدعون ربهم خوفا و طمعا. و ظاهرا مدلول مطابقی مفعول من اجله با مفعول لاجله یکی است.
بله وجدانا در ضربته تادیبا این فهمیده میشود که داعی و اراده ی تادیب داشته است نه این که بدون اراده باشد ولو در ضمن ضرب، تادیب حاصل شود.
سوال این است که منشا این فهم چیست و آیا در مثل لا تمسکوهن ضرارا که انشائی است و نه اخباری آیا جریان دارد یا نه؟
به نظر میرسد که در مدلول مطابقی کلامی که مشتمل بر مفعول له است مفهوم اراده اخذ نشده است. شاهدش این که در مفعول من اجله(یکی از دو قسم مفعول له) قطعا معنای اراده ملحوظ نیست مانند و لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق یا ...یدعون ربهم خوفا و طمعا. و ظاهرا مدلول مطابقی مفعول من اجله با مفعول لاجله یکی است.
بله وجدانا در ضربته تادیبا این فهمیده میشود که داعی و اراده ی تادیب داشته است نه این که بدون اراده باشد ولو در ضمن ضرب، تادیب حاصل شود.
سوال این است که منشا این فهم چیست و آیا در مثل لا تمسکوهن ضرارا که انشائی است و نه اخباری آیا جریان دارد یا نه؟