7-آذر-1398, 01:55
درباره وجه اول (تقیه) بر فرض تعارض به نحو عموم و خصوص من وجه، سریع سراغ تساقط و عام فوقانی رفته اید در حالی که اول باید دید وجهی برای تقدیم احد العامین در ماده ی اجتماع (مثل اظهریت یا به لسان حکومت بودن)هست یا نه. ثانیا عام فوقانی که طرح کرده اید (حدیث من لم یهتم ...) ظاهرا مثل ادله ی امر به معروف، با دلیل تقیه نسبت عموم من وجه دارد و عام فوقانی بودن آن واضح نیست. ضمنا اگر فتاوی اعلام در بحث امر بمعروف را ملاحظه نمایید، اختلافی هست که در فرض ضرری بودن امر بمعروف، آیا کلا باید قوه الاحتمال و المحتمل را سنجید، یا فقط در فرض معلوم بودن ضرر، اهم را سنجید یا .... و بحث به این حد که سریع نتیجه گرفتید نیست.
به علاوه، در هدف اول تقیه، ابتدا هم حفظ نفس را طرح کرده اید و هم خوف ضرر معتد به اما در انتها که فرموده اید فقط بحث صغروی داریم، فقط ضرر جانی را طرح کرده اید؛ به هر حال، تنها ضرر جانی نیست که تحرز از آن واجب است و چنین ضررهایی چندان غیر محتمل نیست(مثل بی آبرو شدن شخص یا زندان رفتن یا ...)
همچنین وجه دیگری هست برای توجیه ترک انتقاد و به تعبیر حماسی شما، بی شهامتی! و آن این که نهی از منکری که شما در پی دفاع از وجوب آن هستید با نهی از منکر های دیگری تزاحم میتواند داشته باشد. مثلا شاید کسی تشخیص دهد که مقابله با شبهات الحادی، اهم از مقابله با حکومت است و خود او هم شرایطی دارد که در دفع شبهات الحادی بیشتر میتواند تاثیر گذار باشد، از طرف دیگر اگر وارد مقابله با حکومت شود، شرایط او برای مقابله با شبهات الحادی از دست می رود...
به علاوه، در هدف اول تقیه، ابتدا هم حفظ نفس را طرح کرده اید و هم خوف ضرر معتد به اما در انتها که فرموده اید فقط بحث صغروی داریم، فقط ضرر جانی را طرح کرده اید؛ به هر حال، تنها ضرر جانی نیست که تحرز از آن واجب است و چنین ضررهایی چندان غیر محتمل نیست(مثل بی آبرو شدن شخص یا زندان رفتن یا ...)
همچنین وجه دیگری هست برای توجیه ترک انتقاد و به تعبیر حماسی شما، بی شهامتی! و آن این که نهی از منکری که شما در پی دفاع از وجوب آن هستید با نهی از منکر های دیگری تزاحم میتواند داشته باشد. مثلا شاید کسی تشخیص دهد که مقابله با شبهات الحادی، اهم از مقابله با حکومت است و خود او هم شرایطی دارد که در دفع شبهات الحادی بیشتر میتواند تاثیر گذار باشد، از طرف دیگر اگر وارد مقابله با حکومت شود، شرایط او برای مقابله با شبهات الحادی از دست می رود...